با وجود این، جوامع لیبرال از قرن نوزدهم به این سو وظایفی را برای دولت تعریف کرده اند که لازمه اش تحدید آزادی های فردی بوده است. از منظر بسیاری این وظایف غیرقابل انکار در جهان امروز است. نقش دولت ها در بحران مالی اخیر و کمک به شهروندان در دوره کرونا مثال هایی از مداخلات دولتی در جهت حمایت از شهروندان بوده است. اما این اقدامات به معنای نقش پررنگ دولت در حیطه خصوصی و قدم گذاردن در راه بردگی نیست؟

عجم اوغلو رابینسون در کتاب "جاده باریک آزادی" نشان می دهند که اگر نظارت و قدرت جامعه بر دولت حاکم شود و دولت به طور مستمر پاسخگوی جامعه باشد و به اصطلاح لویاتان در غل و زنجیر ایجاد شود، اقدامات دولت به شکل استثنایی در جهت خیر عمومی می تواند قابل توجیه باشد. هر چند اگر این استثنائات در جامعه ای که دموکراسی و جامعه مدنی ضعیفی داشته باشد اجرا شود و یا تبدیل به قاعده شود همانطور که هایک می گوید می تواند به بردگی انسانها منتهی شود.