در این گزارش، چرخهی احساسات سرمایهگذار به دو نقطهی حدی تقسیم میشود؛
در یکسو، زمانیست که بازار در اوج قیمتی قرار دارد، هیجان بر منطق غلبه میکند و سرمایهگذاران با اعتمادبهنفس کاذب، ریسکهای بالا را نادیده میگیرند و خریدار میشوند. رفتهرفته با شروع افت قیمتها، انکار آغاز میشود؛ هنوز امید به بازگشت وجود دارد. تا نقطهای که در سوی دیگر گزارش، بازار به کف قیمتی میرسد، جایی که بیشترین فرصتها پنهان شدهاند، اما در همین هنگام، ناامیدی و ترس سرمایهگذاران را تسلیم کرده و آنها را به فروش وامیدارد و دوباره پس از مدتی این سیکل با بروز امیدواری از سوی سرمایهگذاران تکرار میشود.
نمونهی ملموس این روند را در بورس ایران دیدهایم؛ در سالهای ۹۷ و ۹۸، بازار پرشتاب رشد میکرد و درحالی که حباب سهمها روز به روز بیشتر میشد، افراد با امید سود سریع، پول خود را وارد بازار میکردند.
با وجود افزایش ریسک ریزش و هشدار کارشناسان خبره در سال ۹۹ بسیاری از سرمایهگذاران تازهوارد و حتی افراد باتجربه، هنوز درگیر طمع رشد بیشتر بودند. سرانجام در مرداد ۹۹ حباب ترکید و قیمتها سقوط کردند. ابتدا برخی امیدوار به بازگشت بودند، ولی با ادامه افت، امید جای خود را به ترس داد. در نقطهای که بازار به کف قیمتی و اوج فرصتهای مالی مجدد رسید، بسیاری از افراد ناامید شدند، داراییهای خود را فروختند و با احساس شکست از بازار خارج شدند.
چرخه احساسات سرمایهگذار مفهومی کلیدی است که شناخت آن به افراد کمک میکند تصمیماتی صبورانهتری را اتخاذ کنند و تحت تأثیر هیجانات زودگذر و کاذب بازار قرار نگیرند.