به گزارش اکوایران، بحران‌های فزاینده (جنگ اوکراین، تنش‌های خاورمیانه و رقابت با چین) به راحتی می‌تواند هر کسی را نسبت به حفظ برتری جهانی آمریکا بدبین کند. با این حال، یادآوری شاخص‌های اساسی قدرت، شاید گویای وضعیت دیگری باشد.

به نوشته هَل بِرَند، پروفسور امور بین‌الملل دانشگاه جان هاپکینز برای وبگاه بلومبرگ، علی‌رغم همه صحبت‌هایی که در مورد صعود چین و افول آمریکا شنیده می‌شود، واقعیت این است که آمریکا نسبت به دشمن اصلی خود رشد اقتصادی بهتر و سریع‌تری را تجربه کرده است. این بدان معناست که ایده کنارگذاشتن رهبری جهانی آمریکا (همانطور که دونالد ترامپ از آن حمایت می‌کند) نه از روی ضرورت، بلکه از روی انتخاب است.

واقعیت‌های اقتصادی و تجاری

قدرت جهانی متکی بر قدرت اقتصادی است. طی سال‌ها، پیش‌گرفتن چین از ایالات متحده اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسید. اما اکنون، پیشتازی و فاصله اقتصادی آمریکا از چین در حال افزایش است. در سال ۲۰۲۳، تولید ناخالص داخلی آمریکا ۲۶.۹۵ تریلیون دلار در برابر ۱۷.۷ تریلیون دلار چین بود که بزرگ‌ترین شکاف بین دو کشور از سال ۲۰۱۰ تا کنون محسوب می‌شود.

اگرچه تولید ناخالص داخلی تنها تصویری کلی از قدرت تولیدی هر کشور است؛ اما حتی با محاسبه ثروت انباشته‌شده نیز چین وضعیت بهتری ندارد. طی سال ۲۰۲۲، ثروت ملی آمریکا به ۱۴۰ تریلیون دلار رسید؛ در حالی که ثروت ملی چین تنها ۸۵ تریلیون بود. این دومین سال متوالی بود که شکاف میان دو کشور افزایش یافت.

اقتصاد آمریکا

سایر ارقام نیز همین نتیجه را نشان می‌دهند. در سال ۲۰۲۲، ایالات متحده روزانه ۱۱.۹ میلیون بشکه نفت تولید کرد؛ اما چین توانست تنها  ۴.۱ میلیون بشکه در روز تولید کند. این روند حاکی از آن است که از سال ۲۰۱۴، تولید نفت آمریکا حداقل دو برابر چین بوده است. در حالی که آمریکا به بازیگری کلیدی در تولید جهانی نفت تبدیل شده، وابستگی چین به واردات از طریق زنجیره‌های تأمین طولانی و پرریسک افزایش یافت.

بدهی چطور؟ در اواسط سال ۲۰۲۳، کل اعتبارات معوق ایالات متحده ۲۵۳ درصد از تولید ناخالص داخلی بود که در نگاه اول، عددی بسیار افسرده‌کننده به نظر می‌رسد. اما افسرده‌کننده در مقایسه با چه؟ اعتبار معوق چین ۳۰۷.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی بود؛ البته این کشور بدهی بسیار کمتری نسبت به ایالات متحده داشت. با توجه به اینکه چین کشوری فقیرتر بوده و مردم آن بسیار فقیرتر از ایالات متحده است، بدهی این کشور به مراتب بیشتر از آمریکا بر اقتصاد این کشور سنگینی می‌کند.

وقتی صحبت از سرمایه‌گذاری در آینده می‌شود، داده‌های دولتی نشان می‌دهند که ایالات متحده با ۸۸۶ میلیارد دلار تقریباً دو برابر چین با ۴۵۶ میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه هزینه می‌کند و در سال ۲۰۲۲، سود افزایشی کلی آمریکا از چین بیشتر شد.

پیشتازی چین

اما چین توانسته پیروز رقابت پیری جمعیت شود. میانگین سنی چین در سال ۲۰۲۰ یا ۲۰۲۱ از آمریکا پیشی گرفت و در حالی که جمعیت چین کاهش می‌یابد، شکاف پیری جمعیتی میان دو کشور نیز به آرامی در حال بسته‌شدن است.

همه این آمارها بخشی از حکایتی بزرگ‌ترند که جهان کم‌کم متوجه آن شده است. عصر رکود چینی‌ها فرا رسیده است. همانطور که مایکل بکلی و من در سال ۲۰۲۲ نوشتیم، چین از مشکلات اقتصادی عمیقاً ریشه‌داری رنج می‌برد و راه فرار آسانی ندارد.

پیری جمعیت چین

با کمبود منابع، از زمین‌های قابل کشت گرفته تا آب قابل استفاده، هزینه رشد بیشتر می‌شود. بحران پیری چین که یکی از بدترین معضلات جمعیتی تاریخ در زمان صلح به شمار می‌آورد، می‌تواند تا پایان قرن، جمعیت این کشور را به نصف کاهش دهد؛ در حالی که مجبور خواهد بود هزینه‌های سنگین برای حمایت از جمعیت مسن را متحمل شود.

آفت خودکامگی

شاید چرخشی قاطع به سمت اصلاحات و آزادسازی بازار بتواند تا حدودی افت بهره‌وری را جبران کند؛ اما اصرار شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین بر فرمانفرمایی سفت‌وسخت در سیاست داخلی موجب خفگی و سرکوب خودانگیختگی اقتصادی می‌شود.

شی جین‌پینگ

به همین دلیل است که چین طی دهه‌های آینده برای حفظ فاصله خود با قدرت اقتصادی آمریکا تقلا خواهد کرد؛ چه رسد به اینکه بتواند از آن پیشی بگیرد. وقتی به متحدین این دو ابرقدرت رقیب نگاه می‌کنیم نیز موازنه اقتصادی بیش از پیش دور از دسترس‌تر به نظر خواهد رسید.

برگ برنده پکن

اما هنوز برای خوشحالی زود است. چینی که در رتبه دوم گیر افتاده، می‌تواند از تجارت و سرمایه‌گذاری برای جذب شرکای دیپلماتیک به ویژه در نیم‌کره جنوبی استفاده کند. چینی که هرگز نمی‌تواند با قدرت نظامی جهانی آمریکا رقابت کند، همچنان می‌تواند برای مناطق حیاتی جهان ویرانی به بار بیاورد. موازنه نظامی در غرب اقیانوس آرام یکی از مناطقی است که پکن شدیداً روی آن متمرکز شده است.

شی جین‌پینگ

در حالی که چین ناوگان کشتی‌های جدید خود را به آب می‌اندازد، شگفت‌انگیزترین نیروی موشکی متعارف جهان را تقویت می‌کند و زرادخانه هسته‌ای خود را گسترش می‌دهد، دستش برای در هم شکستن وضعیت موجود بازتر شده است. همانطور که شی تاکنون متوجه شده که شاید چین هرگز نتواند از اقتصاد ایالات متحده پیشی بگیرد، ممکن است برای استفاده اقدامات قهری بیشتر جهت دستیابی به جاه‌طلبی‌هایش (مانند اتحاد با تایوان) نیز بیشتر وسوسه شود.

خطای انزواطلبی

بنابراین، خطر اصلی چین است که نزول اقتصادی نسبی آن، تهاجمی‌ترش می‌کند. خطر بزرگ دیگر آمریکایی است که به دلیل تصور نادرست از زوال، مسئولیت‌های جهانی را رها کند.

استدلال دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا مبنی بر اینکه ایالات متحده باید از اتحادهای خود خارج شود و تعهداتش را کنار بگذارد، با دیدگاه او مبنی بر اینکه کشور در حال انحطاط شدید است، همخوانی دارد.

ترامپ چین

هر مشکل استراتژیکی که آمریکا با آن روبروست و شمارشان هم کم نیست، موقعیت اقتصادی آمریکا در مقایسه با بزرگ‌ترین رقیبش، قوی‌تر و مستحکم‌تر است. ایالات متحده امکانات لازم برای پیشی‌گرفتن از چین و حفظ نظم جهانی را در اختیار دارد. همانطور که ترس‌های کاذب از افول به ایده نادرست عقب‌نشینی از مسئولیت‌ها منجر می‌شود، سؤال این است که آیا ایالات متحده هنوز از بصیرت سیاسی و اراده ژئوپلیتیکی برخوردار است؟