اکوایران: ترامپ در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا تصویری صریح و بی‌پرده از سیاست‌های خود در قبال جهان و ایران ارائه کرده است؛ سندی که ایران را «مهم‌ترین نیروی بی‌ثبات‌کننده خاورمیانه» می‌خواند. در همین خصوص مهدی ذاکریان در گفت‌وگو با اکوایران به بررسی این سند و تصویری که از ایران ارائه کرده و همچنین فضای دیپلماتیک موجود بین دو کشور پرداخته است.

به گزارش اکوایران، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در سند ۳۳ صفحه‌ای جدید تشریح کننده راهبرد امنیت ملی دولتش طرح‌ها و نیات خود در قبال حوزه‌های مختلف جهان را ارائه کرده است.

این سند از بسیاری جهات اهمیت دارد؛ از ارسال پیام  آمریکا به همه کشورهای دنیا و تبیین چارچوب‌های سیاست‌های خود تا اثرگذاری این سیاست‌ها در رویکردهای کلان دیگر کشورها. درباره ایران نیز در این سند مواردی ذکر شده است.

در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا، از ایران به عنوان «مهم‌ترین نیروی بی‌ثبات‌کننده در خاورمیانه» یاد شده. همچنین در این گزارش ادعا شده که ایران پس از «اقدامات اسرائیل پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳» و همچنین عملیات نظامی موسوم به «چکش نیمه‌شب» در ژوئن ۲۰۲۵ به‌شدت آسیب دیده و بخش مهمی از توان هسته‌ای خود را از دست داده است.

دولت آمریکا تأکید کرد که یکی از منافع حیاتی واشنگتن «جلوگیری از افتادن منابع انرژی خلیج فارس به دست یک دشمن آشکار» و تضمین باز ماندن تنگه هرمز است.

دونالد ترامپ

در کنار این سند، مقامات دو کشور - توماس باراک، فرستاده ویژه آمریکا در امور سوریه و لبنان و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران- درخصوص شرایط شکل‌گیری مذاکره صحبت‌هایی انجام دادند. باراک  مدعی شد که ترامپ، مایل به رسیدن به توافق با ایران است اما این امر تنها زمانی ممکن است که تهران اراده واقعی برای پیشبرد چنین فرایندی داشته باشد.

همچنین عراقچی نیز روز گذشته در مصاحبه‌ با خبرگزاری ژاپنی «کیودو» بیان کرد: ایران آماده از سرگیری مذاکرات با دولت آمریکا در مورد برنامه و توسعه هسته‌ای خود است و البته این موضوع به رویکرد و نظر ایالات متحده بستگی دارد.

بیشتر بخوانید
دیپلماسی در بن‌بست؟ احمدی: تهران و واشنگتن از مواضع یکدیگر تصور اشتباه دارند

اکوایران: در فضایی که مقام‌های ایران و آمریکا همچنان یکدیگر را به نبود «مذاکره واقعی» متهم می‌کنند، کوروش احمدی در گفت‌وگو با اکوایران تأکید کرد که برداشت‌های نادرست دو طرف از مواضع یکدیگر مانع اصلی گفت‌وگو است؛ در حالی‌که تجربه دو قرن دیپلماسی جهانی نشان می‌دهد، مذاکره حتی بدون حصول توافق می‌تواند منبع شناخت و کاهش تنش باشد.

ذاکریان: مرگ ادبیات مذاکره در ایران

مهدی ذاکریان

در همین خصوص مهدی ذاکریان، استاد روابط بین‌الملل و تحلیلگر سیاست خارجی در گفت‌وگو با اکوایران درباره سند جدید منتشر‌شده و جایگاه ایران در معادلات آمریکا گفت: آنچه در این سند دیده می‌شود، تداوم سیاست فشار حداکثری با هدف تسلیم کامل ایران است. در حالی که برخی مقامات ایرانی اعلام می‌کنند شرایط آمریکا را هیچ‌گاه نمی‌پذیرند، در عمل شاهد هستیم بسیاری از خواسته‌های واشنگتن به‌تدریج اجرا شده است؛ هرچند آمریکا این مطالبات را به‌صورت شفاف و رسمی بیان نمی‌کند.

او افزود: این سند، ایران را تنها یک کشور نمی‌داند، بلکه به نقش منطقه‌ای و نیابتی ایران به عنوان مهم‌ترین بازیگر خاورمیانه اشاره می‌کند. از نگاه آمریکا، حضور ایران در شبکه نیروهای نیابتی بر امنیت و نظم مورد نظر واشنگتن اثر می‌گذارد. باید توجه داشت که ایالات متحده چه در شرایط نظم و چه بی‌نظمی جهانی، منفعت خود را حفظ می‌کند؛ از فروش تسلیحات گرفته تا شکل‌دهی به معادلات انرژی.

این تحلیلگر سیاست خارجی تاکید کرد کشورهایی مانند کره‌شمالی، ایران، ونزوئلا و سودان – چه نظم بین‌المللی را بپذیرند و چه نپذیرند – در هر دو صورت می‌توانند به منافع آمریکا دامن بزنند. او همچنین با اشاره به نمونه‌های منطقه‌ای گفت: کشورهایی مانند عراق و ترکیه نشان دادند اگر منافع ملی خود را اولویت قرار دهند و تصمیم‌های عقلانی اتخاذ کنند، می‌توانند از شکاف‌های ژئوپلیتیک بهره ببرند. عراق از زمان نقض برجام تا امروز بیشترین بهره را برده و شاهد دگرگونی‌های قابل توجه در بغداد و شهرهای دیگر هستیم. ترکیه، پاکستان و برخی کشورهای دیگر  نیز از اختلافات اروپا با روسیه و جنگ اوکراین نهایت استفاده را بردند. در مقابل، ایران در بسیاری موارد بازنده طراحی‌هایی بوده که قدرت‌های بزرگ علیه آن اجرا کرده‌اند.

او درباره موضع آمریکا و اسرائیل توضیح داد: در بخش‌هایی از این سند، نگرانی واشنگتن درباره فعالیت‌های ایران برجسته شده است. آمریکا عملاً چراغ سبز به اسرائیل می‌دهد و چراغ قرمز به ایران. هر زمان هزینه‌های درگیری بالا می‌رود، آمریکا وارد عمل می‌شود. بازنده این روند، در نهایت ملت ایران است.

ارزیابی احتمال مذاکرات

ذاکریان در بخش دیگری از گفت‌وگو به سخنرانی‌ها و مواضع اخیر دولت اشاره کرد و گفت: رئیس‌جمهوری نیز از سالنی به سالن دیگر می‌رود و وعده‌های انتخاباتی خود را رها کرده است. همچنین یکی از عجیب‌ترین رفتارها این است که مسئولان، انتقاداتی را که مردم نسبت به عملکرد دولت دارند، خودشان از زبان خودشان بیان می‌کنند تا نشان دهند با مردم هم‌صدا هستند. این رفتار، چیزی جز یک نمایش سیاسی نیست و نوعی تلاش برای مدیریت افکار عمومی به‌حساب می‌آید.

او در پاسخ به پرسشی درباره اظهارات اخیر مسئولان ایرانی درباره مذاکره، گفت: صحبت‌هایی که این روزها درباره پذیرش مذاکره واقعی مطرح می‌شود، تکراری است. احتمال ازسرگیری مذاکرات، چه مستقیم چه غیرمستقیم، بسیار پایین است. طرح این مواضع بیشتر نوعی فریب افکار عمومی است. اگر قرار است امتیاز داده و گرفته شود، مذاکره رودررو بسیار مؤثرتر است. اما در سیاست کلان جمهوری اسلامی ایران اراده‌ای برای چنین روندی دیده نمی‌شود.

او تأکید کرد: مشکلات کشور آن‌قدر عمیق است که بدون مذاکره و تعامل سازنده، امکان حل آن‌ها وجود ندارد. اما مردم امروز از مذاکره مأیوس شده‌اند و حتی می‌پرسند چه کسانی در حال تصمیم‌گیری هستند. این یک هشدار جدی برای سیاست‌گذاران است.

تأثیر گفتار سیاسی بر اقتصاد

ذاکریان افزود: اگر ادعاهای مطرح‌شده درباره آمادگی برای مذاکره واقعی تأثیری داشت، باید در بازار ارز و طلا دیده می‌شد. اما برخلاف آن، قیمت‌ها بالاتر رفته است. در مقابل هر بار مسئولان بلندپایه و برخی نمایندگان مجلس، مواضع تند ضد‌مذاکره یا ضد‌آمریکا مطرح می‌کنند، نتیجه‌اش کاهش ارزش پول ملی است. این رابطه معکوس کاملاً قابل مشاهده است.

به گفته او: امروز دیگر مذاکره به‌عنوان یک شاخص تأثیرگذار در سیاست و اقتصاد ایران عمل نمی‌کند. حتی اگر رئیس‌جمهوری، رئیس مجلس یا وزیر خارجه از مذاکره منصفانه صحبت کنند، اثر محسوسی در بازار دیده نمی‌شود. این نشان می‌دهد کارکرد سیاسی این ادبیات عملاً از بین رفته است.