به گزارش اکوایران، خیزش امارات متحده عربی در سال‌های اخیر، امری است که توجه بسیاری از تحلیل‌گران را به خود جلب کرده است. در واقع در میانه تحول در نظم جهانی و عبور از نظم تک‌قطبی پس از جنگ سرد، این کشور توانسته خود را به عنوان یک کشور پیش‌رو در عرصه جهانی به نمایش بگذارد.

 صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای موسسه چتم‌هاوس و نِیل کوییلیام، همکار موسسه مذکور در مقاله‌ای با عنوان «مدیچی‌های خاورمیانه؟» در نشریه فارن‌افرز، به خاستگاه و ظهور امارات متحده عربی به عنوان یکی از بازیگران سنگین‌وزن نه تنها خاورمیانه، بلکه دنیا پرداخته‌اند و جاه‌طلبی‌های محمد بن زاید، حاکم آن را بررسی کرده‌اند. اکوایران این یادداشت بلند را در دو قسمت ترجمه کرده که بخش اول آن با عنوان «ظهور مدیچی‌های خاورمیانه؛ خیز اسپارتای کوچک برای فتح قله‌های جهانی» منتشر شد و ادامه نیز بخش دوم آن ارائه می‌شود:

دوستان و دشمنان

جاه‌طلبی‌های امارات خصوصاً در خاورمیانه، مخالفت‌ها را برانگیخته است. رقابت آن با قطر، یکی دیگر از پادشاهی‌های کوچک خلیج فارس که منابع سوخت‌های فسیلی سرشاری دارد، جلب توجه کرده است. ظهور حیرت‌انگیز قطر در دهه ۱۹۹۰ با توسعه سریع منابع گاز طبیعی این کشور نشان داد که حاکمان مداراگر با اسلام سیاسی نیز می‌توانند کیفیت زندگی بالایی برای شهروندانشان به ارمغان بیاورند. قطر به رهبران اسلامگرا پناه داده و از گروه‌های اخوان‌المسلمین مانند رهبری سیاسی حماس و مقامات ارشد طالبان حمایت کرده است.

تنش‌ها میان قطر و امارات طی دهه اول قرن بیست‌ویک بالا بود. اما این تنش‌ها طی بهار عربی به اوج خود رسید. در سال ۲۰۱۴ و به دلیل حمایت قطر از نیروهای اسلامگرا، امارات سفیر خود را از دوحه فراخواند. سپس در سال ۲۰۱۷، امارات متحده عربی با بحرین، مصر و عربستان سعودی برای محاصره قطر تا زمانی که به ۱۳ خواسته آن‌ها تن ندهد، همراه شد. این خواسته‌ها شامل تعطیلی الجزیره (خبرگزاری بزرگ بین‌المللی که توسط قطر تأمین می‌شود)، کاهش سطح روابط با تهران و بستن پایگاه نظامی ترکیه که قطر از سال ۲۰۱۶ میزبانی می‌کرد، بود.

امارات متحده عربی باور داشت که در مواجهه با چنین تحریم منطقه‌ای گسترده، کمر قطر خم خواهد شد. اما امارات قدرت توان خود را دست بالا گرفت و محاصره نتیجه معکوس داد. ترکیه کمک‌های غذایی به قطر ارائه داد و کمک‌های نظامی بیشتری به قطر ارسال کرد. ایران نیز مواد غذایی ارسال کرد و به خطوط هواپیمایی قطر اجازه داد تا از حریم هوایی آن استفاده کند. قطر نیز گسترش مشارکت‌های اقتصادی جدید را پیش گرفت و به ایالات متحده نزدیک شد. امروز نیز این کشور مجرای گفتگوهای مهم بین تهران و واشنگتن و بین اسرائیل و حماس است. به عنوان مثال، از زمان آغاز جنگ غزه، قطر به مذاکره برای آزادی اسرای اسرائیلی و فلسطینی کمک کرده است. در این میان، بقیه کشورهای خلیج فارس متضرر شدند. پس از سه سال و نیم تحریم، عربستان سعودی بحرین، مصر و امارات را مجبور کرد به محاصره پایان دهند؛ اگرچه به نظر می‌رسید که قطر تسلیم خواسته‌ها نشده است.

قطر امارات

این تغییر همچنین نشان داد که حتی عربستان سعودی، شریک سنتی اماراتی که توسط اقوام دور بن زاید اداره می‌شود نیز همیشه دوست خوبی برای ابوظبی نیست. در واقع، برخی از اولویت‌های ملی عربستان سعودی در تنش مستقیم با امارات قرار دارد. دو کشور درگیر رقابت فزاینده اقتصادی و علمی از جمله تسلط بر صنعت گردشگری، تجارت و اکتشاف فضایی هستند. آن‌ها همچنین برای تنوع‌بخشیدن به اقتصاد خود به دور از تولید سوخت‌های فسیلی رقابت می‌کنند. عربستان با جدیت تلاش می‌کند، زیرا حداقل ۳۰ سال دیرتر از امارات بازی را آغاز کرده است؛ اما همیشه سعی کرده همسایه خود را شکست دهد. برای مثال، در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد که شرکت‌های بین‌المللی که با دولت عربستان سعودی قرارداد دارند، بایستی تا سال ۲۰۲۴ دفتر مرکزی منطقه‌ای خود را در ریاض بگشایند تا آن‌ها را وادار سازند تا دفاتر دفتر مرکزی خود در خاورمیانه را به خارج از امارات منتقل کنند.

اما امارات تدابیری برای مقابله با تلاش‌های عربستان اتخاذ کرده است. ابوظبی آغاز هفته کاری خود را با مال غربی‌ها هماهنگ کرده است. (در عربستان و بیشتر نقاط خاورمیانه، هفته کاری از یکشنبه آغاز می‌شود). این کشور همچنین تساهل نسبی خود با ادیان مختلف، از جمله با افتتاح کنیسه‌های یهودیان را تبلیغ کرد. حتی به برخی از مهاجران نیز شهروندی یا اقامت دائم داد؛ امتیازی که خارجی‌ها نمی‌توانند در سایر کشورهای خلیج فارس به دست آورند. حتی در شرایطی که عربستان توجه بین‌المللی و سرمایه‌گذاران را به طرح‌های متنوع‌سازی اقتصاد خود جلب کرده، امارات همچنان در تلاش برای کاهش وابستگیش به نفت از عربستان بسیار جلوتر است.

بن زاید

امارات همچنین برای تقویت همکاری خود با ایالات متحده فعال بوده است. اگرچه ابوظبی در مورد تعهدات ایالات متحده به امنیتش ابراز تردید کرده، اما واشنگتن همچنان تأمین‌کننده اصلی امنیت این کشور است.

رهبران اماراتی برای ایجاد روابطی قوی‌تر با هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه و همچنین حوزه‌های انتخابیه آن‌ها تلاش کرده‌اند. برای مثال، ابوظبی میلیون‌ها دلار برای لابی‌گری جهت ایجاد روابط نزدیک‌تر با گروه‌های ذی‌نفع و مقامات دولتی سابق در سراسر طیف سیاسی آمریکا هزینه کرده است. هدف نهایی امارات توافقنامه امنیتی دوجانبه درازمدت با ایالات متحده است که تضمین‌های امنیتی پایداری ایجاد کرده و حفاظت امنیتی مستقیمی از سوی ایالات متحده می‌بخشد. در حال حاضر، امارات مشغول مذاکره برای توافقی بوده که اگرچه کوچک‌تر از توافقنامه امنیتی مدنظر بن زاید است، اما در قبال محدودکردن همکاری‌های فنی و امنیتی امارات با چین، همکاری‌های دفاعی با آمریکا را تضمین می‌کند. اما امارات متحده عربی و ایالات متحده بسیار با هم اختلاف داشته و بن زاید می‌تواند قبل از امضای هر چیزی منتظر نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده باشد که در آن، شانس پیروزی دونالد ترامپ بیشتر از بایدن است.

با این حال، حتی ضمانت امنیتی قوی از سوی واشنگتن نمی‌تواند بر تمایل اماراتی‌ها برای تأمین امنیتشان غلبه کند. بن زاید و برادرانش هنوز در حال تعمیق روابط خود با دشمنان واشنگتن و حتی برخی از مخالفان سنتی امارات هستند. این کشور به شرکت چینی هوآوی اجازه داده تا شبکه تلفن همراه ۵جی خود را در امارات راه‌اندازی کند. ابوظبی حتی موضع بی‌طرفانه خود بین روسیه و اوکراین را حفظ کرده و همچنین خط ارتباطی خود با کرملین را باز نگه داشته و از رأی مثبت در سازمان ملل به محکومیت جنگ اوکراین خودداری کرده است. این مسئله به روس‌ها اجازه می‌دهد تا دارایی‌های خود را در بانک‌های اماراتی به سپرده بگذارند. در سال ۲۰۲۲، تجارت دوجانبه روسیه و امارات تقریباً ۶۸ درصد افزایش یافت. پس از حمله نیروهای مقاومت به کشتی‌ها در خلیج فارس و تأسیسات نفتی عربستان در سپتامبر ۲۰۱۹، امارات یکی از رهبران خود را برای کاهش تنش‌ها به تهران اعزام کرد. این گفتگوها باعث شد امارات متحده عربی روابط تجاری خود با ایران را تجدید کند. امروزه امارات بزرگترین شریک تجاری منطقه‌ای جمهوری اسلامی است.

بن زاید

با این حال، این کار مانع از حمله ژانویه ۲۰۲۲ انصارالله یمن به فرودگاه ابوظبی نشد. این حملات یادآور تلخی بود که حتی تنش‌زدایی نیز امنیت امارات را تضمین نخواهد کرد. در نتیجه، رهبری امارات به طور همزمان با اسرائیل وارد شراکت شد. در سال ۲۰۲۰، ابوظبی با امضای توافقنامه ابراهیم، برای اولین‌بار در تاریخ روابطش با اسرائیل را عادی کرد. برخلاف اردن، امارات یکی از معدود کشورهای عربی است که روابط کاملی با اسرائیل دارد و حتی پس از آغاز جنگ غزه نیز سفیر خود از تل‌آویو را فرانخواند.

توافق ابراهیم نقطه عطفی بود که نشان داد امارات چقدر بر سیاست واقع‌گرایانه به جای آرمان‌های عربی یا منطقه‌ای از جمله آینده فلسطینیان متمرکز است. این رویکرد منعکس‌کننده انطباق منافع مشترک امارات و اسرائیل است؛ مانند نگرانی مشترک مبنی بر اینکه در صورت حمله ایران، ایالات متحده دیگر به کمک آن‌ها نخواهد آمد.

پس جای تعجب نیست که امارات تمایل داشته باشد حماس که دارای ریشه‌های اخوان‌المسلمینی است، از غزه بیرون رانده شود. جنگ غزه برای امارات روشن کرد که استراتژی این کشور در برابر جغرافیای آن آسیب‌پذیر بوده و می‌داند که اسلام‌گرایان تهدیدی برای آن هستند. به همین دلیل است که از زمان آغاز جنگ، امارات بر روابط خود با اسرائیل تأکید کرده است. روابط با تل‌آویو بخشی از برنامه راهبردی گسترده ابوظبی باقی خواهد ماند.

با این حال، امارات از پاسخ نظامی اسرائیل غافلگیر شد. بنابراین از موضع شورای امنیت سازمان ملل برای لابی‌گری به نفع آتش‌بس و ارسال کمک‌های بشردوستانه استفاده کرد. بدون آتش‌بس، امارات متحده عربی مانند بسیاری از کشورهای منطقه از شرکت یا حمایت از گفتگوها برای فردای پس از جنگ، امتناع ورزیده که دولت بایدن را مجبور کرده که رهبری این تلاش‌ها را به عهده بگیرد. اما در پشت پرده، امارات برنامه خود را دارد. ابوظبی از محمد دحلان، رهبر سابق تشکیلات خودگردان فلسطین خواسته که پس از جنگ، کنترل غزه را به دست بگیرد. به احتمال زیاد، امارات از نفوذ خود بر اسرائیل برای موافقت با تصدی مسئولیت دحلان در غزه استفاده خواهد کرد. این کشور همچنین می‌خواهد جایگاه ایران به عنوان حامی محور مقاومت و تضعیف این شبکه بپردازد.

اعتماد به فرآیند

توافق ابراهیم قبلاً منجر به افزایش همکاری دفاعی امارات و اسرائیل شده، اما این همکاری‌ها برای چیزی بیش‌تر از تقویت امنیت طراحی شده و قرار است به اقتصاد امارات کمک کنند. این توافق فرصت‌های اقتصادی، فناوری و تجاری دوجانبه در صنایع مختلف از جمله انرژی، گردشگری، مراقبت‌های بهداشتی و بنادر را ایجاد کرده و امارات را بر آن داشت تا محدودیت‌های ویزا برای اسرائیلی‌ها را لغو کند و توافقنامه تجارت آزاد با کابینه اسرائیل ببندد. این توافق‌ها باعث شده تا امارات روابط اقتصادی عمیق‌تری با ایالات متحده برقرار کرده تا در نتیجه، بتواند به زنجیره‌های تأمین فراتر از خاورمیانه وصل شود. در مجموع، قرار است این توافق طی پنج سال تجارت را به ۴ میلیارد دلار برساند.

بن زاید

اما تا کنون، منافع ملموس این توافق نامشخص بوده است. هنوز هیچ تخمینی از میزان تأثیر آن بر رشد اقتصادی وجود نداشته و اماراتی‌ها نیز هنوز تمایل چندانی به مبادله با اسرائیلی‌ها ندارند. جنگ غزه ارتباط میان آن‌ها را دشوارتر کرده و روابط امارات با اسرائیل موهبتی برای سیاست‌های دموکراتیک نبوده است. امارات از بدافزارهای جاسوسی پگاسوس اسرائیلی برای هک دستگاه‌های دیجیتال مخالفان، روزنامه‌نگاران و حتی بوریس جانسون، نخست‌وزیر سابق بریتانیا استفاده کرده است.

به سختی می‌توان گفت که رفتار مستبدانه این کشور تا چه اندازه نقطه‌ضعف دولت به شمار می‌رود. اطلاعات بسیار کمی در مورد افکار عمومی امارات وجود داشته و سخت است که بدانیم نظر چه کسی برای دولت مهم است. بیش از ۹۰ درصد از ساکنان امارات شهروند نیستند. اما دولت در جریان کاپ۲۸ به وضوح اعلام کرد که هیچ نشانه‌ای از مخالفت وجود ندارد. مقامات کشور ۸۷ فعال اماراتی را به دلیل برپایی اعتراضات مسالمت‌آمیز به جرایم تروریستی متهم کرده و اکنون بسیاری از آن‌ها در زندان به سر می‌برند. پس به نظر می‌رسد که امارات چندان نگران وجه جهانی خود به عنوان کشوری سرکوبگر نیست.

شاید امارات متحده عربی بیشتر نگران این بود اگر تظاهرات گسترش می‌یافت، سرکوب آن نیز گسترده‌تر می‌شد. با این حال، شهروندان اماراتی به طور کلی از رفاه و آسایش کشورشان نسبت به سایر نقاط خاورمیانه راضی به نظر می‌رسند. اگرچه شهروندان فقیرتر از بخش شمالی کشور که عزیزان خود را در جنگ یمن از دست داده‌اند، نارضایتی خود را ابراز کرده‌اند، اما این برای به چالش کشیدن دولت کافی نیست.

اینکه بیشتر جمعیت را خارجی‌ها تشکیل می‌دهند نیز می‌تواند در آینده برای حاکمان چالش‌برانگیز باشد. جمعیت امارات ۹.۳ میلیون نفر است که حدود ۶۶۵ هزار نفر از آن‌ها اماراتی هستند. ۸.۷ میلیون دیگر نیز کارگران مهاجری‌اند که اکثرا قراردادهای موقت داشته و از جنوب آسیا و آسیای جنوب شرقی به آنجا آمده‌اند. این کارگران تحت برنامه کارگران مهمان موقت وارد شده و ذیل سیستم کار، کفالت (حمایت مالی) می‌شوند. گروه‌های حقوق بین‌الملل به دلیل قرارداشتن کارگران مهاجر در معرض سوءاستفاده به این سیستم معترضند. آن‌ها شرایط کاری استثمارگرانه، مسکن‌های پرجمعیت، محدودیت‌های سازمان‌دهی و چانه‌زنی جمعی و دستمزدها را مستند کرده‌اند. اگرچه مقامات امارات قوانینی را برای رسیدگی به این مشکلات پیشنهاد داده‌اند، اما این قوانین به ندرت اجرا شده و الگوی بهره‌کشی از کارگران همچنان ادامه دارد.

در سال ۲۰۱۰، ابوظبی برنامه چشم‌انداز ۲۰۲۱ خود را منتشر کرد که دستور کار آن بهبود آموزش، توسعه فناوری، زیرساخت‌ها و اقتصاد کشور است. از آن زمان، امارات دانشگاه‌ها، فرودگاه‌ها و مراکز شهر خود را گسترش داده، بهترین برنامه فضایی خاورمیانه را تأسیس کرده، سیستم مالیاتی خود را بازنگری کرده و ویزاهای جدید و طولانی‌مدتی با هدف جذب کارگران بسیار ماهر را معرفی کرده است. با این حال، در چندین حوزه بحرانی، این چشم‌انداز موفق نبوده است. به عنوان مثال، این کشور در ارائه اصلاحات کاری که تغییر کارفرما را برای کارگران آسان‌تر می‌کند و در نتیجه، دستمزدها را افزایش می‌دهد، شکست خورد و به اندازه کافی، برای جذب شهروندان اماراتی به نیروی کار مؤثر نبوده است. اگرچه امروزه، وابستگی امارات به نفت، نسبت به گذشته کمتر بوده، اما رانت نفتی هنوز ۱۵ درصد از اقتصاد این کشور را تشکیل می‌دهد. صنعت بانکداری و گردشگری آن که دولت آن را آینده کشور می‌داند، همچنان قوی است، اما آن‌ها تحت فشار فزاینده رقبای منطقه‌ای مانند سعودی‌ها هستند.

حالا امارات متحده عربی طرح جدیدی دارد به نام «چشم‌انداز ۲۰۷۱» که نسخه بلندپروازانه‌تر «چشم‌انداز ۲۰۲۱» به شمار می‌آید. این بار، دولت می‌گوید برای تنوع‌بخشیدن به اقتصاد، در صنایع بهداشتی، آموزشی و فناوری سرمایه‌گذاری بیشتری خواهد کرد. همچنین ادعا می‌کند که برای دورشدن از سوخت‌های فسیلی تلاشش را افزایش خواهد داد. در اجلاس آب‌وهوایی کاپ۲۸، امارات به نزدیک به ۲۰۰ کشور کمک کرد تا با گذار از سوخت‌های فسیلی موافقت کنند. با این حال، دلایلی وجود دارد که در صداقت امارات تردید داشته باشیم. این کشور متعهد به افزایش سرمایه‌گذاری در صنعت سوخت‌های فسیلی طی کوتاه‌مدت بوده و زمانی که نوبت به مبارزه با تغییرات آب‌وهوایی می‌رسد، امارات متحده عربی منحصراً در فناوری‌هایی مانند جذب کربن سرمایه‌گذاری کرده که برای افزایش طول عمر بخش نفت طراحی شده است. این کشور برای تحقق چشم‌انداز ۲۰۷۱ خود باید در مورد تغییرات آب‌و‌هوایی جدی‌تر عمل کند.

بقا در خاورمیانه

چشم‌انداز بن زاید برای آینده ریشه در موضوعی ساده دارد: بقا. فضای خاورمیانه امنیتی و خشن بوده و امارات به عنوان کشوری کوچک در برابر آشفتگی آسیب‌پذیر است. بنابراین، ممکن است تضمین پایداری حکومت خاندان آل نهیان و طول عمر کشور به ثروت و قدرت بیشتری نیاز داشته باشد.

دبی

تا اینجا بن زاید به خوبی توانسته از امکانات خود استفاده کند. امارات نمونه‌ای تبدیل شده برای اینکه چگونه دولت‌های کوچک می‌توانند نقش بزرگی در سیاست و اقتصاد بین‌الملل ایفا کنند؛ درست مانند مدیچی‌ها. اما خاندان مدیچی نیز از هم پاشید زیرا اعضای آن وحدت و دیدگاه مشترک خود را از دست دادند. با گذشت قرن‌ها، اختلافات وراثتی و جانشینی، همراه با جناح‌های متخاصم داخلی، کنترل آن را تضعیف کرد. در همین حال، ظهور خانواده‌های قدرتمند دیگر در ایتالیا، برتری مدیچی‌ها را به چالش کشید و دیگر دولت‌شهرهای مجاور قدرت گرفته و اهرم سیاسی مدیچی‌ها را تضعیف کردند. در نهایت، با حضور رهبرانی با استعداد کمتر، خانواده متحمل خسارات مالی و سیاسی قابل توجهی شد که منجر به نابودی سلسله شد.

بن زاید و برادرانش با بسیاری از تنش‌های مشابه روبرویند که در نهایت، منجر به فروپاشی سلسله مدیچی شد. در حال حاضر، خانواده حاکم بر امارات به خوبی با هم کنار می‌آیند، اما سابقه درگیری‌های داخلی نیز دارند. این کشور توسط سایر کشورهای منطقه‌ای مدعی احاطه شده و درگیری‌های محلی می‌تواند به مرزهای آن سرایت کند. امارات همچنین با چالش‌هایی روبرو است که مدیچی‌ها با آن مواجهه نداشتند. همانطور که بن زاید به خوبی می‌داند، ممکن است ایالات متحده همیشه شریک امنیتی خوبی نباشد و در درازمدت، تغییرات آب‌وهوایی می‌تواند منجر به افزایش شدید دما و خشکسالی شده که شبه‌جزیره عربستان را غیرقابل‌سکونت خواهد کرد.

تحقق جاه‌طلبی‌های جهانی به امارات کمک می‌کند تا از این چالش‌ها، به ویژه دورشدن از صنعت نفت، جان سالم به در ببرد. اما در نهایت، بهترین راه برای زنده‌ماندن کشور، کنارآمدن با جغرافیای آن است. اگرچه ممکن است امارات متحده عربی اکنون جلوتر از همسایگان خود باشد، اما بسیاری از کشورها به دنبال تخریب آن و تضعیف امنیتش هستند. در نتیجه، به جای تلاش برای قرارگرفتن در خارج از منطقه، بهتر است امنیت و منافع اقتصادی بلندمدت این کشور توسط چهارچوب امنیتی منطقه‌ای قوی‌تری تامین شوند؛ فرآیندی که نیازمند یکپارچگی منطقه‌ای عمیق‌تر و مکانیسم‌های مؤثرتر حل مناقشه است. دعوای درون‌خانوادگی نیز می‌تواند منجر به نابودی امارات شود؛ مگر اینکه کشور بتواند با جغرافیای خود کنار بیاید. امارات در منطقه‌ای ناهموار قرار دارد از هر طرف، توسط قدرت‌های هژمونیک محاصره شده است؛ پس ابتدا باید تلاش‌های آن‌ها را خنثی کند.

در نهایت، امارات متحده عربی باید بپذیرد که هر چقدر هم که قدرت خود را به رخ بکشد، همیشه توسط ایران، عربستان سعودی و ترکیه در محاصره است. هفت امیرنشین امارات متحده عربی نمی‌توانند از محدودیت‌های فیزیکی خود فرار کرده و شرکای خارجی آن‌ها نیز هرچقدر هم که قول حمایت بدهند، قرار نیست تا ابد از کشور محافظت کنند. مورخان آینده به خوبی می‌توانند مدیچی‌ها را با آل نهیان مقایسه کنند. اما این کشور باید ابتدا به سال ۲۰۷۱ رسیده و سپس از آن عبور کند.