به گزارش اکوایران، رویکرد دولت ترامپ در خاورمیانه در هفته‌های اول بازگشتش به دفتر ریاست‌جمهوری پر از سر و صدا و هیاهو بود. هنوز زود است که بگوییم این همه سر و صدا نشانه‌ای از تحولی مهم در منطقه است یا نه، اما نشانه‌های کمی از یک مسیر هموار در پیش رو به چشم می‌خورد.

به نوشته وبسایت اندیشکده موسسه خاورمیانه، روزهای آغازین ریاست‌جمهوری ترامپ شامل یک سری اقدامات دراماتیک در جبهه‌های مختلف داخلی و بین‌المللی بود که هدف آن‌ها برهم زدن تعادل مخالفان و دشمنان بود، استراتژی‌ای که به‌منظور مجبور کردن دیگران به واکنش نشان دادن و تفکر غیرمنسجم طراحی شده بود، که به‌خوبی توسط روزنامه‌نگار نیویورک تایمز، ایزرا کلاین، توصیف شده است.

تمرکز رسانه‌ها بر رویکرد ترامپ در خاورمیانه دقیقاً همان‌طور که او می‌خواست بود: متمرکز بر اظهارات تحریک‌آمیزش مبنی بر اینکه آمریکا غزه را تصاحب خواهد کرد و همه فلسطینی‌های ساکن در آنجا اخراج خواهند شد. درست مانند سگ‌های پاولوف که به صدای زنگ واکنش نشان می‌دهند، اکثر رسانه‌های سیاسی به طعمه افتادند. این نمایش در پس‌زمینه‌ای از یک خاورمیانه نامطمئن به وقوع پیوست، که آتش‌بس‌های شکننده در مرزهای اسرائیل و سوالات بزرگ درباره تغییرات اخیر در سوریه و لبنان در جریان بود.

این ارزیابی از رویکرد خاورمیانه‌ای ترامپ در دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش بر چهار مسئله واقعی و تحرکات سیاست خارجی ایالات متحده متمرکز است: آتش‌بس‌ها در غزه و لبنان، چالش استراتژیک با ایران، تحرکاتی که ترامپ در زمینه نهادهای امنیت ملی آمریکا انجام می‌دهد و همچنین سبک جدید ملی‌گرایی اقتصادی یک‌جانبه در دولتش.

تمام این عوامل احتمالاً در هفته‌ها و ماه‌های آینده محیط را شکل خواهند داد، در حالی که از فشارها و کشمکش‌های غافلگیرکننده‌ای که به‌طور مکرر در این بخش از جهان به وقوع می‌پیوندد، تاثیر می‌پذیرد.

1- پایان جنگ‌ها: آتش‌بس‌های شکننده بین اسرائیل و حماس و حزب‌الله

ترامپ چند روز پس از توافق آتش‌بس و آزادی اسرا بین اسرائیل و حماس وارد دفتر ریاست‌جمهوری شد و دو ماه پس از آن که دولت بایدن به تأمین آتش‌بس در لبنان بین حزب‌الله و اسرائیل کمک کرد.

اجرای هر دو توافق هنوز ناقص است و تنش‌ها میان حماس و اسرائیل دوباره افزایش یافته است و هر دو طرف به نقض توافقات و تأخیرها اشاره می‌کنند. 

ایالات متحده همچنان به‌طور غیرمستقیم با مصر و قطر در این زمینه کار می‌کند تا اجرای این توافق پیچیده سه‌مرحله‌ای را پیش ببرد. در جبهه لبنان نیز تیم ترامپ فعال است و مورگان اورتاگوس، نماینده ویژه معاون، را به بیروت فرستاد تا تلاش‌ها برای تشویق طرف‌ها به پایبندی به آتش‌بس و جلوگیری از بازگشت به درگیری ادامه یابد.

هیاهوی رسانه‌ای و توجه بیش از حد به اظهارات آتش‌زای ترامپ - اخیراً این که ایالات متحده غزه را تصاحب خواهد کرد - در بهترین حالت به‌عنوان یک حواس‌پرتی از کارهای مهمی که در حال انجام است عمل می‌کند؛ در بدترین حالت، این اظهارات سیگنال‌های اشتباهی در مورد وضعیت‌های نهایی عملی و واقعی برای این درگیری خاص ارسال می‌کنند. اظهارات ترامپ درباره غزه به سرعت توسط همان شرکایی که ایالات متحده و اسرائیل به آنها نیاز دارند تا در تدوین برنامه واقعی پس از جنگ نقش‌های پیشرو ایفا کنند، رد شد.

آمریکا عربستان

2- ایران: هنوز جهت استراتژیک روشنی وجود ندارد

در پی ملاقات با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، ترامپ یک دستور کار امنیت ملی ریاست‌جمهوری (NSPM-2) امضا کرد که هدف آن ارسال این پیام بود که رئیس‌جمهور ایالات متحده به رویکرد و روایت «فشار حداکثری» دوره اول خود باز می‌گردد. با این حال، این دستورالعمل تغییر در سیاست‌ها را نشان نمی‌دهد، زیرا هیچ تحریم یا محدودیت‌های جدید دیگری مانند کنترل‌های صادراتی علیه ایران اعمال نمی‌شود. بلکه، این دستورالعمل از نهادهای امنیت ملی ایالات متحده می‌خواهد از اختیارات موجود استفاده کرده و اقدامات سختگیرانه‌تری برای افزایش فشار اقتصادی بر دولت ایران انجام دهند.

در همین حال، ترامپ همچنان نشان می‌دهد که علاقه‌مند به انجام توافق با ایران است و آماده است تا به دیپلماسی که به دنبال حل مسائل برجسته برنامه هسته‌ای ایران و دیگر مسائل باشد، بپردازد. هنوز خیلی زود است که بتوان هرگونه جهت‌گیری روشن در استراتژی احتمالی ترامپ نسبت به ایران را تشخیص داد. یکی از عوامل کلیدی که همچنان باقی خواهد مانده، نحوه ارتباط ایران با همسایگان خود و خاورمیانه وسیع‌تر است. بنابراین، دولت ترامپ باید به دنبال راه‌هایی برای هماهنگی نزدیک با شرکای کلیدی خود در خاورمیانه برای رسیدگی به این مسائل باشد. علاوه بر مسئله هسته‌ای، نقش ایران در سراسر منطقه، در مکان‌هایی مانند عراق و یمن، همچنان نگرانی کلیدی برای آمریکا و شرکای آن در خاورمیانه است.

3- خلع سلاح یک‌جانبه: تعلیق کمک‌ها و اقدامات علیه نهادهای امنیت ملی

عامل سومی که هم‌اکنون بر توانایی آمریکا در شکل‌دهی و تأثیرگذاری بر وقایع تأثیر می‌گذارد، اقداماتی است که ترامپ برای تعلیق کمک‌های خارجی، حذف آژانس ایالات متحده برای توسعه بین‌المللی (USAID)، و اقدامات احتمالی آتی از سوی وزارت کارایی دولت (DOGE) علیه وزارت امور خارجه، پنتاگون، آژانس‌های اطلاعاتی و وزارت بازرگانی انجام داده است. نبردهای حقوقی و سیاسی در داخل آمریکا درباره این اقدامات تهاجمی تازه آغاز شده‌اند، اما تأثیر آن‌ها بر توانایی کشور برای اعمال قدرت و تأثیرگذاری بر تحولات در خاورمیانه پیش از این احساس شده است.

در مکان‌هایی مانند نوار غزه که افزایش کمک‌های انسانی بخشی از آتش‌بس شکننده بود، سازمان‌های کمک‌رسانی هشدار داده‌اند که این اقدامات توانایی تحویل کمک‌های مورد نیاز را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.

به‌طور کلی، از بین بردن سریع آژانس توسعه بین‌المللی، یک نیروی مؤثر در درگیری‌های آمریکا در خاورمیانه، تنها اولین قدم از مجموعه‌ای از اقداماتی است که دولت ترامپ ممکن است برای خلع سلاح یک‌جانبه توانایی آمریکا در پیشبرد ثبات و شکوفایی در خاورمیانه انجام دهد.

4- ملی‌گرایی اقتصادی یک‌جانبه: تأثیر تعرفه‌ها و جنگ‌های تجاری در خاورمیانه

عربستان، عمان و امارات در حال نظارت بر سیاست‌های اقتصادی در حال توسعه دولت ترامپ، مانند تعرفه‌ها علیه متحدان ایالات متحده مانند کانادا و هدف قرار دادن شرکای دیگر در مناطق مختلف جهان مانند آسیا هستند. واکنش اصلی این است که ایالات متحده سیگنال بسیار متفاوتی درباره نقش آینده‌اش در اقتصاد جهانی ارسال می‌کند و این ممکن است باعث شود کشورهای خاورمیانه به‌دنبال راه‌هایی برای بازسازی روابط اقتصادی و تجاری خود در طول زمان باشند.

اخیرا، ترامپ تعرفه‌های فولاد را معرفی کرد و کشورهایی که بیشتر تحت تأثیر قرار خواهند گرفت شامل کانادا، مکزیک و برزیل هستند، هرچند به نظر می‌رسد که هدف کلی چین، بزرگ‌ترین تولیدکننده فولاد جهان باشد. چندین کشور خاورمیانه مانند بحرین، امارات متحده عربی، قطر، عربستان سعودی و عمان نیز ممکن است از این تعرفه‌ها آسیب ببینند، اما برخی تحلیلگران می‌گویند که تأثیر آن ممکن است محدود باشد.

اقتصاد امارات

با این حال، این ضربه‌های آغازین در سیاست اقتصادی جهانی، همراه با برخی سیگنال‌هایی که ترامپ در مورد سیاست انرژی ارسال کرده است، در خاورمیانه برجسته هستند، جایی که بسیاری از کشورها به‌دنبال تغییر مدل‌های اقتصادی خود و ادغام شدن بیشتر با اقتصادهای جهانی و منطقه‌ای هستند.

هدف حواس‌پرتی است

مرکز ثقل هفته‌های ابتدایی ترامپ در دفتر ریاست‌جمهوری هنوز بیشتر بر مسائل داخلی متمرکز است، به طوری که هر روز در حال تولید یک درام جدید است که به‌منظور برهم زدن ساختارهای موجود و به‌دست آوردن نتایج متفاوت طراحی شده است. علی‌رغم بازدیدهای اخیر رهبران اسرائیل و اردن و رویدادهای جاری در منطقه، تا به حال، خاورمیانه به هیچ وجه به صدر برنامه وسیع‌تری که ترامپ در پیش دارد نرسیده است. ترامپ هنوز در حال تلاش برای تشکیل تیم خود است در حالی که به‌طور همزمان سیستم امنیت ملی و سیاسی آمریکا را به‌گونه‌ای به چالش می‌کشد که امیدوار است منجر به وفاداری عمیق‌تر و اجرای کارآمدتر دستورکارش شود.

همان‌طور که در دوره اول ترامپ شاهد بودیم، بهتر است انتظار غیرمنتظره‌ها را داشته باشیم. همین هفته، هیأت بلندپایه آمریکایی پوتین در عربستان سعودی با هیات روسی ملاقات کرد.

اما همان‌طور که در واکنش‌های منطقه‌ای به «طرح» غزه ترامپ مشاهده کردیم، قوانین فیزیک همچنان در خاورمیانه - و در سیاست‌های داخلی ایالات متحده - برقرار است. برای هر عملی، واکنشی برابر و مخالف وجود دارد. هنوز مشخص نیست که آیا اظهارات ترامپ درباره غزه بیشتر از رضایت برخی از بخش‌های طیف سیاسی داخلی اسرائیل چیزی به دنبال خواهد داشت یا اینکه این اظهارات کشورهای عربی مانند مصر را وادار خواهد کرد تا گزینه‌ای روشن و متفاوت ارائه دهند، همان‌طور که گفته‌اند به دنبال آن هستند. تا به امروز، اقدامات اولیه ترامپ بیشتر او را از واقعیت گسترده‌تر خاورمیانه امروز منزوی کرده است. بزرگ‌ترین مسائل مطرح شده - اینکه آیا آتش‌بس‌ها پابرجا خواهند ماند و اینکه در مورد ایران چه باید کرد - همچنان سوالات جدی هستند.

آغاز دوره دوم ترامپ در دفتر ریاست‌جمهوری این سوال را مطرح می‌کند که آیا این شروع از نمایشنامه اولیه خود منحرف شده است یا اصلاً هیچ نمایشنامه‌ای وجود نداشته است.