به گزارش اکوایران، علیرغم سفرهای پی در پی رهبران اروپایی و چینی به خاک یکدیگر، واقعیت این است که بی اعتمادی نسبت به سیاست های پکن در سراسر اروپا تعمیق شده است. در چنین شرایطی قرار برآن است که 7 تا 8 دسامبر، رهبران دو قاره برای نخستین بار از زمان همه گیری نشستی رودرو داشته باشند.به هر حال، قدرتمندترین رهبران اروپا، چهره هایی چون امانوئل مکرون و اوالف شولتز، خواهان یافتن راه هایی برای سازگاری با ظهور چین به عنوان یک قدرت جهانی هستند. در همین راستا، این نکته نیز قابل تامل است که دیدگاه ها در مورد نحوه برخورد با موضوع چین زمینه ساز چند صدایی بین 27 کشور عضو اتحادیه اروپا شده، چرا که هرکدام از بازیگران عضو این نهاد منطقه ای به دلیل منافع اقتصادی، تجاری و صنعتی خود، متفاوت از دیگری عمل می کنند.

اوکراین، چین را بی اعتبار کرد؟

به نوشته اقتصادنیوز، با این حال، اتحادیه اروپا به‌عنوان یک کل به شکل اجتناب‌ناپذیر و زیر پرچم ریسک زدایی موضعی دفاعی تر و حمایت‌گرایانه‌تر در ارتباط با چین اتخاذ کرده است. چرایی اش نیز به باور ناظران مرتبط به رویکرد پکن است.به نوشته دیپلمات، محرک اصلی بیگانگی اروپا، ناکامی چین جهت درک ماهیت وجودی مسئله اوکراین در ذهنیت‌های اروپایی است. حمایت ضمنی چین از روسیه، امتناع این کشور از محکوم کردن حمله به اوکراین و مقصر دانستن درگیری‌ها به دلیل عدم توجه غرب به نگرانی‌های امنیتی مسکو – اروپا را ناامید کرد و در پس‌زمینه بزرگ‌تر رقابت ژئوپلیتیکی غیر قابل درکی را میان پکن و واشنگتن رقم زد.

ناکامی پکن جهت درک تراژدی اوکراین برای اروپایی‌هایی که درگیر شوک سه‌گانه بازگشت جنگ به این قاره، ظهور مجدد قدرت نظامی متجاوز در پشت درب خود و تشدید نگرانی‌ها در مورد بی‌ثباتی اقتصادی بودند، وجهه چین در چشم تصمیم گیرندگان اروپایی را از میان برد. بدتر از آن، رویکرد پکن به مسائل اقتصادی و امنیتی است که از آن زمان به بعد مطرح شد؛ مسائلی چون کسری تجاری به نفع چین، آسیب پذیری زنجیره های تامین اروپا، یا بدتر شدن محیط تجاری برای شرکت های اروپایی فعال در پکن.

1

شراکت یا رقابت؟

در دهه‌های قبل، پکن می‌توانست به راحتی از سیاست های اروپایی دوری کند، و مطمئن باشد که روابط دوجانبه‌اش با تک تک کشورهای قاه سبز مانع از اقدام دست جمعی شان خواهد شد.اما این بار، نهادهای اتحادیه اروپا در میانه راه رویکردشان را نسبت به چین تغییر دادند. در حالی که پکن از سال 2019 توسط کمیسیون اروپا به عنوان یک «شریک و در عین حال رقیب» شناخته شده، در باب برهم زدن روابط با قدرت نوظهور جهانی اتفاق نظر اندکی وجود داشت.امروز شرایط متفاوت است، دیپلماسی ناشنوا و نابینای پکن در مورد اوکراین، نمایش وحدت این بازیگر با روسیه و امتناع از جدی گرفتن نگرانی های اقتصادی اروپا این معنا را القا می کند که مواضع در حال ظهور از طریق لایه های اجماع سازی در نهادهای بروکسل بیش از پیش نافرمان شده اند.

برای مدتی طولانی، ویژگی بارز دیپلماسی پکن در اروپا، توانایی بازی ماهرانه این بازیگر با اعضای قاره سبز بود تا از ظهور جبهه متحد اروپایی جلوگیری کند. اما واقعیتی که دیپلمات های چینی پس از حمله روسیه نتوانستند ببینند این بود که اوکراین میان اعضای قاره سبز وحدت ساز شد. تصمیمات اتحادیه اروپا ماحصل توافقاتی بود که با دقت تنظیم شدند؛ پکن این حققیت را هم لحاظ نکرد که وابستگی نظامی اروپا به ایالات متحده و ناتو به این معنی نیست که واشنگتن سیاست جمعی اروپا در ارتباط با چین را هدایت می کند. پکن فرصت هایی داشت تا رویکرد دیپلماتیکش در ارتباط با اروپا را بازتعریف کند. اما پکن محوریت مسئله اوکراین را نادیده گرفت، توانایی اش برای تأثیرگذاری بر پویایی های درون نهادی در ارگان های اتحادیه اروپا را بیش از حد ارزیابی کرد، به تاکتیک های منسوخ جهت تاثیرگذاری بر تصمیم گیرندگان اروپایی پایبند ماند و از تعامل معنادار در مسائل اقتصادی و تجاری دست کشید.

230406060125-02-macron-xi-meeting-040623

شکاف ها عمیق تر شد!

در طول دو ماه گذشته، اتحادیه اروپا برای آماده‌سازی نشست دسامبر هیات های رسمی را اعزام کرده است. اما شکاف بین بروکسل و پکن عمیق تر گشته است.اکتبر، جوزف بورل آخرین تیر را پرتاب کرد و از چین خواست تا به روابط دو طرف از منظری دیگر نگاه کند. التماس او بی نتیجه ب.د. وو هایلونگ، سفیر سابق چین در اتحادیه اروپا، چند روز بعد در نشستی واقع در اندیشکده های اروپایی و چینی پاسخ داد: «در مورد جنگ روسیه و اوکراین، چین نیازیدارد که اروپا بگوید چکار کند». این فعل و انفعال ها در حالی بود که تقابل اقتصادی بی وقفه ادامه داشته است. در ماه اکتبر، اتحادیه اروپا اعلام کرد که تحقیقات ضد یارانه ای را در مورد واردات خودروهای الکتریکی از چین آغاز کرده. ماه نوامبر، چین اقدام کلیدی اتحادیه اروپا برای تسریع در گذار سبز خود، مالیات کربن بر محصولات وارداتی از حوزه های قضایی با استانداردهای پایین تر، را به عنوان «موانع تجاری جدید» و نوعی «حمایت گرایی عریان» محکوم کرد.

در همین راستا، ماتیاس ماتییس و سوفی مونیر ، تحلیلگران ارشد، بر این باورند که، دورانی که اروپا صرفصرفااً از نظر اقتصادی با جهان درگیر بود به پایان رسیده است. ژئواکونومیک – با تمرکز بر پیامدهای ژئوپلیتیکی تصمیمات اقتصادی – اکنون چیزی است که اتحادیه اروپا و اعضایش را هدایت می کند.درست است که واشنگتن در اروپا نفوذ قابل توجهی دارد (و به سان چین از تاکتیک‌های تفرقه بینداز و حکومت کن استفاده نمی‌کند)، اما محرک انحصاری، نگرش اروپایی‌ها نسبت به چین نیست. تا زمانی که دیپلماسی چین با این واقعیت جدید سازگار نشود که نگرانی های اتحادیه اروپا را نمی توان به نام «منافع مشترک گسترده» کنار گذاشت، تعامل با اروپا دشوار خواهد بود.