به گزارش اکوایران، هفته گذشته منطقه خاورمیانه شاهد تحولات قابل توجهی بود. در حالی در روزهای پایانی هفته دولت عراق خبر از پایان ماموریت رسمی نیروهای رزمی ایالات متحده در خاک این کشور داد که در طول هفته سفرهای دیپلماتیک منطقه‌ای به شکل قابل ملاحظه‌ای جلب توجه می‌کرد. در طول این هفته محمد بن سلمان، ولی‌عهد پادشاهی سعودی به کشورهای عمان، امارات متحده عربی، بحرین، قطر، و کویت سفر کرد و مقامات امارات متحده عربی به دیدار مقامات ایران و ترکیه رفتند. این در حالی است که هفته پیش از آن هم امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه طی سفر به منطقه از کشورهای عربستان سعودی‌، قطر و امارات دیدن کرد.

بدین ترتیب در شرایطی که مذاکرات هسته‌ای در شهر وین دوباره از سر گرفته شده، روزهای پایانی سال 2021 شاهد کنش‌های دیپلماتیک در منطقه‌ای است که سال‌های پرتنشی را تجربه کرده است. به همین بهانه محجوب الزویری، و لاکشمی ونوگوپال منون تحلیل‌گران مسائل بین‌المللی در آستانه آغاز جدید میلادی با انتشار یادداشتی در میدل‌ایست‌آی با عنوان «آیا تنش‌های خلیج فارس در حال آب رفتن است یا دولت‌ها فقط در حال زمان خریدن هستند؟» به تحلیل روند کلی تحولات منطقه خاورمیانه در سال جاری میلادی پرداخته‌اند.

تحولات سال 2021 در خاورمیانه چه‌قدر اهمیت دارد؟

از ابتدای سال 2021، مجموعه ای از تحولات پیش‌بینی نشده در منطقه خلیج فارس به وقوع پیوسته است. افغانستان بار دیگر به اشغال طالبان درآمد. کشورهای عربی بر تلاش‌های خود را برای عادی‌سازی روابط‌شان با حکومت اسد در سوریه سرعت بخشیده‌اند. مذاکرات ایران و عربستان به صورت جدی‌تری دنبال می‌شود. [به موازات آن امارات متحده عربی نیز کوشید روابط با رقبای منطقه‌ای‌ش، ایران و ترکیه را ترمیم کند]. لبنان در بحران عمیق‌تری فرو رفت. در تونس و سودان کودتا رخ داد. انتخابات پارلمانی در عراق، روحانی شیعه، مقتدی صدر، را به قدرت رساند. و ابراهیم رئیسی محافظه‌کار در ایران مسند قدرت را به دست گرفت.

21

این سال هم‌چنین به بحران دیپلماتیک چهار ساله قطر پایان داد و از تنش‌ها در روابط بین ترکیه با محور عربستان و امارات کاست. اما سئوال این‌جاست که زمان وقوع این تحولات چه اهمیتی دارد و این تغییرات استراتژیک تا چه حد ماهیت اتحادهای منطقه‌ای را آشکار می‌کند؟ و اگر چنین تغییراتی واقعاً رخ داده باشد، تا چه حد می‌توان آن‌ها را تداوم بخشید؟

مهم‌ترین ریشه‌های سال جاری؛ تغییر در تنظیمات

یکی از دلایل اصلی بروز چنین رخ‌دادهایی به انتقال قدرت از دونالد ترامپ به دولت جو بایدن در ایالات متحده مربوط می‌شود که تأثیرات پردامنه‌ای را در سراسر منطقه خلیج فارس ایجاد کرد. بایدن وعده داده دیپلماسی را سنگ‌بنای سیاست خارجی ایالات متحده قرار دهد و خاطرنشان کرده این موضوع مستلزم «درگیری دیپلماتیک با دشمنان و رقبای ما تا جایی که منافع ما را تامین کند»، است. علاوه بر این، خروج شتاب‌زاده ایالات متحده از افغانستان و حوادث متعاقب آن، متحدان ایالات متحده را هراسان کرد.

24

در عین حال، سیاست‌های شکست‌خورده محور عربستان و امارات -از شکست در محاصره قطر تا باتلاق یمن و حمایت از تلاش های ناکام ژنرال خلیفه حفتر برای به دست گرفتن قدرت در لیبی- نیز قدرت‌های منطقه را واداشته تا تنظیمات‌شان را تغییر دهند –تلاش برای از سر گیری روابط با اسد توسط امارات متحده عربی تنها یکی از مظاهر چنین تحولاتی است.

در انتظار گذار از طوفان

با این حال، در حالی که همه این تحولات منجر به طیفی از  تغییرات ظاهری در منطقه‌ شده است، اما در واقع نشان‌دهنده یک بازتنظیمی استراتژیک مهم نیستند. تنش‌های منطقه‌ای هم‌چنان بالاست و دولت‌ها علی‌رغم نشانه‌های ظاهری نزدیکی، به پیشبرد روایت‌ها و شعارهای خود ادامه می‌دهند.

26

هیچ نشانه صریحی وجود ندارد که  قدرت‌های خلیج واقعا با ارزیابی مجدد یا تجدیدنظر در مواضع شان نسبت به استراتژی‌های خود عقب‌نشینی کرده باشند. در واقع به نظر می‌رسد که شیوه عمل آن ها بیش از هر چیزی حاکی از خریدن زمان باشد: اساساً، تا آن زمان که طوفان تمام شود، از شدت عمل صرف‌نظر می‌کنیم. در واقع هر دولتی در انتظار اولین حرکت از سوی حریفش است و به خوبی آگاه است که رقبا نیز در حال خرید زمان هستند. به این ترتیب، قدرت‌های منطقه‌ای تصور می‌کنند می‌توانند تا زمانی که شرایط برای دستیابی به منافع‌شان مساعدتر شود، از هرگونه حرکت برانگیزاننده و حساسیت‌‌زا خودداری کنند.

سیاست تعویق

این نوع «سیاست تعویق» (یا طفره‌ رفتن) به رهبران منطقه کمک می‌کند تا منافع خود را در آینده نزدیک تضمین کنند و در عین حال از تشدید یا دگرگونی در درگیری‌های موجود اجتناب کنند. این استراتژی «اقدام با تأخیر و تامل» را می‌توان با تاکتیک ایالات متحده در مورد فیلیباستر مقایسه کرد، که در آن بحث‌ها عمداً برای جلوگیری و یا به تاخیر انداختن رأی‌گیری‌های مهم طولانی می‌شود. (فیلیباستر که از آن با عنوان اطاله بررسی و سد رای هم یاد می شود، یک روند پارلمانی است که منازعه بر سر قسمتی از روند قانون‌گذاری را به درازا می‌کشاند و یک یا چند عضو، رأی‌گیری را به تعویق انداخته یا به طور کلی از آن جلوگیری می‌کنند. در سنای آمریکا، رایج‌ترین نوع فیلیباستر زمانی رخ می‌دهد که سناتوری تلاش کند به رأی گذاشته شدن طرحی را با ادامه دادن بحث بر سر اقدام، به تعویق انداخته یا به کلی جلوی آن را بگیرد. مقررات به یک سناتور، یا مجموعه‌ای از سناتورها اجازه می‌دهد به هر میزان که بخواهند در خصوص هر موضوعی که می‌خواهند صحبت کنند، مگر این که سه پنجم سناتورها -۶۰ رأی از مجموع ۱۰۰ کرسی سنا- با آن مخالفت کنند.)

چالش‌های استراتژی خرید زمان

با این حال، یک خطر واقعی وجود دارد که استراتژی خرید زمان می‌تواند منجر به فلج شدن بیشتر سیاست‌ها شود، و این خطر را هم در پی داشته باشد که دولت‌ها ممکن است به سرعت به بحران‌های در حال ظهور پاسخ ندهند، و باعث شود کنترل‌شان را بر مسائل مهم منطقه‌ای از دست بدهند.

23

در نهایت، مفهوم استراتژی خرید زمان به توضیح بهتر فوران تحولات اخیر در خلیج فارس کمک می‌کند و امکان درک واقعی‌تر از آنچه در سال جاری رخ داده است را فراهم می‌کند. مهم است که اهمیت برخی از این آشتی‌ها و تنش‌زدایی‌های ظاهری را زیاده از حد محاسبه نکنیم. این کشورها در حال برقراری ارتباط و همکاری هستند، اما بدون بحث در مورد گذشته، ریشه‌های واقعی درگیری به زیر فرش هدایت می‌شوند [کنایه از این‌که بدون حل شدن از آن‌ها چشم‌پوشی می شود]. بدین ترتیب، ریشه‌های مناقشه پا بر جا خواهد ماند و احتمالاً در بلندمدت دوباره ظاهر خواهند شد.