به گزارش اکوایران، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده، در یک مصاحبه اخیر، ایده پیشبرد توافق دفاعی با عربستان سعودی توسط دولت بایدن، بدون عادی سازی روابط دیپلماتیک ریاض با اسرائیل را رد کرد. سالیوان تاکید کرد: «چشم انداز یکپارچه، تفاهم دوجانبه بین ایالات متحده و عربستان سعودی همراه با عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی، علاوه بر گام های معنادار برای مردم فلسطین است. همه این‌ها باید با هم جمع شوند ... شما نمی‌توانید یک قطعه را از بقیه جدا کنید.»

ضربه بزرگ به کاخ سفید

به نوشته العربی الجدید، به نظر می‌رسد اظهارات سالیوان ایده موافقت ایالات متحده با «پلن B» پیشنهادی عربستان سعودی بر اساس توافق کمتر برای کمتر بین واشنگتن و ریاض را منتفی می‌کند. و بدین ترتیب به نظر می‌رسد کاخ سفید در تکمیل توافق سه جانبه موفق نخواهد شد. 

این یک ضربه بزرگ به کاخ سفید است، که انرژی دیپلماتیک زیادی را روی این توافق سرمایه‌گذاری کرده است.

به راحتی می‌توان درک کرد که چرا دولت بایدن، علیرغم همه تلاش‌هایش، در این زمینه موفق نبوده است. سیاست داخلی در عربستان سعودی و ایالات متحده احتمالاً مهم‌ترین عوامل دخیل هستند.

مقاومت در برابر عادی سازی در عربستان

در طرف سعودی، ریاض قرار نبود در بحبوحه جنگ غزه -که پادشاهی از آن به عنوان «نسل کشی» یاد می‌کند- وارد یک توافق عادی سازی با اسرائیل شود.

با توجه به وضعیت افکار عمومی هم در داخل پادشاهی سعودی و هم در سرتاسر جهان عرب-اسلام، پیوستن به توافق‌نامه ابراهیم برای دولت سعودی بسیار خطرناک و سمی خواهد بود.

دیو دزروچز، استادیار دانشگاه دفاع ملی در واشنگتن دی‌سی، گفت: «عربستان سعودی یک سلطنت مطلقه است، اما افکار عمومی مهم است. رهبران فلسطینی و تشکیلات خودگردان در میان سعودی‌ها جایگاهی ندارند، اما نفرت از پیرمردان فاسدی که بر تشکیلات خودگردان حکومت می‌کنند، به معنای چشم پوشی از اقدامات اسرائیل در غزه نیست. در حال حاضر افکار عمومی در خلیج به شدت از آرمان فلسطین حمایت می‌کند. با توجه به اتفاقاتی که در چند ماه گذشته رخ داده است، من نمی‌توانم منفعتی در به رسمیت شناختن اسرائیل توسط عربستان ببینم که برای هر کسی در این کشور قابل قبول باشد.»

2150141584

تصویر عربستان سعودی در میان افکار عمومی آمریکا

در طرف آمریکا، تصور اینکه «پلن B» پیشنهادی عربستان سعودی از نظر سیاسی قابل اجرا باشد، دشوار است. احتمالاً فقط بخش کوچکی از مردم ایالات متحده از آن حمایت می‌کنند. بیشتر آن به دیدگاه بسیاری از قانونگذاران و شهروندان آمریکایی نسبت به عربستان سعودی مربوط می‌شود.

چنین توافقنامه دفاعی یک معاهده خواهد بود، به این معنی که تصویب آن حداقل به 67 رای در سنای ایالات متحده نیاز دارد. بنابراین، مواضع قانونگذاران آمریکایی و نظرات رای‌دهندگان آنها بسیار اهمیت دارد.

در طول دهه‌ها، شراکت واشنگتن و ریاض در سطح همکاری بین نخبگان در ایالات متحده و عربستان سعودی بهترین عملکرد را داشته است. مقامات عالی رتبه در دولت ایالات متحده این مشارکت را برای منافع واشنگتن در سراسر خاورمیانه حیاتی می‌دانند. با این حال، یک شهروند عادی ایالات متحده این نظر را درباره رابطه آمریکا با پادشاهی ندارد.

دزروچز گفت: «فقدان مشارکت سیاسی عمومی در عربستان و سابقه ناامید کننده حقوق بشری اولین چیزی است که نام عربستان به ذهن بیشتر آمریکایی‌ها متبادر می‌کند. اقتصاد رانتی سعودی، به اخلاق کار پروتستانی توهین می‌کند، چیزی که اکثر آمریکایی‌ها از آن برخوردارند، حتی اگر از اعتراف به آن متنفر باشند. دزروچز توضیح داد: «تقریباً هیچ یک از نمایندگان کنگره نمی‌توانند از معاهده‌ای که آمریکایی‌ها را ملزم می‌کند تا جان خود را برای دفاع از سلطنت مبتنی بر دین عربستان به خطر بیاندازند دفاع کنند.»

بنابراین، بعید است که دولت بایدن بتواند چیزی به پادشاهی ارائه دهد که ریاض را تحت تأثیر قرار دهد، مگر اینکه سطحی از حمایت کنگره وجود داشته باشد، مثلاً در صورت به رسمیت شناختن اسرائیل توسط عربستان سعودی.

سایر کارشناسان نیز ارزیابی‌های مشابهی دارند.

این که ترتیبات دفاعی آمریکا و عربستان تا این حد با عادی سازی ریاض با تل آویو مرتبط است، نشان می‌دهد که کابینه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل چگونه می‌تواند از نفوذ خود در واشنگتن برای تضعیف منافع امنیتی عربستان استفاده کند.

دکتر کریستین اسمیت، محقق ارشد موسسه کشورهای عربی خلیج فارس در واشنگتن، گفت: «بحث درباره ترتیبات امنیتی دوجانبه بین عربستان سعودی و دولت بایدن بدون توافق بر سر عادی سازی عربستان و اسرائیل مهم است، نه به خاطر این که پتانسیل پیشرفت را دارد، بلکه به دلیل حجم ناامیدی که از کابینه نتانیاهو نشان می‌دهد.»

او افزود: «در حقیقت، نتانیاهو می‌تواند این توافق را به طرق مختلف از بین ببرد: از طریق ابزارهای سیاسی در کنگره آمریکا، یا از طریق ابزارهای نظامی در رفح. اسرائیلی‌ها در حال حاضر منافع عربستان را گروگان گرفته‌اند، کاری که رهبری عربستان زمانی شکایت می‌کرد فلسطینی‌ها انجام می‌دهند.»

شبیه‌سازی مدل کره جنوبی؟

فراتر از سیاست داخلی هر دو کشور، موانع دیگری نیز وجود دارد که قابل تامل است.

آنچه سعودی‌ها از واشنگتن می‌خواهند، تعهد ایالات متحده به دفاع از پادشاهی است که از بند دفاع متقابل ناتو محدودتر است، اما به نظر تا حدودی شبیه پیمان دفاعی واشنگتن با کره جنوبی است. با این حال، به گفته برخی از تحلیلگران، ترتیبی که واشنگتن و سئول دارند، الگویی برای هیچ پیمان دفاعی میان آمریکا و عربستان نخواهد بود.

دزروچز گفت: «پیمان دفاعی متقابل ایالات متحده و [جمهوری کره] در سال 1953، در اوج جنگ سرد و در پی عملیات مشترک ایالات متحده و کره علیه چینی‌ها و رژیم کره شمالی منصوب شوروی به تصویب رسید – کره‌ای‌هایی که به شکل منحصر به فردی مورد تهدید و قادر به فداکاری در مبارزه مشترک علیه تهاجم توتالیتر بودند. سعودی‌ها از چنین شهرتی برخوردار نیستند». او افزود: «در مورد کره جنوبی، این ترتیب بسیار گسترده‌تر و بسیار ظریف تر بود. این روابط ادغام شدند و به یک رابطه اقتصادی و فرهنگی بسیار گسترده‌تر بین ایالات متحده و کره جنوبی تبدیل شد که در مورد عربستان وجود ندارد.»

1973206078

اوضاع سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه

با گذشت هفت ماه از جنگ غزه، سیاست خارجی دولت بایدن در خاورمیانه همچنان به شدت بر گسترش دامنه توافق‌نامه ابراهیم، حمایت قاطعانه از اسرائیل بدون در نظر گرفتن هزینه‌های اخلاقی و استراتژیک، و تلاش برای مقابله با چین و روسیه متمرکز است.

میزان انرژی که کاخ سفید صرف تلاش برای عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان کرده است چیزهای زیادی در مورد اولویت‌های دولت بایدن نشان می‌دهد.

دکتر آنا جاکوبز، تحلیلگر ارشد خلیج فارس در گروه بین المللی بحران گفت: «تمرکز دولت بایدن بر عادی‌سازی بین عربستان و اسرائیل و حمایت بی‌قید و شرط آن از اسرائیل، دلایل کلیدی است که چرا منطقه در حال حاضر در یک مارپیچ درگیری گرفتار شده است و چرا واشنگتن دائماً در وضعیت مدیریت خسارت است.»

او افزود: «به جای پرداختن به منبع اصلی درگیری اسرائیل و فلسطین، یعنی اشغالگری اسرائیل، دولت فکر می‌کند که می‌تواند از طریق توافق آمریکا، عربستان و اسرائیل که هیچ چیز جدی از نظر تغییرات در میدان برای فلسطینیان ارائه نمی‌کند، درگیری را مهار کند. روایت دولت بایدن این است که چنین توافقی راه را برای راه‌حل دو کشوری هموار می‌کند، اما با توجه به اینکه اکثر سیاست‌گذاران ارشد اسرائیل کاملاً با هرگونه حرکت به سمت تشکیل کشور فلسطین مخالف هستند، این به وضوح یک نمایش مسخره است.»

در نهایت، آن گونه که طرفداران توافق ابراهیم مدام ادعا می‌کنند، آوردن عربستان سعودی و اسرائیل بر سر یک توافق دیپلماتیک، صلح پایدار را در خاورمیانه به ارمغان نخواهد آورد. امنیت بلندمدت برای اسرائیلی‌ها زمانی قابل تحقق خواهد بود که مسئله فلسطین به شیوه‌ای عادلانه که حقوق بشر، تعیین سرنوشت و کرامت اساسی مردم فلسطین در نظر بگیرد، حل شود.

دکتر جاکوبز گفت: «این واقعیت که عادی سازی روابط سعودی-اسرائیل ستون اصلی سیاست خاورمیانه‌ای بایدن است، نشان می‌دهد که آن‌ها علاقه جدی به رسیدگی به علل اصلی جنگ کنونی غزه و بی ثباتی ناشی از آن ندارند. عادی‌سازی عربستان و اسرائیل به مقابله با اشغالگری اسرائیل یا حمایت جدی از کشور فلسطین کمکی نخواهد کرد.»

استفاده از رقابت آمریکا و چین

قرار نیست این توافق دفاعی آمریکا و عربستان پیش برود. با این وجود، مقامات ریاض می‌دانند که به چالش کشیدن نفوذ چین در خاورمیانه، اولویت بالایی برای واشنگتن باقی خواهد ماند؛ صرف نظر از اینکه چه کسی در دفتر بیضی قرار دارد و کدام حزب کنگره را کنترل می‌کند.

«کارت چین» برگ برنده‌ای است که پادشاهی برای کسب امتیازات بیشتر از ایالات متحده به استفاده از آن ادامه خواهد داد. این پویایی‌ها بدون توجه به مسئله عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل به شکل‌دهی روابط آمریکا و عربستان ادامه خواهند داد.

دکتر اسمیت توضیح داد: «رقابت قدرت‌های بزرگ میان آمریکا و چین در خلیج فارس و نیاز واقعی پادشاهی به تضمین‌های امنیتی، انگیزه دو طرف برای جستجوی روابط نزدیک‌تر خواهد بود.»