به گزارش اکوایران، امروزه بخش بزرگی از آن‌چه زیربنای قدرت ایالات متحده را تشکیل می‌دهد،  کنترل این کشور بر تجارت جهانی از طریق معاملات بر اساس دلار است.

پل کارگمن، متخصص اقتصاد سیاسی، با انتشار یادداشتی در مجله فارن افرز با عنوان «روش آمریکایی جنگ اقتصادی» ضمن بررسی نحوه استفاده ایالات متحده از این ویژگی از مجرای کنترل فرآیندهای تبادل اطلاعات نحوه مواجهه دولت‌های رقیب با آن را بررسی کرده است. اکوایران این مقاله را در دو بخش ترجمه کرده که بخش اول آن پیش از این با عنوان «آیا آمریکا از قدرتمندترین سلاحش بیش از حد استفاده می‌کند؟» منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن ارائه می‌شود: 

ردپای ابزار آمریکایی در رکود و تورم ایران

یک مثال کم‌تر زیبا - اما بسیار مهم‌تر - از قدرت ایالات متحده، روشی است که واشنگتن انجمن ارتباطات مالی بین بانکی جهانی را که بیشتر به نام سوئیفت شناخته می‌شود، انتخاب کرد.

این سازمان به عنوان سیستم پیام‌رسانی عمل می‌کند که از طریق آن تراکنش‌های مالی بین المللی عمده انجام می‌شود. شایان ذکر است، این شرکت در بلژیک است، نه ایالات متحده. اما از آنجایی که بسیاری از مؤسسات پشت آن به حسن نیت دولت ایالات متحده متکی هستند، پس از حملات 11 سپتامبر شروع به اشتراک گذاری بسیاری از داده‌های خود با ایالات متحده کرد و روزتا استون را ارائه کرد که واشنگتن می‌توانست از آن برای ردیابی تراکنش‌های مالی در سراسر جهان استفاده کند. در سال 2012، دولت ایالات متحده توانست با استفاده از سوئیفت و قدرت مالی خود، ایران را به طور موثر از سیستم مالی جهان خارج کند و تأثیری کشنده داشته باشد. پس از تحریم‌ها، اقتصاد ایران دچار رکود شد و تورم در این کشور به حدود 40 درصد رسید. در نهایت، تهران موافقت کرد که در ازای دریافت کمک، برنامه‌های هسته‌ای خود را محدود کند. (در سال 2018، دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، این توافق را خنثی کرد، اما این داستان دیگری است.)

نظارت بر تمامی ارتباطات بین‌المللی

 این همان قدرتی است که ایالات متحده از کنترل خود بر نقاط ضعف مالی بدست می‌آورد. اما همان‌طور که فارل و نیومن نشان می‌دهند، آنچه ایالات متحده می‌تواند با کنترل خود بر گلوگاه‌های داده‌ها انجام دهد، مسلماً قابل توجه‌تر است.

در بسیاری، یا شاید در همه جاهایی که کابل‌های فیبر نوری وارد خاک آمریکا می‌شوند، دولت ایالات متحده «تقسیم‌کننده‌ها» را نصب کرده است؛ منشورهایی که پرتوهای نور حامل اطلاعات را به دو جریان تقسیم می‌کنند. یک جریان به سمت گیرندگان مورد نظر می‌رود، اما دیگری به آژانس امنیت ملی می‌رود، که سپس از محاسبات پرقدرت برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده می‌کند. در نتیجه، ایالات متحده می‌تواند تقریباً بر تمامی ارتباطات بین المللی نظارت داشته باشد. ممکن است بابانوئل نداند که شما بد بوده‌اید یا خوب، اما آژانس امنیت ملی احتمالاً می‌داند.

بهترین جاسوس

کشورهای دیگر، البته، می‌توانند از ایالات متحده جاسوسی کنند و این کار را انجام می‌دهند. چین به ویژه برای رهگیری فناوری پیشرفته آمریکایی سخت کار می‌کند. اما هیچ‌کس بهتر از واشنگتن جاسوسی نمی‌کند، و علی‌رغم بهترین تلاش‌های پکن، چین نتوانسته اسرار کافی را برای برابری با قدرت ایالات متحده بدزدد.

همانطور که فارل و نیومن اشاره می‌کنند، ایالات متحده همچنان بر مالکیت معنوی حیاتی تسلط دارد - نه آنقدر نرم‌افزاری که تراشه‌های نیمه‌رسانای فعلی را اجرا می‌کند، بلکه نرم‌افزاری که برای طراحی نیمه‌رساناهای جدید پیچیده استفاده می‌شود، که هنوز یک بازار ضروری است.

به گفته نویسندگان کتاب، مالکیت معنوی ایالات متحده در کل زنجیره تولید نیمه هادی‌ها مانند طناب دراز ماهیگیر با قلاب‌های خاردار و طعمه‌دار می‌چرخد.»

امپراتوری زیرزمینی به مثابه سلاح 

نمونه‌های گویای زیادی وجود دارد که واشنگتن از امپراتوری زیرزمینی خود به عنوان سلاح استفاده می‌کند، از جمله تحریم لام و ایران. اما چیزی که به بهترین شکل نشان می‌دهد که چگونه هر سه عنصر امپراتوری - کنترل بر دلار، کنترل بر اطلاعات و کنترل مالکیت معنوی - کنار هم قرار می‌گیرند، سرنگونی موفقیت‌آمیز حیرت‌انگیز شرکت چینی هوآوی است.

همین چند سال پیش، مقامات آمریکایی و نخبگان سیاست خارجی در مورد هوآوی وحشت داشتند. این شرکت که روابط نزدیکی با دولت چین دارد، به نظر می‌رسید که آماده عرضه تجهیزات 5G به بسیاری از نقاط کره زمین است و مقامات آمریکایی نگران بودند که این گسترش به طور مؤثر به چین قدرت استراق سمع بقیه جهان را بدهد.

بنابراین واشنگتن از امپراتوری در هم تنیده خود برای قطع ارتباط هواوی استفاده کرد. ابتدا، طبق گفته‌های فارل و نیومن، ایالات متحده متوجه شد که هواوی به طور مخفیانه با ایران معامله می‌کرده و بنابراین تحریم‌های ایالات متحده را نقض می‌کرد. سپس، توانست با استفاده از دسترسی ویژه خود به اطلاعات مربوط به داده‌های بانک‌های بین‌المللی شواهدی ارائه دهد که نشان می‌دهد این شرکت و مدیر مالی آن، منگ وانژو (که اتفاقا دختر بنیانگذار شرکت نیز بود) با دروغ گفتن به شرکت بریتانیایی خدمات مالی اچ‌اس‌بی‌سی، مبنی بر این که شرکتش با ایران تجارت نمی‌کرد، کلاهبرداری بانکی انجام داده است. مقامات کانادایی، بنا به درخواست ایالات متحده، او را در حالی که در دسامبر 2018 از طریق ونکوور در حال سفر بود، دستگیر کردند.

وزارت دادگستری ایالات متحده هوآوی و منگ را به کلاهبرداری و تعدادی جرایم دیگر متهم کرد و ایالات متحده از محدودیت‌هایی در صادرات فناوری استفاده کرد تا شرکت تولید نیمه‌رسانای تایوان را که بسیاری از نیمه‌هادی‌های حیاتی را تامین می‌کند، تحت فشار قرار دهد تا دسترسی هواوی به پیشرفته‌ترین تراشه‌ها را قطع کند. در همین حال، پکن دو کانادایی را در چین بازداشت و اساساً آنها را گروگان نگه داشت.

ممکن است بابانوئل نداند که شما بد بوده‌اید یا خوب، اما سازمان امنیت ملی احتمالاً می‌داند.

پس از گذراندن تقریباً سه سال در حبس خانگی در کانادا، منگ قراردادی را منعقد کرد که در آن بسیاری از اتهامات را پذیرفت و اجازه یافت به چین بازگردد. سپس دولت چین کانادایی‌ها را آزاد کرد. اما در آن نقطه، هواوی یک نیروی کاهش یافته بود و چشم انداز تسلط چین بر 5G حداقل در کوتاه مدت از بین رفته بود. ایالات متحده بی سر و صدا جنگ پست مدرن را علیه چین به راه انداخته بود و در آن پیروز شد.

در نگاه اول، این پیروزی می‌تواند یک خبر خوب به نظر برسد. از این گذشته، واشنگتن دامنه تکنولوژیک یک رژیم دیکتاتوری را بدون استفاده از زور محدود کرد. توانایی ایالات متحده برای قطع ارتباط کره شمالی با بیشتر سیستم مالی جهان، یا تحریم موفقیت آمیز بانک مرکزی روسیه نیز ممکن است باعث تشویق به حق شود.

خشمگین شدن از استفاده ایالات‌متحده از قدرت‌های پنهان برای جلوگیری از تروریسم جهانی، فروپاشی کارتل‌های مواد مخدر، یا خنثی کردن تلاش ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه برای به سلطه درآوردن اوکراین، سخت است.

خطرات نادیده گرفته شده و حماقت های شرورانه

با این حال به وضوح در اعمال این اختیارات خطراتی وجود دارد. فارل و نیومن به نوبه خود نگران احتمال زیاده‌روی هستند. آنها می‌نویسند که اگر ایالات متحده بیش از حد آزادانه از قدرت اقتصادی خود استفاده کند، می تواند اساس آن قدرت را تضعیف کند.

برای مثال، اگر ایالات متحده دلار را در برابر بسیاری از کشورها تبدیل به سلاح کند، ممکن است با موفقیت متحد شوند و روش‌های جایگزین پرداخت بین‌المللی را اتخاذ کنند. اگر کشورها به شدت نگران جاسوسی ایالات متحده شوند، می‌توانند کابل‌های فیبر نوری ایجاد کنند که ایالات متحده را دور می‌زند. و اگر واشنگتن محدودیت‌های زیادی را بر صادرات آمریکا اعمال کند، شرکت‌های خارجی ممکن است از فناوری ایالات‌متحده دور شوند. برای مثال، نرم‌افزار طراحی‌شده چینی ممکن است با ایالات متحده همخوانی نداشته باشد، اما تصور اینکه برخی رژیم‌ها کیفیت پایین‌تری را به‌عنوان بهای خروج از زیر بار واشنگتن بپذیرند، چندان سخت نیست.

تاکنون هیچ کدام از این اتفاقات رخ نداده است. علی‌رغم اظهارنظرهای بی‌پایان در مورد سقوط احتمالی دلار، این ارز همچنان سلطنت می‌کند. در واقع، همانطور که فارل و نیومن می‌نویسند، دلار علی رغم «حماقت شرورانه» دولت ترامپ دوام آورد.

گذاشتن کابل‌های فیبر نوری که ایالات متحده را دور می‌زنند ممکن است آسان‌تر باشد و افرادی که فن‌آور نیستند واقعاً نمی‌دانند که نرم‌افزارهای ایالات متحده چقدر راحت می‌توانند جایگزین شوند. با این حال، قدرت پنهان واشنگتن به طور قابل توجهی بادوام به نظر می‌رسد.

اما این بدان معنا نیست که هیچ محدودیتی برای اینکه ایالات متحده تا چه حد می تواند پیش برود وجود ندارد. فارل و نیومن نگران این هستند که چین، که به تنهایی یک ابرقدرت اقتصادی است، تصمیم بگیرد با پنهان کاری از خود دفاع کند. قطع ارتباطات مالی و اطلاعاتی بین‌المللی با جهان گسترده‌تر (که همین حالا هم تا حدودی انجام می‌دهد).

چنین اقدامی هزینه‌های اقتصادی قابل توجهی برای همه خواهد داشت. این امر نقش چین را به‌عنوان کارگاه جهانی تنزل می‌دهد، که به شیوه‌ی خود جایگزین کردن آن ممکن است به سختی نقش جهانی دلار آمریکا باشد.

همچنین این خطر آشکار وجود دارد که کشورهایی که بدون دود اسلحه در جنگ‌ها شکست می‌خورند، با به راه انداختن جنگ‌هایی با دود اسلحه دست به حمله بزنند.

همانطور که فارل و نیومن می‌نویسند، سلاح ساختن از تجارت یکی از عواملی است که به جنگ جهانی دوم کمک کرد. آلمان و ژاپن هر دو درگیر جنگ‌های فتح آمیز بودند، تا حدی برای اطمینان از دسترسی به مواد خام که می‌ترسیدند با تحریم‌های بین المللی قطع شود. سناریوی کابوس امروزی این خواهد بود که چین، از ترس به حاشیه رانده شدن، با حمله به تایوان، که نقشی کلیدی در صنعت جهانی نیمه هادی دارد، مقابله کند.

اما حتی اگر ایالات متحده از امپراتوری زیرزمینی خود بیش از حد استفاده نکند یا یک درگیری را برانگیزد، باز هم دلیل عمده‌ای برای نگرانی در مورد قدرت چشمگیر اقتصادی و داده‌ای واشنگتن وجود دارد. ایالات متحده همیشه در طرف حق نخواهد بود. واشنگتن بسیاری از تصمیمات غیراخلاقی سیاست خارجی گرفته است و می تواند از کنترل خود بر گلوگاه‌های جهانی برای آسیب رساندن به مردم، شرکت‌ها و دولت‌هایی استفاده کند که نباید مورد انتقاد قرار گیرند. برای مثال ترامپ بر کانادا و اروپا تعرفه وضع کرد. تصورش سخت نیست که اگر او برای دومین بار پیروز شود، سعی کند اقتصاد کشورهای اروپایی منتقد سیاست‌های خارجی یا حتی داخلی او را به هم بزند. لازم نیست همه چیز را از دریچه جنگ عراق ببینیم یا اصرار کنیم که ایالات متحده به نحوی پوتین را مجبور به حمله به اوکراین کرد تا نگران عدم پاسخگویی امپراتوری زیرزمینی باشد.

فارل و نیومن سیاست‌هایی را پیشنهاد نمی‌کنند که بتواند این خطرات را کاهش دهد، به غیر از این که می‌گویند امپراتوری زیرزمینی سزاوار همان نوع تفکر پیچیده است که زمانی به رقابت‌های هسته‌ای اختصاص داشت. با این حال، با برجسته کردن چگونگی تغییر ماهیت قدرت جهانی، این کتاب کمک بزرگی به نحوه تفکر تحلیلگران درباره نفوذ می‌کند. و سیاست‌گذاران و محققان باید برنامه ریزی برای رفع این مشکلات را آغاز کنند.

یکی از راه حل‌های ممکن ایجاد قوانین بین‌المللی برای بهره‌برداری از تنگناهای اقتصادی، در راستای قوانینی است که از زمان ایجاد موافقت‌نامه عمومی تعرفه‌ها و تجارت، در سال 1947، تعرفه‌ها و سایر اقدامات حمایتی را محدود کرده است. همانطور که هر اقتصاددان تجاری می‌داند. گات (و سازمان تجارت جهانی که از آن شکل گرفت) چیزی بیش از محافظت از کشورها در برابر یکدیگر انجام می‌دهد. آنها را از غرایز بد خود محافظت می‌کند.

انجام کاری مشابه با اشکال جدیدتر قدرت اقتصادی دشوار خواهد بود. اما برای ایمن نگه داشتن جهان، کارشناسان باید سعی کنند مقرراتی را ارائه کنند که همان اثر تعدیل کننده را داشته باشد. خطرات آنقدر زیاد است که نمی‌توان به این چالش‌ها رسیدگی نکرد.