تحریمها و مسأله متابعت بیش از حد یا over compliance
برجام توافقی هستهای بود که اینگونه طراحی شده بود که تحریمهای ثانویه مرتبط با برنامه هسته ای ایران را لغو نماید. به عبارت دیگر، بجز چند استثنای محدود و انگشت شمار، تحریمهای اولیه آمریکا علیه ایران به قوت خود باقی مانده بودند و در کنار آن، تحریمهای غیر هسته ای که موضوع مذاکرات برجام نبودند نیز به قوت خود باقی مانده بودند.
بنابراین، جمهوری اسلامی ایران در دوران چند ساله بعد از برجام و قبل از خروج آمریکا از آن، در وضعیتی قرار داشت که برخی از تحریمهای قبلی لغو (یا تعلیق) شده بودند و برخی دیگر به قوت خود باقی بودند. در چنین شرکتی، شرکتها و بانکهای خارجی که تمایل به برقراری روابط مالی و اقتصادی با ایران داشتند، باید دقت میکردند که تجارت و رابطه اقتصادی با ایران را به نحوی انجام دهند که وارد تحریمهای باقی مانده نشوند. کاری که به غایت دشوار و در برخی مواقع غیر ممکن بود. البته در دوران حیات برجام، یک سری معاملات مثل فروش نفت و واردات برخی اقلام از کشورهای اروپایی انجام میشد اما جمهوری اسلامی ایران همواره اظهار میداشت که عوایدی که از برجام در تجارت و روابط مالی و بانکی بین المللی برای این کشور حاصل شده است، به هیچ وجه تناسبی با آنچه مورد انتظار بوده است ندارد. یکی از دلایل برآورده نشدن این انتظار، مسأله متابعت بیش از حد بانکها و موسسات مالی خارجی از تحریمهای باقی مانده آمریکا بود. متابعت بیش از حد، یعنی اشخاص و نهادهای مخاطب تحریم، به دلایل متعددی که یکی از مهمترین آنها ابهامهای تحریمهای باقی مانده است، در عمل تحریمها را بیش از دامنه واقعی و حقوقی آنها اجرایی میکنند. در این نوشته به تحلیل مسأله متابعت بیش از حد و علل و زمینه های آن پرداخته شده است و تلاش شده است تا ابعاد مختلف این موضوع در حد مقدماتی مورد بررسی قرار گیرد.
مفهوم متابعت بیش از حد
یکی از ویژگیهای مهم تحریمهای اقتصادی در دوران معاصر این است که اجرای آنها توسط بخش خصوصی انجام میشود. به عبارت دیگر، تحریم منحصر به قطع روابط اقتصادی دستگاهها و نهادهای دولتی کشور تحریم کننده با کشور تحریم شونده نیست. بار تحریم عمدتاً بر دوش شرکتها، بانکها و نهادهای خصوصی قرار دارد. کشور تحریم کننده، شرکتها و بانکهای خصوصی متبوع خود – و در برخی مواقع حتی شرکتها و بانکهای خصوصی کشورهای ثالث – را مکلف به این میکند که از ارائه تمام یا برخی خدمات به کشور هدف تحریم یا اشخاص و نهادهای مشخص شده در آن، خودداری نمایند. این امر باعث میشود که نسبت به مواردی که صرفاً روابط اقتصادی بین دولتی بین کشور واضع تحریم و کشور هدف تحریم قطع میشود، فشار بسیار جدیتری به کشور هدف تحریم وارد آید و ثانیاً با توجه به قابلیتها و امکانات گسترده بخش خصوصی برای اجرای تحریمها و همچنین نظارت بر اجرای آنها، کارایی تحریمهای اقتصادی به نحو قابل توجهی افزایش یابد.
ویژگی مهم دیگری که تحریمهای وضع شده در چند دهه اخیر را از تحریمهای سابق متمایز میکند، هدفمند یا هوشمند بودن آنهاست. منظور از هدفمند یا هوشمند بودن این است که کل اقتصاد یک کشور را هدف قرار نمیدهند و به عبارت دیگر، تحریم یا محاصره اقتصادی جامع نیستند بلکه اشخاص، معاملات، بخشهای اقتصادی یا نهادهای مشخصی را هدف قرار میدهند و در صدد آن بر می آیند که با دست گذاشتن روی اشخاص و مقامات کلیدی کشورها و اعمال فشار بر روی آنان موجب تغییر سیاستها در دولت هدف تحریم شوند و یا اینکه با تضعیف بخشهای خاصی از اقتصاد کشور هدف، فشار قابل توجهی به آن کشور و برخی برنامه های حساسیت برانگیز آن وارد نمایند و بدین ترتیب، بدون اینکه کل جمعیت کشور را هدف قرار دهند، با کمترین هزینه به هدف خود نائل شوند. تحریمهای هدفمند از این جهت نیز برای کشورهای واضع تحریم جذابیت بیشتری دارند که اعمال آنها میتواند بارها و به کرات رخ دهد و مانند تحریمهای جامع نیست که یک بار قابلیت اعمال داشته باشد و بس. تحریمهای هدفمند را میتوان گام به گام و به تدریج اعمال نموده و دامنه آن را کم و زیاد نمود و به این ترتیب، با هر بار کاستن و افزودن به تحریمها پیامی را به کشور هدف و سیاستمداران آن ابلاغ کرد. تحریمهای جامع از این قابلیت برخوردار نیستند.
پس از ذکر این دو نکته در مورد ویژگیهای تحریمها باید به این نکته اشاره کرد که در رابطه با تحریمها همواره اینگونه نیست که دامنه تحریمها مشخص باشد و گاه اوقات این امکان وجود دارد که دامنه تحریمها برای اشخاص و نهادهای مخاطب تحریم که باید آن را اجرا نمایند روشن نباشد و یا اینکه حتی برای دستگاهها و نهادهای مسئول وضع و نظارت بر اجرای تحریمها نیز روشن نباشد. در چنین شرایطی ممکن است هزینه ها و ریسکهای عدم اجرای تحریمها و مجازاتهای آن به قدری شدید باشد که آنها به جای تلاش برای مشخص کردن دامنه تحریمها در صدد آن برآیند که به طور کلی هر نوع ارتباطی را با کشور هدف تحریم و اشخاص و نهادهای متبوع آن و مرتبط با آن قطع نمایند. این پدیده را متابعت بیش از حد مینامند. یعنی در هر جایی که اندکی شک یا احتمال نقض تحریمها وجود دارد، روابط اقتصادی و مالی با اشخاص و نهادهای هدف تحریم به طور کامل قطع میشود. در برخی موارد دیگر، اشخاص و شرکتهای مخاطب تحریمها در خصوص مفاد تحریمها اطلاعات و آگاهی دارند اما مطمئن نیستند که مقامات نظارتی نیز با آنها هم نظر باشند. لذا از ترس برخورد مقامات نظارتی و قضایی، از ارائه هر گونه خدمت و یا فروش هر گونه کالا به اشخاص مشمول تحریم خودداری میکنند. به طور خلاصه میتوان گفت، متابعت بیش از حد مفهومی است که اگرچه هیچ گاه به طور دقیق در ادبیات حقوق و روابط بین الملل تعریف نشده است اما به وضعیتی گفته میشود که در آن، اشخاص و نهادهای مخاطب تحریم، دامنه تحریمها را بیش از آنچه که در متن تحریمها در نظر گرفته شده است اعمال میکنند.
متابعت بیش از حد، مسأله مهمی است که از سه منظر میتواند مورد توجه قرار گیرد: نخست از منظر مخاطبان تحریمها این مسأله قابل طرح است که چرا مخاطبان تحریمها متابعت بیش از حد انجام میدهند؟ چه عاملی باعث میشود که مخاطبان تحریمها از منافع اقتصادی برقراری روابط با کشور یا اشخاص هدف تحریمها در حوزه هایی که مشمول تحریم نیست و یا تحریمهای آن لغو شده است صرف نظر کنند و به قولی عطای این روابط اقتصادی را به لقای آن ببخشند و به طور کلی روابط با آن کشور یا اشخاص را قطع کنند؟ آیا متابعت بیش از حد در کوتاه مدت و بلند مدت برای اشخاص و نهادهای هدف تحریمها مفید است یا زیان بار؟ دوم از منظر دولتهای واضع تحریم این مسأله مطرح است که آیا متابعت بیش از حد، پدیدهای مثبت است یا منفی؟ آیا متابعت بیش از حد باعث میشود که بی آنکه زحمت و هزینه های به دولتهای واضع تحریم بار و اضافه شود، دامنه آنها گسترش پیدا کرده و فشار بیشتری به کشورهای هدف تحریم وارد شود یا اینکه این امر باعث میشود که برخی تصمیمات و انتخابهای سیاستی مهم و دقیقی که در هنگام وضع تحریمها صورت گرفته است بی معنا شود؟ مثلاً اگر دولت واضع تحریم با بررسی های دقیق و کارشناسی به این نتیجه رسیده است که فلان حوزه مشمول تحریم باشد و فلان حوزه از دامنه شمول تحریمها خارج باشد، آیا متابعت بیش از حد باعث نمیشود که هر دو حوزه در عمل مشور تحریم باشند و در نهایت، دولت هدف تحریم نتواند به اهداف از پیش تعیین شده برسد؟ سوم از منظر اشخاص ثالث که از متابعت بیش از حد متأثر میشوند این موضوع مطرح است که چه راهکارهایی برای مقابله با متابعت بیش از حد و آثار آن وجود دارد. اگر یک شخص حقیقی یا حقوقی مدعی باشد که تحریمها قطع نظر از مشروعیت و عدم مشروعیت آنها، قانونی بودن یا غیر قانونی بودن آنها و ملاحظاتی نظیر این، شامل وی نمیشود اما با پدیده متابعت بیش از حد، در عمل شامل حال وی شده است چه راهکارهایی در اختیار وی قرار دارد یا باید قرار داشته باشد. به عنوان مثال، اگر یک سری فعالیتها، اشخاص و شرکتها در یک رژیم تحریمی آزاد تلقی شده باشند اما بانکها و موسسات اعتباری به دلیل متابعت بیش از حد، از ارائه خدمات به آن فعالیتها، اشخاص و شرکتها خودداری نمایند، برای برخورد با چنین وضعیتی و حل مشکلات ناشی از آن چه باید کرد؟ در ادامه تلاش میشود تا به اختصار به این موضوعات پرداخته شود.
به طور خلاصه میتوان گفت که متابعت بیش از حد، مولود طبیعی عدم اطمینان در خصوص دامنه تحریمها و نیز نحوه اجرای آنها توسط مقامات نظارتی و قضایی است. هر چقدر که ابهام در وضع و نظارت بر اجرای تحریمها بیشتر وجود داشته باشد، متابعت بیش از حد نیز بیشتر خواهد شد. ابهام در وضع و نظارت بر اجرای تحریمها نیز پدیدهای است که گاه عامدانه و گاه ناخواسته است و بسته به مورد باید آن را بررسی و ارزیابی نمود. لذا نمیتوان در همه موارد تحلیل واحد و یکسانی را برای پدیده متابعت بیش از حد ذکر کرد و در مورد باید با توجه به سیاق متابعت بیش از حد در مورد آن داوری و اظهار نظر کرد.
پیش از آنکه وارد بحث از دلایل متابعت بیش از حد شویم، مناسب است که نکته دیگری را در مورد مفهوم متابعت بیش از حد یا اجزای آن شرح دهیم. یک تحریم اقتصادی معمولاً سه جزء دارد: نخست اینکه یک فعالیت مشخص یا یک سری فعالیتهای مشخص را ممنوع میکند، دوم اینکه یک شخص معین یا سری اشخاص معین را نام میبرد و معامله با آنها را ممنوع اعلام میکند و سوم اینکه مشخص میکند چه شخص یا اشخاصی موظف به اجرای آن هستند. با ذکر این مقدمه میتوان گفت که متابعت بیش از حد میتواند در خصوص هر یک از این اجزاء یا عناصر سه گانه رخ دهد. مثلاً ممکن است در متن تحریم قید شده باشد ارائه خدمات مالی دلاری به اشخاص ایرانی ممنوع است اما بانکها و موسسات مالی خارجی از ارائه کلیه خدمات بانکی و مالی به اشخاص ایرانی خودداری نمایند. یعنی از حوزه یک فعالیت مشخص فراتر روند. دیگر اینکه این امکان وجود دارد که شخص یا اشخاص معینی مشمول تحریم قرار گرفته باشند اما بانکها و شرکتهای مخاطب تحریمها از ارائه خدمات به اشخاص دیگری که مرتبط با آنها هستند نیز خودداری نمایند. مثلاً ممکن است در متن تحریم قید شده باشد که ارائه خدمات به فلان شرکت ممنوع است اما بانکها و موسسات مالی خارجی از ارائه خدمات به مدیران و کارکنان آن شرکت و اعضای خانواده آنها نیز خودداری نمایند. یا بالعکس، شخصی مشمول تحریم قرار گرفته باشد اما بانکها و موسسات مالی خارجی از ارائه خدمات به شرکتی که آن شخص در آن به عنوان مدیر فعالیت میکند یا سهامدار آن است نیز خودداری نمایند. حالت سوم این است که دامنه اشخاص مخاطب تحریمها گسترش پیدا کند. مثلاً اشخاص و نهادهای آمریکایی از ارائه خدمات به اشخاص ایرانی منع شده باشند اما شرکتهای اروپایی که مدیران یا کارکنان آمریکایی دارند یا در آمریکا شعبه و دفتر نمایندگی دارند نیز از ارائه خدمات به اشخاص ایرانی خودداری نمایند. همانطور که مشاهده میشد، هر یک از عناصر سه گانه تحریمها میتواند موضوع متابعت بیش از حد قرار گیرد. علاوه بر این، ممکن است متابعت بیش از حد شامل دو یا چند بخش از عناصر تحریمها باشد.
متابعت بیش از حد چیست
متابعت بیش از حد یا over compliance را در ادبیات مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم گاه تحت عنوان de-risking مورد اشاره قرار میدهند. در آنجا مباحث منظور این است که بانکها و موسسات مالی وقتی از ترس اینکه مبادا استانداردهای مربوط به مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم را نقض کنند، به طور کلی از همکاری با بعضی اشخاص و شرکتها و یا حتی برخی کشورها صرف نظر میکنند. لذا متابعت بیش از حد و ریسک زدایی، دو مفهوم مشابه هستند. البته تفاوتهای ظریفی بین این دو مفهوم وجود دارد بدین شرح که متابعت بیش از حد گاهی اوقات از نظر دولت واضع تحریمها مطلوب و مفید است اما ریسک زدایی، چنین حالتی ندارد و از جهت سیاستی مطلوب و مفید تلقی نمیشود. به عبارت دیگر، واضعان استانداردهای مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم در پی آن نیستند که این استانداردها را بیش از دامنه شمول واقعی آنها اعمال نمایند.
دلایل متابعت بیش از حد
چه چیزی باعث میشود که مخاطبان تحریمها اقدام به متابعت بیش از حد نمایند؟ علیالاصول، وقتی تحریمی وضع میشود انتظار این است که اشخاص و نهادهای مخاطب تحریم، آن را مطالعه و دامنه آن را مشخص نمایند. سپس در مواردی که مشمول تحریم است، از انجام عملیات با اشخاص و نهادهای هدف تحریم و برقراری ارتباط با آنها خودداری نمایند و در مواردی که مشمول تحریم نیست، فعالیتهای خود را انجام یا ادامه دهند. به عبارت دیگر، تصور اولیه این است که شرکتها و بانکهای خارجی نباید در مواردی که امری مشمول تحریم قرار نگرفته است، خود را از منافع اقتصادی رابطه با مشتریان فعلی و بالقوه محروم نمایند. اما چرا آنها این کار را انجام میدهند؟ چرا بانکها و موسسات مالی خارجی از برقراری روابط با بانکهای ایرانی حتی در مواردی که مشمول تحریمهای آمریکا نبود یا به موجب برجام رفع تحریم شده بود نیز خودداری میکردند؟ در ادامه تلاش شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود و علتهای متابعت بیش از حد توضیح داده شود.
اول: ابهامات تحریمها
نخستین دلیل متابعت بیش از حد از تحریمها، وجود ابهامات و عدم اطمینانهای حقوقی در تحریمهاست. تحریمها نیز مثل هر قانون و مقررات دیگری، دارای حوزههای روشن و خالی از ابهام و نیز حوزه های مبهم، مجمل و نامشخص میباشند. در این حوزه های مبهم و مجمل و به عبارت دیگر سایه روشن است که دیدگاههای مختلفی وجود دارند و برخی معتقدند که فلان امر مشمول تحریم میشود و برخی دیگر اعتقاد دارند که آن کار مشمول تحریم نمیشود. مثلاً اگر یک شرکت ایرانی مشمول تحریم باشد، سهامداران و مدیران عامل آن هم مشمول تحریم هستند؟ اگر اشخاص آمریکایی حق ندارند که با اشخاص ایرانی وارد تجارت شوند، آیا یک مدیر آمریکایی در یک شرکت اروپایی که کالایی را به ایران صادر میکند نیز مشمول این ممنوعیت میشود؟ اگر فروش یک کالا به یک شرکت ایرانی منع شده است، آیا فروش آن به شرکت ایرانی دیگری که ممکن است آن کالا را به شرکت مزبور منتقل کند نیز مشمول ممنوعیت است؟ این پرسشها و دهها پرسش دیگر که میتوان به آنها افزود، در زمره مسائلی هستند که در خصوص آنها دیدگاه های متفاوتی قابل طرح است. اشخاص و نهادهای مخاطب تحریم وقتی با این پرسشها مواجه میشوند، سعی میکنند محتاطانه برخورد کنند و اگر شک دارند که موضوعی مشمول تحریم هست یا خیر، اصل را بر این بگذارند که آن فعالیت مشمول تحریم هست تا از این رهگذر خود را با ریسک جدی مجازاتهای سنگین ناشی از نقض تحریمها مواجه نکنند. به عبارت دیگر، اگر تحریمها همه شفاف و روشن بودند، مسأله متابعت بیش از حد تا این میزان جدی نبود. شرکتها و بانکهای خارجی میترسند که اگر برداشت آنها از قوانین و مقررات تحریمی با برداشت مقامات نظارتی تطابق نداشته باشد، دچار مشکلات و دردسرهای ناشی از نقض تحریمها شوند و این مطلب، ما را به دلیل دوم متابعت بیش از حد میرساند.
دوم: ابهامات مربوط به اجرای تحریمها
دومین دلیل متابعت بیش از حد، عدم اطمینان در مورد برخوردهای مقامات و دستگاههای نظارتی است. اجرای تحریمها نیز مانند اجرای سایر قوانین و مقررات کشورهای وضع کننده آنها توسط دستگاهها و مقامات مختلف نظارتی مورد رصد و پیگیری قرار میگیرد. مقامات نظارتی معمولاً اختیارات گستردهای در خصوص به اجرا گذاشتن تحریمها و برخورد با مخالفان دارند. به عنوان مثال، آنها نه فقط میتوانند اشخاصی که تحریمها را نقض میکنند مجازات کنند، بلکه میتوانند اشخاصی که برای نقض تحریمها تلاش (شروع به جرم) میکنند، در نقض آن معاونت و مساعدت میکنند، برای نقض تحریمها تبانی میکنند، «باعث» نقض تحریمها میشوند و غیره را مجازات نمایند. این عبارت هر کدام آنقدر گسترده هستند که هر بانک یا موسسه مالی خارجی میترسد که اگر هر گونه همکاری با کشورها یا اشخاص مشمول تحریم انجام دهد ولو اینکه به ظاهر آن فعالیتها مجاز و قانونی باشد اما بعداً معلوم شود که منتهی به نقض تحریمها شده است، آن بانک یا موسسه مالی نیز با مشکل مواجه خواهد شد. لذا تصمیم میگیرند که در هر مورد که کمترین احتمال ارتباط با اشخاص و نهادهای کشور هدف تحریم وجود دارد ولو اینکه در ظاهر معامله یا خدمت خواسته شده مشمول تحریمها نیست یا در خصوص آن معافیت وجود دارد، از ارائه خدمت خودداری نمایند. این امر در عمل نیز بارها نشان داده شده است که بانکهایی یک سری تراکنشها را انجام دادهاند که از نظر آنها صحیح و مطابق با تحریمها بوده است اما بعداً مشخص شده است که مشتریان آنها در صدد نقض تحریمها بودهاند. در چنین شرایطی مقامات نظارتی و قضایی کشورهای وضع کننده تحریمها آن بانکها و موسسات مالی را نیز مسئول دانسته اند و مدعی شده اند که بانکها و موسسات مالی مزبور به طور غیر مستقیم سبب نقض تحریمها شدهاند و به این جهت مسئولیت دارند. نمونه دیگر آن مواردی بوده است که بانکهای اروپایی برای یک سری تراکنشهای دلاری که به بانکهای آمریکایی میفرستادند اطلاعات مربوط به ذینفعان پرداختها که اشخاصی از کشورهای تحت تحریم مثل ایران و لیبی بودهاند را حذف میکرده اند. وقتی مقامات نظارتی آمریکا این بانکها را متهم به تلاش برای نقض تحریمها کردند، آنها پاسخ دادند که به هیچ وجه قصد چنین کاری را نداشته اند بلکه اطلاعات مشتریان را در مبداء (شعب اروپایی) دریاف کرده بودند و آنها را از حیث مطابقت با تحریمها بررسی کرده بودند و مطمئن بودند که مشکلی وجود نداشت و حذف این اطلاعات فقط برای این بود که از حجم کار در بانکهای مقصد کاسته شده و حساسیت بی مورد ایجاد نشود. اما این استدلال مورد پذیرش مقامات نظارتی آمریکایی قرار نگرفت. نکته مرتبط دیگر این است که در برخی موارد، بانکها و موسسات مالی غیر آمریکایی بر اساس اتهاماتی که مقامات نظارتی آمریکایی علیه آنها مطرح کرده اند و پرونده هایی که در این مورد باز شده است، حاضر به مصالحه با مقامات نظارتی آمریکایی شدهاند و توافقاتی را با آن کشور امضاء کردهاند که محتوای آن علاوه بر لزوم پرداخت جریمه توسط بانکها و موسسات مالی غیر آمریکایی، این است که بانکهای مزبور باید یک سری استانداردها و احتیاط های اضافی را که فراتر از تحریمها هستند رعایت نمایند. مثلاً باید واحدهای خاصی برای ریسک و تحریم ایجاد کنند که هر تراکنش مرتبط با کشورهای تحریم شده را با حساسیت ویژه مورد بررسی قرار داده و مراتب را به مقامات نظارتی آمریکایی گزارش دهد. این تعهدات اضافی که فراتر از دامنه عمومی تحریمهای موجود هستند، یکی از دلایلی هستند که بانکها و موسسات مالی خارجی از هر گونه همکاری با کشورهای هدف تحریم ولو در مواردی که مشمول تحریمها نبوده یا در خصوص آنها معافیت یا مجوز وجود دارد خودداری مینمایند.
سوم: انتظارات تحریمی
سومین عاملی که باعث متابعت بیش از حد میشود، انتظارات تحریمی است. تحریمها پدیدهای ایستا نیستند بلکه دائماً در حال تغییر و تحول میباشند. بازیگران بازارها و از آن جمله شرکتها و بانکها نیز نه فقط بر اساس وضعیت موجود بلکه بر اساس انتظاراتی که نسبت به آینده دارند، رفتار خود را تنظیم میکنند. هنگامی که بانکها و شرکتهای خارجی انتظار داشته باشند که تحریمها در آینده افزایش خواهند یافت و تحریمهای جدیدی وضع خواهند شد، طوری رفتار میکنند که در صورت وضع تحریمهای جدید نیز با مشکلی مواجه نشوند. لذا از ورود به حوزههایی که احتمال میدهند موضوع تحریمهای بعدی خواهند بود خودداری میکنند. اقتصاد ایران بعد از برجام به طور جدی شاهد چنین روندی بود. هنگامی که ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شد، با توجه به انتقادات متعددی که نسبت به توافق هستهای کرده بود، این انتظار شکل گرفته بود که ممکن است او از برجام خارج شده و تحریمهای برداشته شده به موجب برجام را اعاده نماید. بنابراین، روند تحقق دستاوردهای اقتصادی ناشی از برجام از همان ابتدا با نوعی وقفه و کندی مواجه شد و هر مقدار که ترامپ تهدیدات خود را افزایش داده و انتقادات بیشتری نسبت به برجام مطرح میکرد، این روند تشدید میشد. به عبارت دیگر، بانکها و شرکتهای خارجی این سوال را از خود میپرسیدند که اگر وارد فلان معامله یا تجارت با ایران شویم و مدتی بعد، آمریکا آن را تحریم کند چه وضعیتی خواهیم داشت و با چه مشکلاتی مواجه خواهیم بود. این امر اثری جدی و غیر قابل انکار بر بهره مندی ایران از مزایای اقتصادی ناشی از لغو تحریمها داشت. ناگفته پیداست که واضعان تحریمها نیز با علم به این موضوع، از گفتارها و سیگنالهای صادره خود برای علامت دهی به اشخاص و شرکتهای خارجی و ترغیب آنها به معامله و تجارت با کشور هدف تحریم یا تحذیر آنها از چنین کاری استفاده میکنند. به عبارت دیگر، دولتهای واضع تحریم نه فقط از وضع تحریم، بلکه از تهدید به تحریم و سیگنال دهی در این خصوص نیز به عنوان یک ابزار تحریمی استفاده مینمایند.
چهارم: ابهامات صلاحیتی
اگر تحریمها فقط در یک نظام حقوقی و توسط یک کشور وضع میشدند، مسأله متابعت یا عدم متابعت از آنها بسیار ساده تر از آن چیزی بود که اکنون هست. مسأله این است که در دنیای معاصر با انواع و اقسام مختلف تحریمها که توسط مراجع گوناگون وضع میشوند روبرو هستیم. تحریمهای آمریکا، تحریمهای سازمان ملل متحد، تحریمهای اتحادیه اروپا، تحریمهای انگلیس، کانادا، ژاپن و غیره. در چنین شرایطی، بانک یا شرکتی که در یک کشور خارجی کار میکند و طرف معامله و قرارداد با کشوری تحریم شده مثل ایران قرار میگیرد، باید عمل مزبور را از دیدگاه تحریمهای گوناگون یاد شده بررسی کند و ببیند که بر اساس هر یک از رژیمهای تحریمی یاد شده انجام آن فعالیت مجاز است یا خیر. روشن است که این کار ساده نیست و در برخی موارد، راهکاری که بانکها و شرکتهای خارجی برای سادهتر کردن مسأله پیدا میکنند این است که سختترین و شدیدترین تحریمها را ملاک قرار میدهند و هر کاری که توسط آن رژیم تحریمی ممنوع شده است را انجام نمیدهند ولو اینکه سایر رژیم های تحریمی آن را مجاز دانسته باشند. این امر اگرچه میتواند موجب صرفه جویی در وقت، هزینه و انرژی بانک یا شرکت مخاطب تحریم شود اما برای اشخاصی که هدف تحریمهای یک رژیم خاص نیستند ولی عملاً از دریافت خدمات در آن رژیم محروم میشوند مشکل ساز است. موضوعی که این وضعیت را پیچیده تر میکند این است که گاهی اوقات کشورها اجرای تحریمهای مربوط به کشور دیگر را در سرزمین خود منع میکنند. مثلاً اتحادیه اروپا مقرراتی تحت عنوان مقررات مسدود کننده یا blocking statute دارد که بر اساس آن اشخاص و شرکتهای اروپایی حق اجرای تحریمهای وضع شده توسط آمریکا بعد از خروج آن کشور از برجام را علیه ایران ندارند. در چنین شرایطی، اگر شرکتها و بانکهای اروپایی این تحریمها را اجرا نمایند با مجازات مواجه خواهند شد. این مقررات اگرچه با قصد و نیت جلوگیری از اجرای تحریمهای آمریکا علیه ایران وضع شده اند اما میتوانند منجر به یک نوع دیگر از متابعت بیش از حد شوند شرکتها و بانکهای اروپایی با وضع این مقررات در معرض یک انتخاب قرار میگیرند: یا باید مقررات تحریمی آمریکا را اجرا نمایند و در این صورت مقامات اروپایی آنها را مجازات خواهند کرد و یا اینکه باید مقررات تحریمی آمریکا را اجرا نکنند و در این صورت، مقامات آمریکایی آنها را مجازات خواهند کرد. در چنین شرایطی، راهکاری که معمولاً شرکتها و بانکهای اروپایی اتخاذ میکنند این است که میگویند سیاست تجاری آنها این است که با ایران همکاری ننمایند. یعنی همکاری خود با شرکتها و بانکهای ایرانی را قطع میکنند ولی اظهار میدارند که علت آن تحریم نیست بلکه سیاست تجاری آنهاست تا بدین ترتیب نه از ناحیه آمریکا با مجازات مواجه شوند و نه از ناحیه کشورهای اروپایی.
پنجم: هزینه های اجرای تحریمها
اجرای تحریمها برای شرکتها و بانکهای مخاطب تحریمها گران و پرهزینه است. باید کارشناسان متعددی در این رابطه استخدام شوند، نرم افزارهای خاصی طراحی شوند، برنامه های آموزشی متعددی برگزار شوند و اقدامات متعدد دیگری که همه مستلزم هزینه هستند انجام شوند تا بانکها و شرکتهای خارجی مطمئن شوند در فعالیتهای خود به صورت خواسته و ناخواسته مرتکب نقض تحریم ها نمیشوند و با مشکلات و جریمه های سنگین بعدی ناشی از این ریسک روبرو نخواهند شد. علاوه بر این هزینه های کلی، برای انجام هر معامله ای که مرتبط با یک کشور تحریم شده است، باید بررسی های دقیق انجام شود. مثلاً اگر یک شرکت ایرانی از یک بانک خارجی درخواست میکند که وجهی را برای آن شرکت انتقال دهد، باید بررسیهای دقیق و کاملی در رابطه با آن شرکت، سهامداران آن، شرکتهای طرف معامله با آن در ایران، مدیران آن و غیره به عمل آید تا اطمینان حاصل شود که کار کردن با آن شرکت غیر تحریمی ایرانی به معنای کار کردن غیر مستقیم با اشخاص و نهادهای تحریمی یا وارد شدن در حوزه فعالیتهای مشمول تحریم نیست. روشن است که انجام این کار ساده نیست و نیازمند صرف هزینههای بسیار بالایی است. حال برای بانکها و موسسات مالی خارجی این سوال مطرح است که مگر از انتقال یک وجه، چند درصد کارمزد به ما تعلق میگیرد که چنین هزینه های بالایی را متقبل شویم؟ آیا بهتر این نیست که به طور کامل از انجام این فعالیت صرف نظر نماییم؟ پاسخ بسیاری از بانکها و موسسات مالی به این پرسش مثبت است و البته با توجه به اینکه بانکها و موسسات مالی، بنگاههای اقتصادی هستند و هدف اصلی و اولیه آنها کسب سود است چنین پاسخی جای تعجب و ملامت ندارد. به این موضوع از یک منظر دیگر هم میتوان نگاه کرد. اگر مسئول کامپلاینس یا تطبیق یک بانک، اشتباه کند و معامله مجازی را غیر مجاز اعلام کند و بانک آن را انجام ندهد، بانک از مبلغ کارمزد آن معامله محروم خواهد شد که به معنای مقداری ضرر و یا به عبارت بهتر فوت منفعت برای بانک است. اما اگر اشتباه را برعکس انجام دهد و معامله مجازی را غیر مجاز اعلام کند، بانک در معرض جریمه نقدی بالایی قرار میگیرد که صدها بار بیشتر از سود احتمالی است. بنابراین حزم و احتیاط اقتضا میکند که در مواردی که احتمال مواجه شدن با مجازات وجود دارد ولو احتمال اندک، به طور کلی از انجام آن فعالیت صرف نظر شود.
ششم: نگرانی های مربوط به حسن شهرت
در رابطه با برخی تحریمها مسأله حسن شهرت بانکها و شرکتهای خارجی بسیار اهمیت دارد و آنها حاضر میشوند به دلیل ملاحظات مربوط به شهرت، حتی فراتر از تحریم های وضع شده عمل کنند. مثلاً تحریمهای طالبان و داعش را در نظر بگیرید. اگر یک شرکت یا بانک متهم به این شود که به طالبان یا داعش خدمات مالی ارائه داده است، شهرت آن به طور جدی آسیب میبیند و ممکن است برخی از مشتریان معمولی خود را نیز از دست بدهد. به همین خاطر در رابطه با اینگونه تحریمها آنها بیش از حد محتاطانه عمل میکنند تا هیچ شائبه ای مبنی بر اینکه به طور مستقیم یا غیر مستقیم، صریح یا ضمنی وارد چنین معاملاتی شده اند ایجاد نگردد. در خصوص تحریمهای اخیر کشورهای غربی علیه روسیه نیز شاهد بودیم که با توجه به محکومیت روسیه در اذهان عمومی کشورهای غربی، برخی شرکت ها و برندهای مهم و مطرح غربی حتی قبل از آنکه تحریم ها علیه روسیه وضع و اجرایی شود بازار روسیه را ترک کردند ولو اینکه تحریمهای وضع شده علیه روسیه به فعالیتهای برخی از آن شرکتها در روسیه ارتباطی نداشت.
آثار متابعت بیش از حد
تا اینجا در خصوص دلایل متابعت بیش از حد نکاتی را البته به اختصار مطرح کردیم. مسأله بعدی که قابل طرح است این است که آثار متابعت بیش از حد چیست و آیا باید نگران متابعت بیش از حد بود یا خیر؟ به این پرسش از سه منظر میتوان پاسخ گفت: (1) از منظر بازیگران بازارها یا به عبارت دیگر، مخاطبان تحریمها، (2) از منظر سیاستگذاران یا به عبارت دیگر واضعان تحریمها و (3) از منظر اشخاص ثالث. در ادامه به بررسی آثار متابعت بیش از حد از این سه منظر میپردازیم.
از منظر بازیگران بازار یا مخاطبان تحریمها، متابعت بیش از حد باعث از بین رفتن برخی فرصتهای تجاری میشود و به نوعی متضمن زیان برای آنهاست. در اینجا این پرسش قابل طرح است که اگر متابعت بیش از حد موجب زیان برای آنها میشود، چرا دست به این کار میزنند. پاسخ از مطالبی که در بالا گفته شد روشن است. آنها از زیان بزرگتری که از عدم اطمینان نسبت به تحریمها ناشی میشود هراسانند. به عبارت دیگر، عدم اطمینان هایی که در بالا به آنها اشاره شد باعث میشود که شرکتها و بانکهای خارجی نتوانند در خصوص تحریمها و معامله و تجارت با اشخاص و شرکتهای کشورهای مشمول تحریم، تصمیم گیری بهینه انجام دهند. این امر از جهت اقتصادی باعث میشود که کارایی در مجموع کاهش پیدا کند. بنابراین، عدم اطمینانها نقطه اصلی و مرکزی هستند که در خصوص مسأله متابعت بیش از حد باید به آنها توجه داشت و این موضوع ما را به بررسی دیدگاه سیاستگذاران میرساند.
آیا سیاستگذاران یا واضعان تحریمها عمداً برخی از تحریمها را به صورت گنگ و مبهم مینویسند یا اینکه این ابهامات، سهوی و ناخواسته است. باید اعتراف کرد که ارائه پاسخ به این پرسش به هیچ وجه ساده نیست. از یک سو قرائنی وجود دارد مبنی بر اینکه ابهامات سهوی و ناخواسته است. مثلاً واضعان تحریمها در برخی موارد با صدور راهنماها و دستورالعمل ها یا وضع اصلاحیه هایی، تحریمهای مبهم و مجمل را شفاف میکنند و این بدان معناست که ابهام مزبور، عمدی نیست یا اگر قبلاً عمدی بوده است اکنون دیگر ارادهای بر مبهم نگه داشتن آن وجود ندارد. از سوی دیگر، گاهی اوقات ابهامات علی رغم اعتراضات مکرر به آن رفع نمیشوند و یا متون تحریمی به صورتی نگاشته میشوند که روشن است این امکان وجود داشت که صریحتر و گویاتر نوشته شوند. اما چرا باید یک سیاستگذار یا واضع تحریم، به صورت غیر مشخص و غیر صریح تحریم را بیان نماید؟ پاسخ در هزینه های وضع تحریم نهفته است. وضع تحریم، نیازمند تلاش زیاد برای متقاعد کردن ذینفعان داخلی و خارجی است. اگر دولت واضع تحریم، مطمئن نباشد که میتواند برای وضع برخی تحریمها همکاری لازم را جلب نماید یا برای این کار هزینه بالای سیاسی و اقتصادی لازم است که حاضر به پرداخت آن نیست، میتواند تحریم را به صورت مبهم بنویسد و انتظار داشته باشد که به لطف متابعت بیش از حد، همان نتیجه ای که به دنبال آن است حاصل خواهد شد. این سیاست البته در بلندمدت منجر به نارضایتی سایر شرکای احتمالی خواهد شد چرا که آنها نیز این وضعیت را میبینند و به آن معترض خواهند شد. اما گاهی اوقات، دولتها چندان به منافع بلند مدت فکر نمیکنند. اما به طور کلی، میتوان گفت اگرچه برخی از ابهامات در وضع و اجرای تحریمها عمدی و ارادی هستند، اما اظهار نظر دقیقتر در مورد اینکه این ابهامات تا چه حدی ارادی و در چه مواردی غیر عامدانه هستند، میتواند موضوع تحقیق مستقلی قرار گیرد. نکته دیگری که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که ویژگی تحریمهای هدفمند این است که فعالیتها، اشخاص و نهادهای مشخصی را انتخاب کرده و آنها را هدف تحریمها قرار میدهد تا بتواند بر رفتار دولت یا شخص هدف تأثیر گذاری نماید. پدیده متابعت بیش از حد میتواند باعث شود که هم اشخاص مشمول تحریم و هم اشخاص غیر مشمول تحریم هدف قرار گیرند و از این جهت، هدفمندی تحریمها با لطمه و آسیب مواجه شود. ممکن است کشور واضع تحریم به دلیل خاصی اصرار داشته باشد که فعالیت مشخصی در کشور هدف تحریم، با مانع مواجه نشود. مثلاً گفته میشد آمریکا در برخی زمانها با تحریم صادرات گاز ایران مخالف بود چرا که نمیخواست صادرات گاز روسیه بدون رقیب باشد. حال اگر متابعت بیش از حد باعث شود که صادرات گاز ایران به دلیل بسته بودن کانالهای مالی انجام نشود، عملاً این سیاست نیز عقیم مانده و به نتیجه مطلوب خود نمیرسید.
در نهایت، میتوان از منظر اشخاص ثالث به پدیده متابعت بیش از حد نگریست. شخصی که مشمول تحریم نیست اما به دلیل متابعت بیش از حد از تحریمها از ارائه خدمات بانکی و مالی محروم میشود، سازمان مردم نهادی که میخواهد کمکهای خارجی دریافت کند تا صرف مصارف بشردوستانه نماید اما کانال بانکی و مالی پیدا نمیکند که آن خدمات را دریافت کند، تاجری که کالای غیر تحریمی مبادله میکند اما به دلیل متابعت بیش از حد از تحریمها قادر به پرداخت و دریافت وجوه نیست، همه از جمله اشخاصی هستند که از متابعت بیش از حد زیان میبینند. تمامی این اشخاص، به پدیده متابعت بیش از حد معترض هستند و خواستار رفع این مشکل هستند. گزارشگران مستقلی که در خصوص آثار تحریمها بر نقض حقوق بشر اظهار نظر کرده اند نیز به این نکته اشاره نمودهاند که متابعت بیش از حد، یکی از دلایل آثار منفی حقوق بشری تحریمهاست. این پدیده باعث میشود که فعالیتهای مجاز و استثنائات بشردوستانه نیز با مشکل و مانع مواجه شوند و تحریمها منجر به آثاری گسترده بدون تمایز بر شهروندان عادی و اشخاص و نهادهای هدف تحریمها شوند. گفته میشود که دولتهای واضع تحریم برای کاستن از آثار متابعت بیش از حد در این حوزهها اقدام به وضع مقررات و راهنماهایی میکنند که بر مجاز بودن این فعالیتها تأکید میکند و سعی میکند که انجام این امور را تسهیل کند. با این حال، با توجه به مطالبی که در بالا به آنها اشاره شد، متابعت بیش از حد، پدیدهای گستردهتر و جدیتر از این است که با یک یا دو دستورالعمل و راهنما حل شود و هنگامی که جمیع شرایط مورد اشاره قرار گرفته در بالا به نحوی باشد که یک بانک یا موسسه مالی را از هر گونه معامله و ارتباط با کشور هدف تحریم برحذر دارد، آن دستورالعملها و مقررات در عمل نمیتوانند این رویکرد را تغییر دهند و وضعیت را بازسازی نمایند.
جمع بندی و نتیجه گیری
موضوع متابعت بیش از حد یا over compliance موضوع بسیار مهمی است که متأسفانه در مباحث مربوط به تحریمها و رفع تحریمها به میزان لازم به آن پرداخته نشده است. اما بانکها و شرکتهای ایرانی فعال در عرصه فعالیتهای فرامرزی به طور جدی با این پدیده و آثار گسترده آن آشنا بودهاند و تجربیات اغلب تلخی در این مورد دارند. از آنجا که تجربه مذاکره با کشورهای غربی در خصوص تحریمها و رفع آنها به قیمت بسیار بالایی برای کشور حاصل شده است و برخی از نتایج آن در سالهای اخیر آزموده شده است، لازم است این نکته نیز مورد توجه قرار گیرد و مسأله مقابله با متابعت بیش از حد و ارائه راهکارهای عملی و موثر برای مقابله با آن به عنوان یکی از مطالبات جدی طرف ایرانی مورد تأکید قرار گیرد.
برای مطالعه بیشتر در خصوص موضوع بنگرید به:
Sanctions Overcompliance: What, Why and Does it Matter?
Pierre-Hugues Verdier
North Carolina Journal of International Law
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
2 روایت متفاوت از علت تاخیر در پرداخت یارانه نقدی آبان 1403
-
شوهران قاتل قصاص نمیشوند؟/ واکاوی حقوقی مجازات همسرکشی در ایران
-
جزئیات تازه از ماجرای واریز یارانه آبان/ سازمان هدفمندی یارانهها: یارانه هیچکس حذف نشده است
-
جنگ اوکراین به نقطه جوش رسید/ کییف پیام هشدار گرفت؛ حملات هوایی گسترده روسیه در راه است
-
ابطال مصوبه دولت در خصوص حقوق بازنشستگان
-
استقبال مولوی عبدالحمید از مسعود پزشکیان+ فیلم
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
رانا و شاهین بازار خودرو را آتش زدند
-
فوری/ واریز یارانه نقدی آبان 1403+ فیلم