به گزارش اکوایران، در حالی که صدها موشک به اسرائیل می‌بارد و آسمان تل آویو و دیگر شهرها را روشن می‌کند، اولویت فعلی اسرائیل دفاع از شهرک‌ها و پایگاه‌های نظامی خود در برابر حملات ناگهانی و ویران‌گر حماس از نوار غزه است. اسرائیل سعی خواهد کرد پیکارجویان را پیدا کرده و مهار کند، از ورود نفوذی‌های بیشتر جلوگیری کند، و موشک‌ها و خمپاره‌هایی را که مردمش را بمباران می‌کنند، ساکت کند.

با توجه به گستردگی حملات حماس و غافلگیری اسرائیل، انجام هیچ یک از این وظایف آسان نخواهد بود و حتی اگر اسرائیل موفق شود، با انتخاب‌های دشواری مواجه است؛ اینکه در مرحله بعد چه کاری انجام دهد تا اطمینان حاصل کند که حماس تضعیف می‌شود و چنین حمله‌ای تکرار نمی‌شود. رهبران اسرائیل باید بازدارندگی خود علیه حماس و دیگر مخالفان را دوباره برقرار کنند و در عین حال از گسترش خشونت به کرانه باختری جلوگیری کنند، از دستاوردهای دیپلماتیک اخیرشان محافظت کنند و وضعیت اسارت اسرائیلی‌ها در غزه را مدیریت کنند.

معمای غزه

به نوشته فارن‌افرز، شاید بزرگترین سوال این باشد که در مورد نوار غزه چه باید کرد؟ از زمانی که حماس در سال 2007 قدرت را در این منطقه فلسطینی به دست گرفت، اسرائیل از انجام عملیات زمینی پایدار و گسترده در آنجا اجتناب کرده است با وجود اینکه سیاستمداران اسرائیلی برای چنین اقدامی در طول بحران‌های گذشته خواستار انجام این نوع عملیات بودند. در واقع، در سال 2018، آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع اسرائیل، در اعتراض به مذاکره اسرائیل برای آتش بس با حماس، استعفا داد. با این حال، رهبران نظامی اسرائیل به درستی اشاره کردند که تلاش برای ریشه کن کردن حماس از نوار غزه دشوار خواهد بود. حماس در آنجا روابط عمیقی دارد و بیمارستان‌ها، مساجد، مدارس، گروه‌های جوانان و همچنین پلیس را اداره می‌کند.

پیش از آخرین دور درگیری، رهبران اسرائیل می‌توانستند استدلال کنند که حملات هوایی گاه به گاه و فشارهای اقتصادی، حماس را خارج از تعادل نگه می‌دارد و نمی‌تواند تهدیدی بزرگ برای اسرائیل باشد. این استدلال اکنون اعتبار کمی خواهد داشت. اسرائیل می‌تواند به ریختن آتش بر نوار غزه ادامه دهد، اما این کار چندان تاثیری بر تسلط حماس بر قدرت نخواهد داشت. علاوه بر این، اگرچه افکار بین المللی (و به ویژه ایالات متحده) در حال حاضر با اسرائیل همدردی می‌کنند، اما هر بمبارانی که بدون واکنش عمده از سوی حماس انجام می‌شود، حمایت بین المللی از عملیات ارتش اسرائیل را تضعیف خواهد کرد.

_131357052_rtrfcc247e41f57f44b34

در کوتاه‌مدت، امکان اینکه اسرائیل بتواند با فرستادن ارتش خود برای اشغال تمام یا بخشی از نوار غزه، دستاوردهایی علیه حماس داشته باشد وجود دارد. حتی نیروهای اسرائیلی ممکن است بتوانند با ورود به منطقه، کنترل حماس بر جمعیت را مختل کنند یا فلسطینی‌های منطقه را بازجویی کرده، مقامات حماس را در سطوح مختلف دستگیر و اطلاعات حیاتی کسب کنند. همچنین آنها ممکن است این سناریو را در پیش گیرند که تعدادی از اعضای سطح پایین حماس را کشته یا دستگیر کرده یا تونل‌ها و انبارهای تجهیزات نظامی را تخریب کنند و مسیرهای نفوذ از نوار به اسرائیل را مختل نمایند. در واقع همه این اقدامات می تواندتضعیف حماس و کاهش تهدید کوتاه مدت آن علیه اسرائیل را به دنبال داشته باشد اما حتی اگر اسرائیل در تضعیف حماس موفق شود، تهاجم زمینی با خطرات بزرگی همراه است.

بافت متراکم شهری این منطقه مانع قابل توجهی برای نیروهای زمینی اسرائیل است و پتانسیل زیادی برای تلفات غیرنظامی ایجاد می‌کند. برای مثال، بحران 2014 منجر به کشته شدن 66 سرباز اسرائیلی، 6 غیرنظامی اسرائیلی و بیش از 2000 فلسطینی (عمدتا غیرنظامیان) شد، علیرغم این واقعیت که نیروهای اسرائیلی در طول این عملیات، تنها چند کیلومتر به نوار غزه نفوذ کردند. حماس همچنین تونل‌هایی را در بسیاری از مناطق حفر کرده است و می‌تواند از این تونل‌ها برای سازماندهی حملات ناگهانی و اسیر کردن بیشتر سربازان اسرائیلی استفاده کند و فاجعه سیاسی کنونی را به کابوس بزرگ‌تری تبدیل کند.

اسرائیل همچنین ممکن است بتواند در درازمدت نفوذ حماس را جایگزین کند، اگر بتواند فلسطینیان دیگری را برای اداره نوار غزه بیابد. اما اسرائیل فاقد یک شریک سیاسی معتبر در طرف فلسطینی است. محمود عباس، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین و سرسپردگانش از حماس بیزارند و آن‌ها را در کرانه باختری به طرز وحشیانه‌ای سرکوب کرده‌اند، اما فاقد حمایت سیاسی قابل توجه در میان فلسطینی‌ها هستند. فساد گسترده، رهبران سالخورده و دور از دسترس، و سال‌ها همکاری با اسرائیل، تشکیلات خودگردان را بدنام کرده است. علاوه بر این، رهبران تشکیلات خودگردان نمی‌خواهند با سوار شدن بر تانک‌های اسرائیلی قدرت را در نوار غزه به دست بگیرند، که همین اعتبار ناسیونالیستی ناچیزی را که دارند را هم از بین می‌برد. همه این‌ها به این معنی است که تهاجم زمینی که حماس را سرنگون کند، اسرائیل را وادار به اداره این نوار می‌کند و مجبور می‌شود با وضعیت دشوار اقتصادی و جمعیت متخاصم آن دست به گریبان شود.

یک جنگ طولانی در نوار غزه همچنین از نظر دیپلماتیک برای اسرائیل مخرب خواهد بود. اسرائیل به دنبال عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی است و امیدوار بود که ریاض در مورد مسئله فلسطین فقط امتیازات نمادین بخواهد. رهبری عربستان سعودی ممکن بود زمانی که اوضاع فلسطین روی شعله کم اجاق بود، چنین رویکردی را اتخاذ کند، به این امید که افکار عمومی در کشور خودش و جهان اسلام بر نگرانی‌های دیگر متمرکز شود. با وجود خشونت‌ها، عربستان سعودی نمی‌تواند درباره این موضوع ضعیف به نظر برسد. بیانیه‌ای که روز شنبه از سوی وزارت خارجه عربستان منتشر شد، تشدید مشکلات دیپلماتیک را پیش‌بینی می‌کند و علت انفجار کنونی خشونت‌ها را «تداوم اشغالگری اسرائیل، محرومیت مردم فلسطین از حقوق مشروع خود، و تکرار تحریکات سیستماتیک علیه مقدسات آن‌ها» می‌داند.

با وجود همه این مشکلات، رهبران اسرائیل ممکن است همچنان احساس کنند که مجبور به ورود هستند. مقیاس این حمله به قدری عظیم است که بازگشت به هر چیزی شبیه به وضعیت سابق، مانند یک پیروزی برای حماس است. سیاستمداران اسرائیلی سابقه کوتاه مدت فکر کردن را دارند و هیجان و احساسات مردمی بالا است.

dpa-picture-alliance-via-reuters

همه چیز آرام در کرانه غربی؟

اسرائیل همچنین به دنبال تضمین آرامش نسبی کرانه باختری خواهد بود، به خصوص اگر به غزه حمله زمینی انجام دهد. عملیات نظامی قبلی اسرائیل در این نوار تظاهرات گسترده‌ای را در کرانه باختری برانگیخت. کرانه باختری هم اکنون در آشفتگی است و صحبت‌هایی از انتفاضه سوم در حال مطرح شدن است. هم در 2021 و هم در 2022، این سرزمین سطوح بالایی از خشونت را تجربه کرد، و سال 2023 این خشونت احتمالاً حتی بدتر باشد، به طوری که در سال جاری تاکنون نزدیک به 200 فلسطینی به دست اسرائیلی‌ها در آنجا کشته شده‌اند. بخشی از این افزایش خشونت ناشی از ضعف تشکیلات خودگردان است، اما گسترش شهرک‌های اسرائیلی و حملات مکرر ساکنان آن‌ها علیه فلسطینیان عادی به شدت بر تنش‌ها افزوده است.

شدت حملات حماس و پاسخ اسرائیل، به شعله‌های این آتش می‌افزاید. موفقیت حماس الهام‌بخش فلسطینی‌های خشمگین است و نشان می‌دهد که می‌توانند اسرائیل را مجبور به هزینه دادن کنند. مهمتر از آن، پاسخ اسرائیل تعداد زیادی قربانی از میان فلسطینی‌ها خواهد داشت. این دور جدید خشونت احساسات فلسطینیان را شعله ور خواهد کرد، حتی اگر اسرائیلی‌ها و بسیاری از جامعه بین المللی معتقد باشند که حماس درگیری را آغاز کرده است.

چیزی که پاسخ اسرائیل را حتی پیچیده‌تر می‌کند، مشکل اسرا است. هیچ کس نمی‌داند حماس چند اسیر گرفته است (و ممکن است تا زمانی که عواملش فعال هستند، تعداد بیشتری اسیر بگیرد). برخی از آن‌ها ممکن است به صورت قاچاقی به غزه بازگردانده شوند، در حالی که برخی دیگر ممکن است توسط مبارزان فلسطینی در خود اسرائیل نگهداری شوند. اسرا به حماس اهرم بسیار زیادی می‌دهند و این، یک کابوس برای رهبران اسرائیل است. اگرچه نیروهای عملیات ویژه اسرائیل بسیار ماهرند اما حتی اشتباهات کوچک می‌تواند منجر به کشته شدن تعداد زیادی از افراد بی گناه در یک حمله نادرست شود. موضوع اسیران همچنین منجر به یک نمایش رسانه‌ای می‌شود و اسیران وحشت زده، خانواده‌های ترسیده و مردم دلسوز، ماجرا را در صفحه اول روزنامه‌ها نگه می‌دارند و خواستار اقدام می‌شوند.

اسیران همچنین عملیات نظامی را پیچیده‌تر‌ می‌کنند. در یک سطح استراتژیک، در صورتی که اسرائیل وارد نوار غزه شود یا تسلط حماس بر قدرت را تهدید کند، جان اسیران ممکن است به خطر افتد. در سطح تاکتیکی، حضور احتمالی اسیران اسرائیلی در ساختمان‌هایی در منطقه یا در دست جنگجویان، عملیات را بسیار دشوارتر می‌کند، زیرا خطر کشتن غیرنظامیان یا پرسنل نظامی اسرائیلی در هر نوع عملیات نظامی وجود خواهد داشت.

RTSOO1EH

احیای بازدارندگی

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های اسرائیل این است که چگونه بازدارندگی خود را احیا کند؛ به معنای متقاعد کردن حماس و سایر دشمنان مبنی بر اینکه نباید دوباره به اسرائیل حمله کنند زیرا بهایی که برای آن می‌پردازند بسیار زیاد است. همچنین چگونه این کار را به گونه‌ای انجام دهد که از نظر اخلاقی قابل تحمل باشد و حمایت سایر کشورها به ویژه ایالات متحده را تضمین کند. در عین حال مقامات اسرائیلی نگران خواهند بود که پاسخ نرم به خشونت کنونی، حماس را تشویق به حمله مجدد کند و همچنین نگران خواهند بود که حزب الله، ایران و سایر دشمنان، اسرائیل را ضعیف ببینند.

اصل تناسب در حقوق بین الملل ایجاب می‌کند که اسرائیل از ایجاد تلفات بیش از حد خودداری کند و یا در غیر این صورت، واکنش نظامی خود را بر توقف تهدید حماس متمرکز کند. از سوی دیگر، منطق بازدارندگی اغلب شامل تلفات نامتناسب در طرف فلسطینی است. از آنجایی که اسرائیل نسبت به تلفات خود بسیار حساس است، تبادل یکسان کشته‌شدگان از نظر اسرائیل یک شکست است. چه بسا، حماس، حزب‌الله و دیگر گروه‌های موسوم به مقاومت به خود می‌بالند که می‌توانند نسبت به تعداد کشته‌های اسرائیل، بیشتر قربانی دهند و معتقدند دولت یهود یک «لانه عنکبوت» است که از دور قوی به نظر می‌رسد اما در واقعیت شکننده است. با این منطق، اسرائیلی‌ها احتمالا در مقابل، برای بازدارندگی، دست به کشتار بیشتری می‌زنند به نحوی که حماس نیز از آن وحشت کند.

برای اینکه بازدارندگی در درازمدت کار کند، حماس به گزینه‌های دیگری برای حفظ مشروعیت سیاسی خود نیاز دارد، که اکنون به مخالفتش با اسرائیل متکی است. بازدارندگی به معنای منصرف کردن یک دشمن از انجام یک اقدام خصمانه است که در غیر این صورت ممکن است انجام دهد. اما اگر دشمن معتقد باشد که چاره‌ای جز آن اقدام ندارد، ایجاد بازدارندگی بسیار سخت‌تر است. در تئوری، اسرائیل می‌تواند به حماس آزادی بیشتری برای اداره نوار غزه بدهد و به آن نقش بیشتری در سیاست‌های فلسطین بدهد. با این حال، این امتیازات ممکن است حماس را حتی قوی‌تر کند، و اسرائیل که خشمگین است کمتر از همیشه مایل به چنین ریسک‌هایی است.