به گزارش اکوایران، اگر سکوت به اندازه کلمات گویا باشد، پاسخ رهبران عرب به ترور حسن نصرالله چیزهای زیادی در مورد فضای چندقطبی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، و جایگاه رهبر فقید حزب الله در آن را نشان می‌دهد.

فضای چندقطبی منطقه

به نوشته العربی‌الجدید، در روزهای پس از ترور او، سه گروه نمایان شدند. ابتدا «عزاداران» - از جمله برادران ایدئولوژیک حزب الله در عراق و یمن - که از زندگی مرموز و شهادت نصرالله تمجید کردند. 

سپس «ساکت‌ها» - دولت‌های شدیداً مخالف حزب‌الله مانند امارات و بحرین - که از محکوم کردن علنی این رهبر «محور مقاومت» اجتناب کردند، اما از بزرگداشت یکی از مخالفان سرسخت هژمونی اهل سنت در خلیج فارس خودداری کردند.

در نهایت، «پراگماتیست‌ها» بودند - به ویژه اردن، مصر، و به‌طور شگفت‌انگیزی عربستان سعودی - که علاقه‌ای به نصرالله نداشتند، اما همچنان متوجه مسیر خطرناک جدیدی که لبنان در آن افتاده بودند، که احتمالاً عواقب شدیدی در آینده خواهد داشت.

چنین شکاف‌هایی شاید در سوریه تقسیم‌شده بارزتر بود. این که آیا این از احترام واقعی به یک دشمن بزرگ اسرائیل بود یا از ترس سرویس‌های اطلاعاتی همیشه حاضر سوریه، معلوم نیست. اما آنچه به همان اندازه گیج کننده بود، عدم واکنش خود بشار اسد بود، که بیش از هر کسی به این فرمانده فقید لبنانی بدهکار بود.

اسد از عصر جمعه تا یکشنبه ساکت ماند.

در پشت درهای بسته در سوریه، احتمالا صحبت‌ها در مورد این تأخیر غیر قابل توضیح زیاد بود. هر چه نباشد، خون جنگجویان حزب الله در این سرزمین جاری شد تا رئیس جمهور را نگه دارد. این می‌توانست به عنوان دهان‌کجی اسد به متحدان جنگی خود تفسیر شود. یا اینکه سکوت او از نگرانی و ترس از این بوده که چه کسی ممکن است نفر بعدی در لیست اسرائیل باشد.

ارکان متناقض قدرت اسد

این منعکس کننده یک فرض متناقضِ کلی‌تر است: توهم اسد از قدرت به تکیه او به نیروهای نزدیک به ایران وابسته است، و همزمان به این که یک همسایه رام و سازگار برای اسرائیل است.

چه اتفاقی می‌افتد اگر یک مؤلفه در این معادله حذف شود؟ در این حالت، رکن اول، برخی تحلیلگران درباره جایگاه محور مقاومت فرضیه پردازی می‌کنند و به ترور رهبران آن از جمله اسماعیل هنیه، حسن نصرالله و جانشین او و معاون عملیات سپاه پاسداران، سردار نیلفروشان اشاره می‌کنند.

بنته شلر، رئیس بخش خاورمیانه در بنیاد هاینریش بل، معتقد است که سکوت اسد به تنش‌های احتمالی در محور مقاومت، که سابقه آن به جنگ سوریه باز می‌گردد، کمکی نکرده است، آن هم در این لحظه بحرانی برای این اتحاد به رهبری ایران.

حوثی یمن حزب الله لبنان

شلر گفت: «حزب الله قطعاً برای بقای سیاسی اسد ضروری بود. آن‌ها بهترین نیروهای سازمان یافته‌ای بودند که برای کمک به او در حمله زمینی علیه شورشیان در طول جنگ سوریه، وارد میدان شدند.»

او گفت: «از نقطه نظر آن‌ها، من فکر می‌کنم حزب الله از ارتش سوریه ناراضی بود، زیرا مبارزان آن‌ها به نبرد می‌رفتند و شهرهای شورشیان را فتح می‌کردند، سپس سربازان سوری وارد می‌شدند و غارت و بد رفتاری می‌کردند. اسد هرگز نمی‌توانست با سربازان خودش دوام بیاورد. بدون حزب الله او نمی‌توانست به آنچه انجام داد دست یابد».

این موضوع در استان قنیطره در جنوب غربی این کشور مشهود است، جایی که گفته می‌شود نیروهای اسرائیلی طی هفته گذشته تحت پوشش یک پروژه جاده‌ای، به طور عمیق‌تر به سرزمین سوریه تجاوز کرده‌اند.

حکومت  اسد نه با این نیروی مهاجم روبرو شده است و نه به تجاوز اسرائیل اذعان کرده است. در عوض سربازان سوریه به خط مقدم در استان ادلب در حدود 400 کیلومتری شمال هدایت شده‌اند تا آماده تهاجمی جدید علیه شورشیان شوند.

رویکرد فعلی اسد و عدم تمایل گذشته او برای بازگرداندن پناهندگان سوری از لبنان، یک مسئله داخلی مهم برای حزب الله، برای هواداران این حزب ناگوار است، آن هم در حالی که مبارزان آن به تنهایی در برابر حمله اسرائیل در جنوب لبنان می‌ایستند، بدون حتی یک شلیک حمایتی از سوی ارتش سوریه.

بازاندیشی حزب الله

شلر گفت: «حزب الله وظیفه خود را برای اسد انجام داده است و اکنون جای او به اندازه کافی امن است که بگوید آن‌ها در آن زمان مفید بودند، اما ما مجبور نیستیم اکنون به آن‌ها پاداش بدهیم.» او افزود: « بنابراین من فکر می‌کنم آن‌ها در حال بازاندیشی کارهایی هستند که برای او انجام داده‌اند و اینکه چرا هیچ پاسخی از سوی دمشق وجود نداشته است».

اسرائیل از این پنجره فرصت برای یادآوری ضعف اسد استفاده کرده است، با افزایش شدید حملات هوایی در سوریه با تلفات فزاینده در میان غیر نظامیان.

این در نهایت حاکی از ناتوانی دولت در محافظت از شهروندان خود در برابر حمله خارجی است، با وجود مبالغ عظیمی که در طول دهه‌ها برای ارتش صرف شده است.

در 8 اکتبر ، یکی از حمله‌های هوایی بی سابقه اسرائیل در مززه، دمشق، در فاصله کمی از کاخ ریاست جمهوری اتفاق افتاد و باعث کشته شدن هفت غیرنظامی از جمله چهار کودک شد.

این حمله هوایی و حملات اسرائیل به غزه و لبنان منجر به یک تجمع کوچک طرفدار رژیم در دمشق، برای ابراز همبستگی با حزب الله و درخواست برای حمله به تل آویو شد. این درخواستی است که البته اسد بعید است به آن توجه کند –هر چه نباشد، برخلاف شورشیان، اسرائیل دارای نیروی هوایی ، مختصات جی‌پی‌اس و موشک‌های هدایت شونده لیزری است.

علی رغم تحمل ضربات مکرر اسرائیلی در هفته‌های اخیر، حزب الله همچنان یک نیروی جنگی نسبتاً مؤثر است، همانطور که حمله روز یکشنبه هواپیماهای بدون سرنشین به یک پایگاه نظامی اسرائیل نشان داد.

مسیر باریک پیش‌روی اسد

به گفته کرم شار، کارشناس امور سوریه، از طرف دیگر، دولت سوریه مانند همیشه آسیب پذیر به نظر می‌رسد، و احتمالاً اسد آگاه است که هرگونه مخالفت آشکار با اسرائیل می‌تواند منجر به حذف او شود.

شار گفت: «او باید روی یک خط بسیار باریک حرکت کند و رابطه خود را با ایران ادامه دهد - این به معنای دسترسی آن‌ها به سرزمین سوریه و تسهیل نقل و انتقالات به لبنان است، و همزمان این را می‌داند که اگر به هر شکل عمده‌ای به ایران کمک کند، حمله اسرائیل می‌تواند در هر لحظه انجام شود». او گفت: «او کاملاً آگاه است که این یک شرایط فوق العاده دشوار برای حکومت اوست.»

در حالی که اسد طی یک دهه گذشته به طور موفقیت آمیز در میانه مثلث روسیه، ایران و قدرتهای منطقه‌ای قرار گرفته است، عدم موفقیت در عمل به وعده‌های خود به کشورهای عربی - مانند پایان دادن به تجارت ماده روانگردان کاپتاگون یا ایجاد شرایط برای بازگشت ایمن پناهندگان و تحریم‌های سختگیرانه ایالات متحده، او را غیر قابل اعتماد و منزوی می‌کند.

با وجود فداکاری‌ها و کمک‌های عظیمی که ایران برای حفظ اسد انجام داده است، او سخت تلاش کرده تا اطمینان حاصل کند که دولت سوریه به سرباز پیاده ایران تبدیل نمی‌شود، و همانطور که وقایع اخیر نشان داده است، اواحتمالاً این فاصله را از متحدین خود حفظ خواهد کرد. شار گفت: «ایران اهرمی قوی بر اسد دارند، اما این یک رابطه ارباب-برده نیست. او فضای مانور دارد.»

شار گفت، آنچه می‌تواند پیامدهای عمیق‌تری برای آینده اسد داشته باشد، انتخابات ایالات متحده است. دولت هریس به احتمال زیاد ادامه سیاست فعلی واشنگتن در قبال سوریه خواهد بود، در حالی که بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در ماه ژانویه می‌تواند منجر به همراه شدن واشنگتن با نتانیاهو برای فشار بر ایران شود.

شار گفت: «دولت ترامپ بسیار تهاجمی‌تر از بایدن خواهد بود، با این حال، من فکر می‌کنم رفتار نامنظم وی به معنای عدم اطمینان بسیار بیشتری خواهد بود» . او افزود: «بنابراین اگر از من بپرسید، تحت کدام دولت اوضاع کاملاً از کنترل خارج می‌شود و به یک درگیری منطقه‌ای می‌رسیم، باید بگویم ترامپ.»