به گزارش اکوایران، هفته نامه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود تحلیل می‌کند که باوجود همه نگرانی‌ها دلایل بسیاری نیز برای خوش بین بودن به نسل موسوم به «نسل زد» وجود دارد؛ نسلی که در کشورمان به عنوان «دهه هشتادی‌ها» شناخته می‌شوند. 

حدود 2 میلیارد نفر در سطح جهان در فاصله سال‌های 1997 و 2012 ( معادل 1391-1376 شمسی) به دنیا آمده‌اند و به این ترتیب بخشی از "نسل زد" محسوب می‌شوند. در آمریکا و بریتانیا این گروه یک‌پنجم جمعیت را تشکیل می‌دهند و با جمعیت بیبی بومرها (متولدین سال‌های پس از جنگ جهانی دوم) رقابت می‌کنند. در هند و نیجریه جمعیت جوانان بسیار بیشتر از سالمندان است. برای هر نسلی یک روایت ساده وجود دارد: بومرها با رونق پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفتند، یا هزاره‌ها (نسل قبل از زد) با بحران مالی 9-2007 بزرگ شدند. برای نسل زد اما دیدگاه عمومی این است که تلفن‌های هوشمند آن‌ها را بدبخت کرده است و آنها زندگی سخت‌تری نسبت به بزرگترها خواهند داشت.

بسیاری در غرب به نظرسنجی‌ها می‌گویند بچه‌های امروز وضعیت بدتری نسبت به والدین‌شان خواهد داشت. خود جوانان نیز از سختی خرید خانه گرفته تا خطرات تغییرات آب‌وهوایی، از همه چیز نگرانند. دانشمندان علوم اجتماعی هم نگرانند که نسل زد که سال‌های شکل گیری خود را با جستجوی مداوم در اینترنت و ترس از دادن موبایل‌شان گذرانده‌اند گرفتار اضطراب و افسردگی شوند.

همه این موارد می‌تواند خوش بینی نسبت به نسل زد را سخت کند. ولی زمانی که به سراسر جهان و مجموعه اقدامات وسیع‌تر نگاه کنید، دیگر سرنوشت آنها بد نظر نمی‌رسد. آنها از بسیاری جهان بسیار خوب عمل می‌کنند.

در وهله اول، روایت رایج یک مساله مهم را حذف کرده است؛ حدود چهارپنجم جمعیت 27-12ساله جهان در اقتصادهای نوظهور زندگی می‌کنند. به لطف رشد و گسترش تکنولوژی، جوانان در جاهایی چون جاکارتا، بمبئی و نایروبی به مراتب بهتر از والدین شان زندگی می‌کنند. آنها ثروتمندتر، سالم‌تر و تحصیلکرده‌تر هستند؛ و آنها که تلفن هوشمند دارند بهتر از اتفاقات مطلع هستند.

در جهان ثروتمند نیز تصویر از آنچه بیشتر مردم فکر می‌کنند زیباتر است. افرادی از نسل زد که سرکار هستند عملکرد خوبی دارند. تقاضای خوب برای نیروی کار نیز به آنها کمک می‌کند، به همراه این واقعیت که نسل زد مهارت‌های مورد نیاز بازار را دارد. بسیاری از آنها درحال تحصیل در رشته‌های مهندسی، پزشکی و علوم هستند، درحالی که علوم انسانی از رونق افتاده است.

دستمزدها نیز برای این نسل با سرعت بسیار بیشتری نسبت به کارکنان مسن‌تر درحال افزایش است، و نرخ بیکاری جوانان در سراسر جهان ثروتمند در پایین‌ترین سطح خود در دهه‌های اخیر قرار دارد. درست است که قدرت خرید مسکن از دهه 1980 بدتر شده است، ولی به لطف رشد بهتر دستمزد نسل زد، قیمت مسکن به عنوان کسری از درآمد تقریبا همان چیزی است که یک دهه پیش برای هزاره‌ها بوده است. درحالی که جوانان امروزی می‌توانند سهم بیشتری از حقوق خود را صرف پس انداز کنند.

نسل زد امروز درحال دگرگونی دنیای کار هستند. آنها از قدرت چانه زنی برخوردار هستند درحالی که بسیاری از نسل هزاره (نسل قبل آنها) که در سایه بحران مالی به بلوغ رسیدند آنقدر احساس خطر می‌کردند که از درخواست افزایش حقوق می‌ترسیدند. به نظر می‌رسد نسل زد از ترک کار برای موقعیت‎‌های بهتر یا آسان گرفتن کارها و لذت بردن از زندگی نگرانی کمتری دارند. اما روسا که عادت ندارند در موضع ضعف باشند ازین شرایط شکایت دارند. این درحالی است که اگر دستمزدها و مزایای کلی بالا رود کارکنان مسن‌تر کاملا سپاسگذار هستند.

نسل زد جامعه را از طرق دیگر نیز شکل خواهد داد. نگرانی نسل جوان برای تغییرات اقلیمی احتمال اقدام دولت‌ها را افزایش می‌دهد. نسل زد در نظرسنجی‌ها می‌گویند که خواهان دولت بزرگتر هستند، اما ممکن است زمانی که نوبت به پرداخت مالیات بیشتر برسد نظر خود را تغییر دهند.

نسل زد گروهی جدی هستند که کمتر از بزرگترهایشان به تفریحات شبانه می‌روند. این مساله یک جنبه تاریک هم دارد؛ آنها کمتر معاشرت حضوری دارند و احتمال بیشتری دارد که تنها باشند. نرخ‌های گزارش شده از اضطراب و افسردگی در غرب درحال افزایش است. بخشی از این مساله می‌تواند تمایل به صحبت درباره سلامت روان را نشان دهند، اما عوامل دیگری هم نقش دارند.

اینکه تا چه حد رسانه‌های اجتماعی به پریشانی روانی در میان جوانان دامن می‌زند به‌شدت مورد بحث است. در غرب، افزایش اضطراب با پذیرش رسانه‌های اجتماعی همزمان شده است. بااینحال، شواهد محکم در مورد اینکه علت آن است محدود است و بیشتر آن از مطالعات بزرگسالان در جهان ثروتمند نشات می‌گیرد.

آنچه واضح است این است که نسل زد به شدت درگیر یک انقلاب تکنولوژی بوده است. سرعت پذیرش گوشی‌های هوشمند و سپس اپلیکیشن‌های رسانه‌های اجتماعی در سراسر جهان، کاربران و به خصوص جوانان را به تکاپو انداخت تا چطور راه خود را در آنها باز کنند. شبکه‌های اجتماعی مزایایی چون سرگرمی و متصل شدن را به همراه داشته است، اما هزینه‌هایی نیز دارد. برخی محتواها می‌توانند مضر باشند و زمان صرف شده برای گشتن در آنها می‌تواند به مطالعه یا خواب اختصاص داده شود.

فناوری‌های مخبر اغلب جنبه منفی دارند. در گذشته، مردم خود را سازگار می‌کردند؛ کمربند ایمنی و قوانینی که برای کاهش خطرات خودروها گذاشته شد را در نظر بگیرید. نشانه‌های امیدوارکننده‌ای وجود دارد که عادات رسانه‌های اجتماعی درحال تغییر است چراکه کاربران درحال سنجیدن هزینه‌ها و منافع آنها هستند. مثلا، به جای اینکه درباره خودشان در شبکه های اجتماعی پست کنند، به گروه‌های خصوصی در اپلیکیشن‌های پیام رسان می‌روند. تاکنون شواهدی که ممنوعیت گوشی‌های هوشمند برای جوانان را توجیه کند وجود ندارد؛ گرچه مدارس باید در ممنوعیت ورود آنها به کلاس آزاد باشند و والدین نیز حق دارند زمان استفاده از آنها را محدود کنند.

طبیعی است که بزرگترها نگران جوانان باشند. اگر این مساله به درمان بهتر سلامت روان یا محدودیت‌های کمتر در ساخت خانه‌های جدید منجر شود خیلی هم خوب است. ولی توانمندی‌ها و موفقیت‌های نسل زد را هم باید ستوده شود.