تابستان امسال، خاموشی‌های گسترده بیش از آنکه صرفاً لحظاتی از تاریکی باشند، نشانه‌ای از وضعیت ناترازی انرژی کشور بودند.

این موضوع تنها یک مشکل تولیدی نیست؛ بلکه نمود ضعف‌های ساختاری و مدیریت شبکه نیز هست. بخشی از کارشناسان، رشد مصرف برق به ویژه در بخش خانگی و صنعتی را عامل اصلی می‌دانند و بخشی دیگر، هدررفت و تلفات انرژی را مسئول می‌دانند. واقعیت اما پیچیده‌تر از این ساده‌سازی‌هاست.

روندها و تغییرات آهسته

هرچند راندمان نیروگاه‌های حرارتی هنوز زیر ۴۰ درصد است و بخش قابل توجهی از برق تولیدی در مسیر انتقال و توزیع از بین می‌رود، اما روندهایی آهسته اما محسوس در حال وقوع است. تلفات شبکه‌های انتقال و توزیع در یک دهه گذشته کاهش یافته و این موضوع نشان می‌دهد که حرکت به سمت بهره‌وری، هرچند دیر، آغاز شده است.

مدیریت و بهره‌وری؛ راه‌حل نهفته

سؤال کلیدی این است که آیا ناترازی تنها با ساخت نیروگاه‌های جدید قابل رفع است؟ کارشناسان معتقدند پاسخ این سؤال منفی است. کاهش هدررفت و بهره‌گیری هوشمندانه از ظرفیت‌های موجود می‌تواند بخش قابل توجهی از کمبود برق را جبران کند. در واقع، ناترازی نه صرفاً مشکل تولید، که مسئله‌ای مدیریتی و سازمانی است که نیازمند نگاه نو به شبکه و استفاده بهینه از منابع است.

افق پیش رو

پیروزی در این نبرد بین تولید و اتلاف، مستلزم هوشمندی، برنامه‌ریزی دقیق و بهبود بهره‌وری است. توجه به مدیریت شبکه، کاهش تلفات و استفاده از ظرفیت‌های پنهان، می‌تواند جایگزین نیاز صرف به نیروگاه‌های جدید شود. این مسیر شاید کند و طولانی باشد، اما تنها راه عبور از بحران برق کشور است؛ جایی که صرفه‌جویی و بهره‌وری، به همان اندازه ساخت نیروگاه، اهمیت دارد.