به گزارش اکوایران، اقیانوس‌ها بار دیگر در ژئوپلیتیک اهمیت پیدا کرده‌اند. اکونومیست در یادداشتی با عنوان «به عصر جدید قدرت دریایی جهانی خوش آمدید» ویژگی‌های این دوره جدید از رقابت کشورها در آب‌های بین‌المللی را شرح داده است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که قسمت اول آن پیش‌تر منتشر شد. در ادامه بخش دوم این یادداشت را می‌خوانید:

 

محاصره‌های دریایی

در این دوره جدید از نبردهای دریایی، تاکتیک‌های محاصره اهمیت بسیار ویژه‌ای دارند، چرا که در هر جنگی در آسیا مهم هستند. لونی هنلی، تحلیلگر سابق چین در آژانس اطلاعات دفاعی پنتاگون می‌نویسد: «اگر جنگی بر سر تایوان رخ دهد، محاصره طولانی‌مدت چین احتمالاً نتیجه آن را تعیین خواهد کرد.» بر اساس یک مدل‌سازی، چین در این درگیری، جزیره را محاصره می‌کند و تمامی کشتی‌هایی که می‌خواهند به تایوان بروند را بازرسی می‌کند.

در این سناریو، ائتلاف به رهبری آمریکا متشکل از حدود صد کشتی جنگی تلاش خواهد کرد تا با پاکسازی مسیر کشتیرانی، محاصره را بشکند. بر اساس این مدلسازی پاکسازی میدان‌های مین یک ماه یا بیشتر طول می‌کشد. 

حتی اگر آمریکا بخواهد ناوگان چین را در جنگ نابود کند، باز هم مجبور است هر روز صدها تن محموله را، برای ماه‌ها، در مواجهه با میدان‌های مین گسترده و آتش دشمن، وارد بنادر اصلی تایوان کند. تحت شرایط برتری هوایی چین، تامین جزیره از طریق هوا احتمالا غیرممکن خواهد بود.

ساموئل پاپارو، دریاسالاری که قرار است فرمانده بعدی فرماندهی هند و اقیانوسیه ایالات متحده باشد، اصرار دارد که آمریکا می‌تواند محاصره چین را بشکند: «آمریکا به تنهایی توانایی شکستن چنین محاصره‌ای را دارد.» تحلیلگران دیگر کمتر مطمئن هستند. محاسبات حاکی از آن است که برآیند یک درگیری مستقیم «بیش از حد نزدیک خواهد بود». 

توانایی بهره برداری از توان دریایی برای هردو طرف صادق است. تایوان در برابر محاصره آسیب پذیر است زیرا به واردات انرژی و محصولات کشاورزی از طریق دریا وابسته است. اما چین نیز مجبور است بیشتر نفت و مواد خام مورد نیاز خود را وارد کند. یکی از گزینه‌های تلافی جویانه، محاصره بنادر چین است، از جمله حمله به کشتی‌ها و مین گذاری، درست همان کاری است که روسیه علیه اوکراین انجام می‌دهد. با این حال، بسیاری از مشکلات مشابه تلاش برای شکستن محاصره تایوان اینجا هم وجود دارد، از جمله خطر تشدید تنش هسته‌ای ناشی از حملات علیه سرزمین اصلی چین.

AP23281631805251_t800

یک رویکرد آسان‌تر و ایمن‌تر محاصره «از راه دور» است: توقف کشتی‌ها به مقصد چین در نقاطی مانند تنگه هرمز یا تنگه مالاکا. فیونا کانینگهام از دانشگاه پنسیلوانیا محاسبه می‌کند که نیروی دریایی آمریکا به اندازه‌ای بزرگ هست که بتواند یک چهارم کشتی‌های تجاری را که از تنگه‌های جنوب شرقی آسیا می‌گذرند، رهگیری کند. او می‌گوید که عملی کردن محاصره یک ماه طول می‌کشد و باید حداقل شش ماه ادامه یابد تا باعث کمبود کالاهای غیرنظامی و نظامی در چین شود.

چنین محاصره‌ای دو جنبه مهم از قدرت دریایی را نشان می‌دهد. یکی این است که بر اتحادهای جهانی تکیه می‌کند، همانطور که در قرن‌های گذشته به امپراتوری‌های جهانی متکی بود. خانم کانینگهام خاطرنشان کرد: اندونزی، مالزی، گینه نو، سنگاپور و سایر شرکا در منطقه باید به آمریکا اجازه استفاده از آب‌ها و فرودگاه‌هایشان را بدهند. مورد دیگر این است که ماهیت چند ملیتی کشتیرانی مدرن چالشی جدی برای محاصره کنندگان احتمالی ایجاد می‌کند، که تصمیم بگیرند کدام کشتی را متوقف کنند و کدام را از بین ببرند. به عنوان مثال، کشتی که در کانال سوئز گیر کرد، ساخت و مالکیت ژاپنی داشت، اما توسط یک شرکت تایوانی اجاره شده بود که توسط ملوانان هندی روی آن کار می‌کردند و کالاها را از چین به اروپا می‌آورد.

فناوری مدرن دریایی

محاصره‌ها همچنین نشان می‌دهند که چگونه فناوری جنگ دریایی را تغییر داده است. مین‌های رباتیک می‌توانند به اطراف حرکت کنند که کار گذاری آن‌ها را آسان‌تر می‌کند. کوین رولندز، رئیس اتاق فکر نیروی دریایی سلطنتی انگلیس، می‌گوید: «بسیاری از محاصره‌ها را می‌توان با وسایل نقلیه بدون سرنشین انجام داد.» او اضافه می‌کند که با عملیات سایبری می‌توان اسناد و مسیر کشتی را بررسی کرد. در مقابل، اوکراین نشان داده است که چگونه پهپادها می توانند به ناوگان محاصره کننده حمله کنند.

اوکراین از قایق‌های بدون سرنشین (شهپاد) برای حملات مکرر به کشتی‌های روسی در دریای سیاه و بنادر در سواحل کریمه و روسیه استفاده کرده است.. در 4 ژانویه، یک قایق بدون سرنشین حوثی‌ها قبل از منفجر شدن تا چند کیلومتری کشتی‌های جنگی آمریکایی و مجموعه‌ای از کشتی‌های تجاری رسید.

تقریباً تمام نیروهای دریایی بزرگ قصد دارند در آینده ناوگان‌های بزرگ شهپادی را در کنار کشتی‌های خدمه‌دار عملیاتی کنند. اما برخی استدلال می‌کنند که تاثیر نظامی قایق‌های بدون سرنشین بزرگنمایی شده است. یک اسلحه معمولی کشتی، با هدف‌گیری خوب، می‌تواند بسیاری از آنها را از بین ببرد. سلاح‌های جدید، مانند لیزرهای شناور که اکثر نیروی دریایی بزرگ در حال آزمایش آن هستند، ممکن است مزیت را بیشتر به سمت مدافع متمایل کند. با این وجود، کاپیتان رولندز استدلال می کند که یک تغییر ساختاری در ماهیت قدرت دریایی رخ داده است. او می‌گوید: «داشتن نیروی دریایی قبلاً چیز بسیار گران قیمتی بود. موانع بزرگی برای ورود به این عرصه وجود داشت. اکنون وجود ندارد. برای اعمال نفوذ در دریا، نیازی به داشتن یک نیروی دریایی بزرگ با ناوشکن‌های میلیارد پوندی ندارید.»

7647286

شاید نه. اما در یک رقابت جهانی برای اقیانوس‌ها، حملات چریکی کافی نخواهد بود. علاوه بر این، تمرکز بر روی کشتی‌های جنگی بزرگ‌تر، مسلح‌تر و گران‌تر منجر به کاهش تعداد آن‌ها شده است. نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا که زمانی اقیانوس‌های جهان را تسخیر کرده بود، تا چند وقت دیگر 16 ناوچه و ناوشکن و در مجموع فقط 70 کشتی خواهد داشت. تنها در بازه زمانی حدود یک سال، یعنی 2022-23، نیروی دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق حدود 30 کشتی به ناوگان خود افزود که 15 فروند از آن‌ها توسط پنتاگون به عنوان «شناورهای جنگی عمده» طبقه بندی شدند. سال گذشته دفتر اطلاعات ملی، که شاخه‌ای از نیروی دریایی ایالات متحده است، اعلام کرد که چین تا سال 2035، 50 تا 55 درصد کشتی‌های جنگی بیشتری نسبت به آمریکا خواهد داشت.

جنگ روسیه در اوکراین نشان داد که جنگ‌های فرسایشی نیاز به حجم و مقیاس تجهیزات دارند، که در دریا حتی بیشتر اهمیت دارد. سربازان تازه وارد را می‌توان به اجبار جذب کرد و تانک‌ها را از انبارها خارج کرد. چنین انتخاب‌هایی در نیروی دریایی وجود ندارد. جایگزینی یک کشتی جنگی سه تا پنج سال طول می کشد. تجدید کشتی‌ها گران، سخت و کند است. اگر جنگ طول بکشد، آمریکا در مضیقه خواهد بود. 

دریاها تغییر می‌کنند

رقابت در عصر قدرت دریا نه تنها به نیروی دریایی بزرگتر و ظرفیت ساخت آن نیاز دارد، بلکه به تغییر در طرز فکر نیز نیاز دارد. دیپلماسی باید بر بنادر، اتحادهای دریایی و مسیرهای تجاری تمرکز کند. ملوانان باید در تعدادهای بسیار بیشتری استخدام و آموزش ببینند. آمریکا باید ناوگان دریایی تجاری خود را احیا کند تا امیدی به جابجایی نیروها و تجهیزات کافی در جنگ اقیانوس آرام داشته باشد.

اندرو گوردون، مورخ، در کتاب خود در مورد نبرد یوتلند، نبرد دریایی بلاتکلیف جنگ جهانی اول، توضیح می‌دهد که کجای کار نیروی دریایی سلطنتی اشتباه بود. او نتیجه گرفت که مشکل «آرامش طولانی ترافالگار» -پیروزی نیروی دریایی بریتانیا بر ناپلئون در سال 1805- بود که منجر به یک دوره طولانی رضایت از خود و سستی شد. در سال 1916 هیچ یک از دریاسالاران بریتانیا در جنگ عمده‌ای شرکت نداشته بودند. فرمانروایی بر دریاها در میان نخبگان نظامی امری مسلم تلقی می‌شد. این موضوع امروز هم آشکار است. آقای چایلدز هشدار می‌دهد: «ما شاهد آرامش طولانی جنگ جهانی دوم هستیم.» آب‌های متلاطم دریای سیاه، دریای سرخ و دریای چین جنوبی نشان می‌دهد که در حال حاضر طوفانی در راه است.