به گزارش اکوایران، چین که زمانی صرفاً یک مشتری محتاط انرژی خاورمیانه بود که تمایلی به مداخله در سیاست منطقه نداشت، در دو دهه گذشته به یک بازیگر کلیدی در چشم‌انداز ژئوپلیتیک خلیج فارس در حال تغییر تبدیل شده است. با این حال، علیرغم نفوذ فزاینده اخیر، پکن رویکرد محتاطانه‌ای را در قبال تنش‌های شدید در منطقه حفظ کرده است. 

کامیل لونز، عضو شورای سیاست خارجی اتحادیه اروپا، با انتشار مقاله مفصلی در وبگاه این اندیشکده به دنبال ارائه درک عمیق‌تری از روابط بین چین و دو قدرت مهم خاورمیانه با تمام پیچیدگی آنها بوده است. اکوایران این  مقاله را در سه قسمت ترجمه کرده که  قسمت اول آن پیش از این با عنوان «خواب هوش مصنوعی چینی برای منطقه؛ چگونه روابط پکن و خلیج فارس ژئوپولتیک خاورمیانه را تغییر می‌دهد؟» و بخش دوم آن با عنوان «پشت پرده یک چرخش امنیتی در منطقه؛ بن زاید و بن سلمان پکن را انتخاب می‌کنند یا واشنگتن؟» منتشر شده و در ادامه بخش سوم و پایان آن را مطالعه می‌کنید.

روابط حیاتی

ظهور سریع چین در دو دهه گذشته به عنوان بزرگترین مشتری انرژی کشورهای حاشیه خلیج فارس به طور اساسی تصویر منافع اقتصادی اصلی این کشورها را تغییر می‌دهد و همچنین سؤالات جدیدی در مورد اینکه آیا این وضعیت می‌تواند در درازمدت به دخالت سیاسی و امنیتی بیشتر چین در خلیج فارس منجر شود، ایجاد می‌کند.

در طول 20 سال، واردات انرژی چین 15 برابر شد و این کشور از سال 2016 بزرگترین واردکننده نفت جهان بوده است. خلیج فارس به تنهایی نیمی از واردات هیدروکربن چین را تشکیل می‌دهد. در نتیجه، سهم چین از کل صادرات انرژی شورای همکاری خلیج فارس از تنها 5 درصد در اوایل دهه 2000 به بیش از 20 درصد در سال 2023 افزایش یافته است.

پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که این سهم برای دهه‌های آینده همچنان افزایش خواهد یافت. در حالی که انتظار می‌رود واردات نفت شورای همکاری خلیج فارس به سایر کشورهای آسیایی، به ویژه هند و کشورهای جنوب شرق آسیا نیز در دهه‌های آینده به سرعت افزایش یابد، بعید است که این کشورها جایگزین چین به عنوان بزرگترین واردکننده شوند.

بنابراین، توسعه روابط بلندمدت بین چین و کشورهای خلیج فارس برای امنیت بلندمدت اقتصادی و رونق همه طرف‌های درگیر حیاتی شده است. هر دو طرف سرمایه‌گذاری‌های مشترک خود را در سراسر زنجیره ارزش انرژی، از اکتشاف و بهره‌برداری از میادین نفتی گرفته تا سرمایه‌گذاری در ذخیره‌سازی، پالایشگاه‌ها، صنایع پتروشیمی و امضای توافق‌نامه‌های تامین بلندمدت افزایش داده‌اند. در سال 2021، مدیر عامل آرامکو، امین ناصر، اعلام کرد که بازار چین برای 50 سال آینده اولویت اصلی شرکت خواهد بود.

 دوری آهسته از ریاض

خطرات ممکن است برای خود کشورهای خلیج فارس از همه بالاتر باشد. از دهه 1970، آنها - و به ویژه عربستان سعودی – اهرم‌های ژئوپلیتیکی عمده‌ای را از موقعیت خود به عنوان تولیدکنندگان اصلی که قادر به تنظیم بازارهای جهانی انرژی هستند، به دست آورده‌اند. درآمدهای نفتی به آن‌ها این امکان را می‌دهد تا نفوذ سیاسی کلیدی را در خاورمیانه و با قدرت‌های دورتر بخرند. در نهایت، علی رغم تلاش‌های اخیر آنها برای تنوع بخشیدن، نفت در مرکز ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنها باقی می‌ماند.

محمد بن سلمان شی جین پینگ

از منظر چین، وابستگی شدید انرژی به خلیج فارس عملاً دیدگاه پکن را در این منطقه تغییر داده و آن را وادار می‌کند تا توجه بیشتری به ثبات در خاورمیانه داشته باشد. این تحول بحث‌هایی را در میان محققان چینی در مورد اینکه آیا پکن باید سرمایه دیپلماتیک و نظامی بیشتری را به منطقه اختصاص دهد، برانگیخته است. در دهه گذشته، چین تلاش کرد تا با ایجاد تنوع در تامین‌کنندگان خود به عراق، و همچنین آنگولا، برزیل و ونزوئلا، وابستگی انرژی خود را به کشورهایی مانند عربستان سعودی کاهش دهد.

چندقطبی در حال رشد

این وابستگی متقابل جدید انرژی چین و خلیج فارس در پس زمینه کاهش هژمونی ایالات متحده و افزایش چندقطبی رخ می‌دهد که آنها را به هم نزدیک می‌کند. عربستان سعودی و امارات عمیقاً از این روند آگاه هستند و مایلند موقعیت خود را در شرایطی قرار دهند که به خوبی از آن استفاده کنند. بنابراین آنها به دنبال مشارکت‌های جدید - از جمله با چین - برای توسعه سیاست‌های خارجی انعطاف‌پذیرتر، جاه‌طلبانه‌تر و مستقل هستند.

دینامیک در حال تغییر جهانی همچنین به کشورهای خلیج فارس فرصتی می‌دهد تا خود را به عنوان بازیگران کلیدی در صحنه بین‌المللی قرار دهند.

کاهش رهبری ایالات متحده و تغییر اولویت‌ها عمیقاً بر نحوه نگاه رهبران خلیج‌فارس به جهان تأثیر گذاشته است. دولت اوباما در سال 2012 چرخش به سمت اقیانوس هند و اقیانوس آرام را اعلام کرد. سپس ترامپ پس از حملات به زیرساخت‌های نفتی عربستان در سال 2019 از مداخله خودداری کرد و در سال 2021 خروج فاجعه‌بار دولت بایدن از افغانستان رخ داد. همه اینها به تصویری از یک ایالات متحده غیرقابل اعتماد در حال افول در خلیج فارس کمک کرده است. به عنوان مثال، در مارس 2022، رئیس جمهور جو بایدن در حالی که به دنبال حمایت بین‌المللی از اوکراین و مهار افزایش قیمت نفت بود، حتی نتوانست با رهبران عربستان سعودی و امارات متحده عربی تماس‌های تلفنی ترتیب دهد.

بایدن بن سلمان

تا همین چند سال پیش چنین سردی در روابط غیرقابل تصور بود. در مجموع، عربستان سعودی و امارات متحده عربی با تنوع بخشیدن به روابط خود با قدرت‌های جدید، به ویژه در آسیا و کشورهای در حال توسعه، به این تغییر واکنش نشان داده‌اند.

علاوه بر این، پیشنهاد چین برای نظم چندقطبی با دیدگاه کشورهای خلیج فارس از جهان همسو است. این چشم‌انداز فرصتی را برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی ایجاد می‌کند تا خود را نه تنها به عنوان قدرت‌های منطقه‌ای، بلکه به عنوان بازیگران مهم در این راستا قرار دهند. در فاصله چند ماهه در سال 2023، این کشورها به سازمان همکاری شانگهای پیوستند و برای پیوستن به بریکس دعوت شدند. هدف هر دوی این سازمان‌ها ارائه مدلی جایگزین برای پلتفرم‌های چندجانبه تحت رهبری غرب است. پیوستن به آنها، عربستان سعودی و امارات را در فضای جنوب جهانی قرار می‌دهد که چین در آن نقش کلیدی دارد. به دلیل قدرت محدودی که این سازمان‌ها در حال حاضر دارند، تصمیم عربستان و امارات برای پیوستن به آنها فعلاً اهمیت چندانی ندارد. اما این یک شاخص قوی از هدف آنها برای تبدیل شدن به قدرت‌های میانی کلیدی در نقطه اتصال غرب و جنوب جهانی است.

همچنین فرصت‌هایی نیز برای چین در تعامل با قدرت‌های خلیج فارس وجود دارد. عربستان سعودی و امارات دیگر نه تنها منبع هیدروکربن برای پکن هستند، بلکه مجرای بالقوه منافع چین و موقعیت بین‌المللی هستند. دو کشور خلیج فارس به طور فزاینده‌ای از روایت‌ها و جهان بینی چین در مجامع بین المللی حمایت کرده‌اند، از جمله در مورد موضوعاتی مانند اویغورها، تایوان، اختلافات دریای چین جنوبی و «دیپلماسی ماسک و واکسن» چین در طول همه گیری کرونا.

در مورد مسائل جهانی مانند مقررات اینترنت و تغییرات آب و هوایی، کشورهای خلیج فارس تمایل دارند بیشتر با مواضع چینی‌ها هماهنگ شوند تا غرب. به عنوان مثال، آنها از چین در برابر کشورهای غربی در تلاش برای شکل دادن به هنجارها و استانداردها در پلتفرم‌هایی مانند اتحادیه بین‌المللی مخابرات و انجمن حکمرانی اینترنت حمایت کرده‌اند.

شرکای خوب

بنابراین، کشورهای خلیج به دلیل توانایی در شکل دادن به تحولات سیاسی در جهان در حال توسعه، کشورهای غربی و نهادهای بین‌المللی تحت رهبری غرب، از این نظر شرکای مفیدی برای پکن هستند.

محمد بن سلمان ولودمیر زلنسکی عربستان اوکراین

جنگ در اوکراین و غزه این روندها را تسریع کرد. جنگ در اوکراین نشان داد که چگونه قدرت‌های متوسط– از جمله کشورهای خلیج فارس – مستقل از اولویت‌های غربی به دنبال منافع خود هستند. آنها همچنین تحرکات بین این قدرت‌ها را افزایش داده‌اند تا از خود در برابر تحریم‌های غرب محافظت کنند. واکنش آمریکا و اروپا به جنگ غزه مشروعیت غرب در خاورمیانه را بیشتر از بین برده و روایت‌های چین و روسیه مبنی بر شکاف غرب-دیگر کشورهای جهان، را شدت بخشیده است.

جنگ در اوکراین اولویت سیاست خارجی چین بوده است. پکن از نزدیک واکنش‌های غرب به تهاجم روسیه و پویایی متعاقب آن بین اروپا و ناتو را در حالی که برای تشدید تنش بالقوه در اقیانوس هند و اقیانوس آرام آماده می‌شود، دنبال می‌کند. در همین حال، جنگ غزه فرصتی را برای پکن فراهم می‌کند تا روایت‌های خود را در صحنه بین‌المللی بیشتر پیش ببرد و تناقض‌های غرب را افشا کند.

رقابت آمریکا و چین

شکاف فزاینده بین کشورهای خلیج فارس و کشورهای غربی بر سر این دو جنگ برای پکن مثبت است زیرا در پس زمینه رقابت گسترده‌تر آمریکا و چین رخ می‌دهد. این رقابت هم آسیب پذیری و هم یک فرصت بالقوه را برای کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان می‌دهد. تا به امروز، عربستان سعودی و امارات بر به حداکثر رساندن حاشیه مانور خود بین دو قدرت بزرگ تمرکز کرده‌اند.

هدف آنها این است که از محدود شدن برای انتخاب بین بزرگترین مشتری انرژی خود و آنچه که شریک امنیتی اصلی آنها باقی مانده است جلوگیری کنند. نظارت فزاینده ایالات متحده در مورد روابط کشورهای خلیج فارس با چین در حال حاضر بر توانایی آنها برای پیگیری روابط با هر دو شریک به طور همزمان تأثیر می‌گذارد. همانطور که گفته شد، روابط امارات متحده عربی با چین دلیل اصلی تعلیق قرارداد F-35 آمریکا با کشورهای خلیج فارس در سال 2021 بود.

جنگ فناوری آمریکا و چین همچنین شروع به تداخل با جاه‌طلبی‌های کشورهای خلیج فارس در زمینه فناوری پیشرفته کرده است. صندوق‌های سرمایه‌گذاری مستقل عربستان و امارات، از جمله سازمان سرمایه‌گذاری ابوظبی، مبادله، و پی‌آی‌اف، تحت نظارت بیشتر کمیته سرمایه‌گذاری خارجی ایالات متحده (CFIUS) به دلیل روابطشان با چین و خطر فاش شدن فناوری حساس آمریکا قرار گرفته‌اند. تا اواخر سال 2023، کمیته سرمایه‌گذاری خارجی ایالات متحده، بیش از نیمی از قراردادهای سرمایه‌گذاری را بررسی می‌کرد. این مسئله احتمالاً دلیل تصمیم ایالات متحده برای وادار کردن شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر سعودی پراسپرتی 7 برای فروش مجدد سهام خود در یک استارتاپ تراشه هوش مصنوعی دره سیلیکون با پشتیبانی OpenAI در نوامبر 2023 بوده است. در آگوست 2023، ایالات متحده محدودیت‌های صادراتی خود را در مورد تراشه‌های هوش مصنوعی پیشرفته به برخی از کشورهای خاورمیانه که نام آن‌ها ذکر نشده بود گسترش داد. این کشورها احتمالاً شامل عربستان سعودی و امارات می‌شوند. سرانجام، در اوایل سال 2024، شرکت پیشرو در حوزه هوش مصنوعی امارات، G42، که جنجال‌هایی را بر سر ارتباطات خود با شرکت‌های چینی به راه انداخته بود، اعلام کرد که تمام روابط و سرمایه‌گذاری‌های خود را با چین در پی فشار شرکای شرکت‌های آمریکایی خود و دولت ایالات متحده قطع می‌کند.

از این رو، چند پاره‌گی اقتصاد جهان، تشدید جنگ‌های تجاری و خطرات تفکیک فناوری، استراتژی‌های تنوع اقتصادی کشورهای خلیج فارس را به طور مستقیم تهدید می‌کند. اما این مسئله همچنین فرصت‌هایی را نیز برای ریاض و ابوظبی ایجاد می‌کند. آنها به طور فزاینده‌ای از چین به عنوان ابزار چانه زنی در روابط خود با قدرت‌های غربی استفاده کرده‌اند. به عنوان مثال، عربستان سعودی از کارت تهدید چین در مذاکرات جاری خود با ایالات متحده در مورد برنامه هسته‌ای احتمالی استفاده می‌کند. ایالات متحده نیز در واکنش به نفوذ عمیق چین، توجه خود را دوباره به خلیج فارس معطوف کرده است. فروش پهپادهای مسلح چین به خلیج فارس همچنین ایالات متحده را وادار به تجدید نظر در محدودیت‌های صادراتی خود در مورد هواپیماهای بدون سرنشین به این منطقه کرده است.