به گزارش اکوایران، با وخیم شدن اوضاع نظامی اوکراین، وزرای خارجه ناتو در بروکسل گرد هم آمده‌اند تا برنامه‌ای بلندمدت برای تامین تجهیزات لازم برای کیف تهیه کنند. همانطور که ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو می‌گوید: «اوکراینی‌ها شجاعتشان تمام نشده، مهماتشان تمام شده» آمریکا که حواسش به مسائل دیگر پرت شده است، به طور فزاینده‌ای برای هماهنگی دفاع از اوکراین به اروپا می‌نگرد. اما، به غیر از تلاش برای یافتن پول و مهمات یا رونمایی از یک استراتژی صنعت دفاعی فروتنانه توسط اتحادیه اروپا، به نظر نمی‌رسد که رهبران اروپایی ایده‌ها یا ابزارهای لازم برای مداخله قاطع یا به موقع را داشته باشند.

به نوشته نشنال‌اینترست، پیشنهاد امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه مبنی بر اینکه نیروهای ناتو ممکن است وارد اوکراین شوند، مورد حمایت لهستان و چک قرار گرفت، اما باعث ایجاد نگرانی در خود فرانسه شد. مهمتر از آن، آلمان، بریتانیا و ایالات متحده هنوز اعزام نیروهایشان را رد می‌کنند. به جای یک رویکرد جدید، الگوی قدیمی ادامه می‌یابد: ناتو در مورد چگونگی کمک به اوکراین، بدون تحریک جنگ آشکار با روسیه فکر می‌کند و در نهایت در ارائه کمک قاطع مورد نیاز برای تغییر مسیر جنگ شکست می‌خورد.

الگوی بدون تغییر دیگر، ادامه زبان اخلاقی دوگانه است: غرب «نمی‌تواند اجازه دهد روسیه پیروز شود». «نظم مبتنی بر قوانین» می‌‌تواند از هم بپاشد. سپس تئوری دومینوی جدید وجود دارد: اگر اوکراین سقوط کند، روس‌ها دسته دسته به سمت غرب گسیل خواهند شد. شخصی سازی درگیری بر روی یک مرد شرور، ولادیمیر پوتین، با مرگ الکسی ناوالنی ادامه می‌یابد. این مبارزه مانوی خیر و شر، دموکراسی و استبداد، تمدن و تاریکی است. «تا زمانی که ظالم سقوط نکند، صلحی وجود ندارد.»

آنچه در سراسر این گفتمان کم است واقع گرایی است. موازنه واقعی قدرت بین کشورهای متخاصم چگونه است و از دو سال رقابت قدرت سخت روسیه و ناتو چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟ جای تعجب نیست که رهبران غربی تمایلی به اعتراف ندارند که وضعیت وخیم اوکراین با محاسبات نادرست اساسی آن‌ها در مورد روسیه مرتبط است. اشتباهات متعدد روسیه در این جنگ به خوبی شناخته شده است، اما اشتباهات ائتلاف غربی چیست؟

جنگ اوکراین دونتسک

طرح الف غرب شکست خورد، طرح ب روسیه به آرامی در حال موفقیت است

حدود دو سال پیش، مشخص شد که طرح الف روسیه در اوکراین شکست خورد. رویکرد اولیه پوتین جابجایی ناگهانی نیروها به اوکراین بود که در بهترین حالت می‌توانست دولت اوکراین را سرنگون کند یا حداقل کیف را مجبور به امضای نسخه جدید و کمتر مساعد توافقنامه مینسک 2 کند. طرح الف روسیه توسط دولت زلنسکی، که نیروهای نظامی آن در مارس 2022 در حومه کیف مقاومت کردند، خنثی شد. پس از شکست مذاکرات صلح استانبول بین کیف و مسکو در آوریل، روسیه به طرح ب تغییر موضع داد: آغاز یک جنگ سخت فرسایشی برای از بین بردن اراده و ظرفیت کیف برای مقاومت در حالی که توانایی جمعی ائتلاف غربی برای حفظ اوکراین را آزمایش می‌کرد.

طرح ب روسیه در سال 2022 نتایج درهمی داشت. در حالی که روسیه پیروزی‌های مهم و البته پرهزینه‌ای را در ماریوپول و سورودونتسک به دست آورد، اوکراین از کمبود نیروی انسانی روسیه برای بازپس گیری قلمرو در مناطق خارکف و خرسون استفاده کرد. با این حال، پس از یک بسیج نظامی و اقتصادی نسبی، روسیه بازی را برگرداند و حمله اوکراین را در سال 2023 شکست داد و در سال 2024 دست بالا را گرفت.

همزمان که موفقیت آهسته طرح ب روسیه آشکارتر می‌شود، شکست طرح الف غرب برای مقابله با روسیه اکنون روشن شده است. این طرح شامل تحریم‌هایی برای از بین بردن اقتصاد روسیه، دیپلماسی برای منزوی کردن رژیم پوتین و استفاده از سلاح‌ها و دانش ناتو برای وارد کردن آسیب جدی به روسیه در میدان جنگ بود. نتیجه مطلوب تحقیر روسیه و خروج از اوکراین خواهد بود. اما کارشناسان به ما اطمینان دادند که هر اتفاقی که بیفتد، روسیه به طور جدی تضعیف خواهد شد و در جای خود نشانده خواهد شد. با این حال، این چیزی نیست که محقق شده است.

فرضیات اشتباه

اقتصاد روسیه با توجه به وابستگی به انرژی و امتیاز تولید ناخالص داخلی نسبتا پایین آن که با تبدیل ارزش اقتصاد آن به دلار آمریکا محاسبه می‌شود، در برابر تحریم‌ها ضعیف و آسیب‌پذیر ارزیابی شد. این اقدام صنایع استراتژیک روسیه، خودکفایی آن در منابع و دسترسی به شرکای تجاری جایگزین را در نظر نگرفت. تحریم‌های غرب بر صادرات انرژی روسیه نتیجه معکوس داشت و به برخی از اقتصادهای اروپایی بیشتر از روسیه آسیب وارد کرد. آن‌ها همچنین باعث افزایش قیمت انرژی شدند و تضمین کردند که روسیه بیش از اندازه کافی برای تأمین هزینه جنگ خود درآمد کسب می‌کند. این امید که اکثر کشورهای غیر غربی تجارت با روسیه را متوقف کنند نیز بی‌اساس بود. روسیه جریانات تجاری خود را با هند، ترکیه و چین افزایش داده است، در حالی که بسیاری از همسایگان روسیه بی سر و صدا با فروش مجدد کالاهای تحریم شده به مسکو سود می‌برند.

این فرض که روسیه یک دولت دزدسالار است منجر به تحریم‌های شخصی روس‌های ثروتمند شد که انتظار می‌رفت اثرات جانبی سیاسی داشته باشد. اولیگارش‌های روسیه با از دست دادن دسترسی به دارایی‌ها و امکانات تجملاتی خود در غرب، مطمئناً علیه پوتین خواهند شد. در عوض، تحریم‌ها تا حد زیادی آن‌ها را تشویق کرده است که پول‌هایشان را در کشور خود سرمایه گذاری کنند و وفاداری خود را به رژیم نشان بدهند. بنابراین تحریم‌های غرب یک شکست مضاعف بود: اقتصاد روسیه را ویران نکردند و ائتلاف نخبگان حول رژیم را بی ثبات نکردند.

مجموعه دیگر مفروضات ماهیت نظامی داشتند. استفاده ناموفق روسیه از قدرت سخت در دو ماه اول «عملیات ویژه نظامی» به عنوان شاخصی از ناتوانی نظامی فاحش مسکو در نظر گرفته شد. ادعای تلفات زیاد روسیه و از دست دادن تجهیزات به فساد، روحیه ضعیف و بی نظمی مرتبط شد. اکثر مفسران و خبرنگاران برآوردهای اوکراین، ایالات متحده و بریتانیا از تلفات انسانی و سخت افزاری روسیه را به صورت تمام و کمال پذیرفتند. ادعای خسارات نجومی روسیه، فرض دیرینه برتری نظامی ناتو بر روسیه را تقویت کرد و خوش بینی جنگی قابل توجهی را در غرب ایجاد کرد. اوکراین اکنون از سلاح‌ها، تاکتیک‌ها و آموزش‌های غربی با کالیبر بالاتر برای شکست همه جانبه روسیه استفاده خواهد کرد. سلاح‌های شگفت‌انگیز ناتو که بازی را تغییر می‌دهند، در حاشیه نگه داشته می‌شوند و می‌توانند زمانی که اوکراین به کمک قاطع نیاز داشت، وارد شوند.

آنتونی بلینکن آمریکا ناتو ینس استولتنبرگ

اکنون ثابت شده است که این فرضیات نظامی نادرست بوده است. تغذیه قطره‌چکانی تسلیحات پیشرفته، کالیبره شده برای جلوگیری از عبور فاحش از خطوط قرمز روسیه، به اوکراینی‌ها اجازه نداد که در سال 2023 به موفقیت قاطع دست یابند. در حالی که دسترسی به سیستم‌های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی ناتو به اوکراین مزیت مهمی در هدف گیری در میدان نبرد داده است، آموزش، تجهیزات و برنامه ریزی ناتو برای تهاجم اوکراین در سال 2023 نامناسب بود. کشورهای ناتو تا سال 2024 انواع ثابتی از تسلیحات را فراهم نکرده‌اند یا نیازهای اساسی تولید یا خرید مهمات را تامین نکرده‌اند. دکترین‌های نظامی آن‌ها مداخله در جنگ‌های داخلی یا درگیری با مخالفان ضعیف‌تر را پیش‌بینی می‌کرد، نه یک جنگ فرسایشی نیابتی با یک رقیب همتا.

در مقابل، روسیه برای تولید نظامی طولانی مدت آمادگی بیشتری داشت و همچنین در پاسخ به شکست‌های نظامی که تجربه کرده بود، با موفقیت نوآوری کرد. ارتش روسیه با شرایط دید کامل بر میدان نبرد، استفاده انبوه از پهپادها و کاهش شدید قدرت تانک‌ها و هواپیماهای خود سازگار شده است. این شامل تاکتیک‌های ابتکاری حمله پیاده نظام، روش‌های جدید استفاده و مقابله با هواپیماهای بدون سرنشین، و اخیراً، استفاده ویرانگر از بمب‌های گلاید است که امکان استفاده از نیروی هوایی در شرایط حضور آتش ضدهوایی را فراهم می‌کند. در سطح تاکتیکی و عملیاتی، روسیه در حال درگیر شدن همزمان با بخش‌های زیادی از جبهه است و اوکراین را مجبور به جابجایی مداوم و خسته‌کننده نیروهایش می‌کند. معرفی موفقیت‌های نظامی روسیه به‌عنوان «موج انسانی» یا «حمله‌های گوشتی» به وضوح نادرست است. رویکرد روسیه تدریجی، فرساینده و فکر شده است.

با توجه به این پویایی‌ها، صحبت‌های گسترده در مورد پیروزی اوکراین با سایه شکست جایگزین شده است، به خصوص اگر غرب نتواند تسلیحات و تجهیزات مورد نیاز را ارائه دهد. با این حال، حتی اگر گلوله‌ها به موقع برسند، اوکراین همچنین مشکل نیروی انسانی دارد که حل آن بسیار سخت‌تر است. بی میلی عمیق دولت اوکراین برای اعلام بسیجی دیگر ممکن است نشان دهنده ترس از نارضایتی عمومی و تردید در مورد ظرفیت دولت برای تامین تعداد مورد نیاز افراد باشد.

علیرغم همه شاخص‌های فوق، بسیاری در غرب می‌خواهند طرح الف را ادامه دهند: تحریم‌های بیشتر علیه روسیه، سلاح‌های جدید، و آموزش بیشتر برای اوکراین، همه اینها به نحوی برای آماده سازی اوکراین برای شروع یک حمله دیگر در سال 2025. با این حال در حالی که روسیه 3 برابر غرب گلوله توپ تولید می‌کند و نیروهای بیشتری در اختیار دارد، هنوز مشخص نیست که چگونه اوکراین می‌تواند از سال 2024 جان سالم به در ببرد. چیزی باید در مرحله بعدی جنگ تغییر کند.

بعدش چی؟

تلاش نسبتاً ناامیدکننده کنونی برای جمع و جور کردن مهمات برای اطمینان از بقای فوری اوکراین، یک طرح ب برای غرب در اوکراین نیست. هنوز تعریفی از «پیروزی» وجود ندارد. مشخص نیست چه پیش نیازهایی باید برای مذاکرات «شرافتمندانه» با روسیه وجود داشته باشد. طرح ب ائتلاف غربی باید انتخابی بین گسترش سریع ابزارهای موثر برای دوبرابر کردن حمایت از اوکراین یا شروع صحبت در مورد مصالحه با روسیه باشد.

نسخه ماکرون از افزایش حمایت غرب از اوکراین قانع کننده به نظر نمی‌رسد. صحبت درباره استقرار نیروهای ناتو تهدیدی جدی برای برتری نظامی روسیه نیست. به احتمال زیاد، این یک سیگنال از تعهد غرب برای تقویت روحیه اوکراین در یک زمان حیاتی و همچنین تضمین این است که در صورت شکست، خود مکرون متهم به سکوت نمی‌شود. اما در شرایط واقعی، 2000 سرباز فرانسوی در اوکراین برای تغییر موازنه نظامی چه کاری می‌توانند انجام دهند؟

اظهارات انجام شده در هفته‌های اخیر با هم سازگار نیستند. نمی‌توان به روسیه «اجازه داد» پیروز شود، اما غرب ابزاری برای شکست روسیه ندارد. ائتلاف غربی فاقد تمایل یا ابزار لازم برای ابتکار عمل در اوکراین است. با وجود همه صحبت‌ها در مورد اینکه چگونه غرب باید بدون ترس از خطوط قرمز روسیه عبور کند، اشتهایی برای نزدیک شدن به مرز جنگ میان روسیه و ناتو وجود ندارد.

فقدان واقع گرایی در گفتمان غربی آشکار است. در واقع این خطر جدی وجود دارد که به جای اینکه غرب به روسیه درس عبرت بدهد و پوتین را سر جایش بنشاند، ممکن است برعکس آن اتفاق بیفتد. آیا روسیه در واقع به غرب در مورد معنای استفاده از قدرت سخت و ایجاد درگیری بین دولتی در شرایط قرن بیست و یکم آموزش می‌دهد؟ روسیه نسخه خود از حاکمیت قدرت‌های بزرگ را تبلیغ می‌کند که در آن یک دولت متحد، انعطاف پذیر و تزلزل ناپذیر می‌تواند حاکمیت مشترک اتحادیه اروپا و ناتو را شکست دهد.

همه ما این اعتراض را شنیده‌ایم که به سادگی نمی‌توان به پوتین اعتماد کرد و او چیزی کمتر از حذف کامل اوکراین به عنوان یک کشور مستقل نمی‌خواهد. با این حال، آیا ادامه کورکورانه برنامه ناکارآمد الف غرب، خطر نابودی فیزیکی کامل اوکراین را نیز در بر ندارد؟ به همین دلیل است که پاپ فرانسیس از رهبران غربی خواسته است «قبل از بدتر شدن اوضاع برای مذاکره خجالت نکشند».

رویکرد جدید به جنگ در اوکراین از اعلامیه‌های لفاظانه و اخلاقی حاصل نخواهد شد. کلمات به تنهایی مانع از پیروزی روسیه نمی‌شوند. آنچه مورد نیاز است، یک رسیدگی روشن به آن چیزی است که می‌توان به طور واقعی با ابزارهای موجود به دست آورد، و همچنین بررسی هزینه، خطرات و مزایای سناریوهای مختلف است. امتحان کردن آنچه قبلا شکست خورده است و انتظار نتایج جدید، راهی برای موفقیت نیست.