وی افزود: احیای برجام هم در دولت دوم آقای روحانی و هم در دولت آقای رئیسی ممکن بود. دستکم چهار بار مذاکرات تا آستانه امضا پیش رفت؛ یک بار با آقای عراقچی و سه بار با آقای باقری کنی. اما به دلایلی خارج از حوزه سیاست خارجی، این توافق نهایی نشد و به باور من این تصمیم در راستای منافع ملی نبود.
کریمی تصریح کرد: مسئله هستهای امروز به محور اصلی عزت سیاست خارجی ایران تبدیل شده است. غرب باید بپذیرد که تصمیمات—حتی اگر غلط باشند—در تهران گرفته میشوند؛ همانطور که دیگران برای تصمیمات درست یا نادرست خود از ما اجازه نمیگیرند.
وی خاطرنشان کرد: شاید پیش از دوره ترامپ میتوانستیم کنشگری مؤثرتری داشته باشیم و سیاست را بهگونهای دیگر برساخته کنیم. در حال حاضر درهای مذاکره با آمریکا بسته است. طی پنج دور مذاکرات اخیر، مشکلات ایران عمدتاً فنی بوده اما مشکل اصلی طرف مقابل، نبودِ اراده سیاسی است. این اراده، از زمان ترامپ به بعد در واشنگتن دیده نمیشود.
کریمی تأکید کرد: مذاکره همواره ممکن است، اما توصیه به آن همیشه آسان نیست. مذاکره زمانی اهمیت دارد که به توافق منجر شود، و با حضور ترامپ این مسیر دشوار است. به باور من، دیپلماسی در گذشته نه باعث جنگ شد و نه فریبی برای کشاندن ایران به جنگ بود.
وی ادامه داد: مکانیزم ماشه لزوماً به معنای آغاز جنگ نیست، اما نباید فراموش کرد که بازیگری مانند اسرائیل میتواند از هر بهانهای برای اقدامات شرارتآمیز استفاده کند؛ چه در فضای پساقطعنامه شورای حکام و چه در فضای پس از اسنپبک. پیامد اصلی اسنپبک، امنیتیسازی بیشتر پرونده ایران و تلاش برای انزوای گستردهتر کشور است.
وی در پایان گفت: راهکار ایران این است که هیچگاه بازی را تمامشده فرض نکند و هم در عرصه دیپلماتیک، هم حقوقی و هم با تکیه بر دیگر مؤلفههای قدرت، بهویژه مردم، به کنشگری ادامه دهد. حتی اعلام تعلیق روابط با آژانس یا خروج از NPT، در کنار ابراز آمادگی برای مذاکره، میتواند غرب را در یک دو راهی قرار دهد. چنین اقدامی ترک دیپلماسی نیست، بلکه خود نوعی دیپلماسی است.