به گزارش اکوایران، در حالی که موج جنگ علیه اوکراین چرخیده است، در میان تردیدها در مورد اینکه آیا کنگره ایالات متحده دور جدید کمک‌ها را تصویب خواهد کرد، کارشناسان بانفوذی مانند آندرس راسموسن، رئیس سابق ناتو و ایوو دالدر، سفیر سابق ایالات متحده در ناتو در حال تکرار درخواست‌های قبلی خود هستند که اوکراین زودتر وارد ناتو شود. به نوشته استفان‌ والت، استاد ژئوپولتیک دانشگاه هاروارد و ستو‌ن‌نویس فارن پالیسی، این گام هم به‌عنوان راهی برای متقاعد کردن روسیه مبنی بر اینکه کارزار نظامی‌اش نمی‌تواند اوکراین را از ائتلاف دور نگه دارد و هم برای رسیدگی به نیاز به تأمین امنیت کافی برای اوکراین پس از پایان جنگ مطرح می‌شود.

افراد معقول ممکن است با حکمت این توصیه موافق نباشند، زیرا مواضع متضاد آن مبتنی بر پیش بینی‌های مربوط به آینده‌ای غیر قطعی است. در واقع، این یک شرط بندی در مورد تأثیرات آوردن اوکراین به ناتو است. برای اینکه موضع خودم را روشن کنم: اگر من عضو کنگره آمریکا بودم، بدون تردید به بسته کمکی اضافی رای می‌دادم، زیرا می‌خواهم اوکراین بتواند از قلمرویی که هنوز تحت کنترلش است دفاع کند و می‌خواهم مسکو متوجه شود که گرفتن قلمرو بیشتر پرهزینه و دشوار خواهد بود. کمک‌های بیشتر امروز موقعیت چانه زنی کیف را با شروع بحث‌های جدی- به احتمال زیاد پس از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در نوامبر- بهبود می‌بخشد. با این اوصاف، وارد کردن اوکراین به ناتو در حال حاضر ایده بدی است که جنگ را طولانی می‌کند و کیف را به مرور زمان در موقعیتی بدتر قرار می‌دهد.

بیایید با یادآوری این نکته شروع کنیم که پیمان آتلانتیک شمالی به هیچ کشوری حق عضویت در صورت رعایت معیارهای آن را نمی‌دهد. ماده 10 صرفاً می‌گوید: «طرف‌ها می‌توانند با توافق اتفاق آرا از هر کشور اروپایی دیگری که در موقعیتی برای پیشبرد اصول این معاهده و کمک به امنیت منطقه آتلانتیک شمالی برای پیوستن به این معاهده باشد دعوت کنند». کمپین اخیر مجارستان برای به تعویق انداختن ورود سوئد به ناتو برای چندین سال به ما یادآوری می‌کند که این روند واقعاً چگونه عمل می‌کند: سوئد تا زمانی که سایر اعضا موافقت نکنند، «حق» پیوستن به ناتو را نداشت.

با عطف به اوکراین، اعتقاد من به اینکه وارد کردن آن به ناتو در حال حاضر (یا در آینده نزدیک) غیرعاقلانه است، بر چندین فرض استوار است. یکی این که اوکراین نمی‌تواند وضعیت را در میدان نبرد معکوس کند و قلمرو از دست رفته خود را دوباره تسخیر کند، مگر اینکه تسلیحات بسیار بیشتری به دست آورد و پس از شکست‌های سال گذشته زمان داشته باشد تا نیروهای خود را بازسازی کند. این کشور از کمبود شدید (و احتمالاً غیرقابل برگشت) نیروی انسانی رنج می‌برد و ترکیبی از نظارت هواپیماهای بدون سرنشین، توپخانه و استحکامات گسترده روسیه، پیشروی‌های بزرگ سرزمینی را برای کیف غیرممکن می‌سازد. تشویق‌گرهای اوکراین در غرب در بهار گذشته، زمانی که پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه‌ای در مورد ضدحمله آتی ارائه کردند، اشتباه کردند و با بیان اینکه هنوز راه‌های زیادی برای اوکراین برای تغییر مسیر جنگ وجود دارد، این اشتباه را تکرار می‌کنند. کاش غیر از این بود، اما ما باید انتخاب‌های سیاستی را بر اساس آن گونه که جهان هست، بنا کنیم، نه آن گونه که ممکن است دوست داشته باشیم.

ارتش اوکراین جنگ اوکراین

فرض دوم من این است که رهبران روسیه بیشتر از غرب به سرنوشت اوکراین اهمیت می‌دهند. البته نه بیشتر از اوکراینی‌ها، اما این برای آن‌ها یک مسئله حیاتی‌تر است تا رهبران و جمعیت اکثر کشورهای ناتو. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و یارانش مایل بوده‌اند هزاران سرباز را برای جنگیدن و مردن به اوکراین بفرستند و هیچ کشور ناتو حاضر به انجام چیزی حتی نزدیک به آن هم نیست. هنگامی که امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه هفته گذشته به طور غیرمنتظره امکان اعزام نیرو توسط ناتو را مطرح کرد، بلافاصله از سوی اولاف شولز، صدراعظم آلمان و ینس استولتنبرگ، رئیس ناتو، مورد سرزنش قرار گرفت. این بدان معنا نیست که ناتو هیچ علاقه‌ای به سرنوشت اوکراین ندارد، فقط روسیه بیشتر به آن اهمیت می‌دهد.

سوم، من همچنین فرض می‌کنم که یکی از دلایل اصلی حمله غیرقانونی پوتین در فوریه 2022، جلوگیری از نزدیک شدن اوکراین به غرب و در نهایت پیوستن آن به ائتلاف بود. افشاگری‌های اخیر در مورد افزایش پیوسته همکاری بین سیا و سرویس‌های اطلاعاتی اوکراین، تلاش‌های غرب پس از سال 2014 برای تقویت دفاع اوکراین، و ابراز تعهد مکرر ناتو برای وارد کردن اوکراین به ائتلاف، بدون شک نگرانی‌های مسکو را تشدید کرد. محققان به این یک «معضل امنیتی» می‌گویند. استولتنبرگ آشکارا این را در بیش از یک مورد تصدیق کرده است، که پوتین ممکن است مقاصد ناتو را اشتباه خوانده باشد و در تهدیدی که آنها ایجاد کرده‌اند اغراق کرده باشد، اما او تنها رهبر جهانی نیست که در مورد یک خطر خارجی اغراق کرده است.

در پرتو این سه فرض: در اینجا پنج دلیل اصلی برای عدم پیوستن اوکراین به ناتو آورده شده است.

1. معیارهای عضویت را برآورده نمی‌کند

 اوکراین در بهترین حالت هنوز یک دموکراسی شکننده است. فساد هنوز هم وجود دارد، انتخابات از ابتدای جنگ به حالت تعلیق درآمده است، و هنوز هم عناصر با نفوذی در جامعه اوکراین وجود دارند که تعهدشان به هنجارهای دموکراتیک مورد تردید است. به این دلایل و دلایل دیگر، شاخص دموکراسی اکونومیست سال گذشته این کشور را یک «رژیم ترکیبی» (استبدادی- دموکراتیک) ارزیابی کرد. علاوه بر این، اوکراین هنوز شرایط استاندارد برنامه اقدام عضویت در ناتو را برآورده نکرده است. ناتو در نشست سالانه خود در تابستان گذشته با درک این واقعیت موافقت کرد که از این معیار چشم پوشی کند و در واقع روند عضویت اوکراین را از «فرایند دو مرحله‌ای به فرآیند یک مرحله‌ای» تغییر دهد. این تصمیم با کم کردن استانداردهای پیوستن به اتحاد، یک سابقه بالقوه بد برای آینده ایجاد می‌کند.

2. مشخص نیست که ناتو به تعهدات خود در ماده 5 احترام بگذارد

همانطور که قبلاً اشاره کردم، ماده 5 پیمان آتلانتیک شمالی یک سیم کشی سخت نیست که اعضا را متعهد به جنگ در صورت حمله به عضو دیگر کند. با اصرار ایالات متحده، ماده پنجم تنها یک کشور عضو را متعهد می‌کند که حمله به یکی از اعضا را حمله به همه بداند و سپس «اقداماتی را که لازم می‌داند» انجام دهد. با این وجود، این بند به طور گسترده به عنوان تعهد به دفاع از هر عضوی که مورد حمله قرار می‌گیرد تعبیر می‌شود و عدم کمک به هر کشور عضو در صورت تهاجم جدی، کل اتحاد را زیر سوال می‌برد. بنابراین، قبل از وارد کردن هر عضو جدیدی، بقیه اعضای ائتلاف باید طولانی و سخت در مورد تمایل خود برای به خطر انداختن نیروهای خود در صورت حمله به آن فکر کنند. اگر امروز حاضر به اعزام نیرو به اوکراین نیستید چرا باید متعهد شوید که 5 یا 10 سال دیگر این کار را انجام می‌دهید؟

3. عضویت در ناتو سپر جادویی نیست

دلیل اصلی برای وارد کردن سریع اوکراین به ناتو این است که انجام این کار روسیه را از از سرگیری جنگ در آینده منصرف می‌کند. می‌توان به راحتی درک کرد که چرا کیف حفاظت بیشتری می‌خواهد، اما این استدلال فرض می‌کند که حضور در ناتو یک سپر جادویی است که تقریباً در هر شرایطی به طور قابل اعتمادی از اقدام نظامی روسیه جلوگیری می‌کند. همین فرض، تصمیمات قبلی برای گسترش ناتو به مناطق آسیب پذیر مانند بالتیک را تسهیل کرد. مدافعان صرفاً فرض کردند که ضمانت‌های امنیتی چک‌هایی هستند که هرگز نقد نمی‌شوند.

عضویت در ناتو ممکن است در بسیاری از شرایط از حمله جلوگیری کند، اما یک سپر جادویی نیست. در واقع، اخیراً تعداد فزاینده‌ای از صداها هشدارهای نگران‌کننده‌ای را درباره درگیری احتمالی روسیه با ناتو در چند سال آینده مطرح کرده‌اند. اگر واقعاً معتقدید که پوتین جنگ در اوکراین را به پایان می‌رساند، یک مکث کوتاه برای بازسازی نیروهای مسلح آسیب دیده‌اش می‌کند و سپس حمله جدیدی را به فنلاند، استونی یا سایر اعضای ناتو آغاز می‌کند، پس واقعاً به قابل اعتماد بودن سپر جادویی اعتقاد ندارید.

ولادمیر پوتین

4. عضویت در حال حاضر فقط جنگ را طولانی می کند

اگر من درست بگویم که مسکو تا حد زیادی برای جلوگیری از پیوستن کیف به ناتو به آن حمله کرد، در این صورت وارد کردن اوکراین در حال حاضر صرفاً جنگی را که این کشور در حال حاضر در حال شکست خوردن در آن است را طولانی خواهد کرد. اگر پوتین به این دلیل «عملیات نظامی ویژه» خود را آغاز کرده باشد، و اگر نیروهایش به خوبی عمل کنند و پیوستن اوکراین به ناتو همچنان روی میز باشد، احتمالاً به آن پایان نخواهد داد. نتیجه این است که اوکراین صدمات بیشتری را متحمل خواهد شد و احتمالاً آینده بلندمدت خود را در معرض خطر قرار خواهد داد. اوکراین قبل از شروع جنگ یکی از کشورهای اروپایی بود که به سرعت در حال کاهش جمعیت بود و اثرات جنگ (فرار پناهندگان، کاهش باروری، مرگ و میر در میدان جنگ و غیره) این مشکل را بدتر خواهد کرد.

5. بی طرفی ممکن است چندان بد نباشد

با توجه به تاریخ روابط روسیه و اوکراین (از جمله وقایع 10 سال گذشته)، م‌ توان فهمید که چرا بسیاری از اوکراینی‌ها نمی‌خواهند موضع بی طرفی را بپذیرند. اما بی طرفی همیشه چیز بدی نیست، حتی برای کشورهایی که در نزدیکی روسیه قرار دارند. فنلاند بین سالهای 1939 و 1940 جنگی پرهزینه علیه اتحاد جماهیر شوروی داشت و در نهایت مجبور شد حدود 9 درصد از خاک قبل از جنگ خود را واگذار کند. اما مانند اوکراین امروز، فنلاندی‌ها قهرمانانه جنگیدند و اتحاد جماهیر شوروی بزرگ‌تر را وادار کردند تا بهای زیادی برای پیروزی محدود خود بپردازد. نتیجه این بود که جوزف استالین، رهبر وقت شوروی، فنلاند را به اتحاد جماهیر شوروی ادغام نکرد یا آن را پس از جنگ جهانی دوم مجبور به پیوستن به پیمان ورشو نکرد. در عوض، فنلاند یک کشور بی طرف و یک دموکراسی باقی ماند، با اقتصاد بازاری که هم با اتحاد جماهیر شوروی و هم با غرب تجارت می‌کرد.

اگر فنلاند در آن دوران سعی می‌کرد به ناتو بپیوندد، تقریباً به طور قطع باعث یک بحران بزرگ یا حتی یک جنگ پیشگیرانه می‌شد. این دو وضعیت کاملاً مشابه نیستند - به ویژه با توجه به دیدگاه پوتین در مورد وحدت فرهنگی فرضی روس‌ها و اوکراینی‌ها - اما نشان می‌دهد که بی طرفی رسمی نباید مانع از ایجاد یک دموکراسی قوی و داشتن روابط اقتصادی گسترده با کشورهای غربی شود.

بنابراین، به همه این دلایل، ورود سریع اوکراین به ناتو ایده خوبی نیست. در عوض، حامیان اوکراین در غرب باید خلاقانه در مورد ترتیبات امنیتی جایگزینی بیندیشند که می‌تواند در چارچوب توافقنامه صلح یا آتش‌بس پس از جنگ به اوکراین اطمینان دهد. کیف باید در برابر یک جنگ تجدید‌ شده توسط مسکو ایمن باشد، نمی‌تواند موافقت کند که خلع سلاح شود یا مجبور به پذیرش سلطه روسیه شود. فهمیدن اینکه چگونه می‌توان حفاظت کافی را به گونه‌ای فراهم کرد که مسکو را به تجدید جنگ تحریک نکند، آسان نخواهد بود. اما تعجیل در پیوستن به ناتو بهترین راه برای رسیدن به اوکراینی امن‌تر نیست. این احتمال بیشتر است که جنگ را طولانی کند و وضعیت این کشور رنج کشیده را بدتر از قبل کند.