به گزارش اکوایران، نویسنده در این کتاب می‌کوشد فهم ما از ایران و مفهوم توسعه را تغییر دهد، بدین منظور او درصدد است که با تأمل در اوضاع طبیعی و جغرافیایی ایران و مختصات فرهنگی ایرانیان مفروضاتی را به پرسش کشیده و مبانی تازه‌ای برای بازتعریف توسعۀ ایران عرضه کند. 

در این میان هیچ ابایی ندارد که آمال طرفداران توسعه ایران را به پرسش بکشد، کسانیکه مختصات بنیادینِ ایران را غلط‌های ایران می‌پندارند و چنددهه‌ای است در صددند که این غلط‌ها را اصلاح کنند؛ مسائلی از این دست که چرا در زاگرس که آب کافی هست زمین به قدر کافی نیست، و یا چرا از این همه موهبت‌های طبیعی در سراسر کره زمین دو بیابان لوت و مرکزی نصیب ایران شده و به جای این دو بیابان مثلا دو دریاچه بزرگ در میانه ایران نیست، یا چرا ایران به جای همسایگی با کشورهای قدرتمند و ثروتمند، در خاورمیانه واقع شده و با کشورهایی همچون افغانستان و پاکستان همسایه شده است، و نظایر این. به زعم او همینکه چند دهه‌ای است که از نظر ایرانیان، ایران غلط است و در آن هیچ چیز سر جای خودش نیست، گویای این است که ایرانیان نسبت به سرزمینشان در تاریکی و ظلمت قرار گرفته‌اند. 

وقتی محیطمان را نمی‌شناسیم طبیعتا متوجه انتظامی که بر آن حاکم است هم نمی‌شویم و تصور می‌کنیم همه چیز به‌اشتباه در جایی که هست قرار گرفته، در حالیکه این ماییم که در تاریکی قرار گرفته‌ایم و اهلیتِ کافی برای درک جای چیزها را از دست داده‌ایم.

با همین تلقی غلط و با تمنای قرار دادن هر چیز در جایی که تصور میکنیم صحیح است، همۀ منابع و ثروتمان را صرف رفع غلط‌های سرزمینمان و جبران خطای گذشتگان در انتخاب این سرزمین برای زیستن کرده‌ایم! 

نویسنده می‌گوید چند دهه‌ای است که درصددیم که ایران را به خیالمان از سرزمینی ایده‌آل نزدیک کنیم که معمولا مشتمل بر فهرستی از امتیازات طبیعی و اجتماعی کشورهای دیگر است که با واقعیت سرزمین ما فاصله دارد. 

از تبعات این ماجرا نه توسعه‌یافتگی بلکه گرفتار شدن در پروژۀ جهانی‌سازی است؛ بسیارند کشورهایی که به تمنای توسعه‌یافتگی درصددند خود را به مختصات کشوری ایده‌آل و موهوم نزدیک کنند و در این راه مدام از هویت اصلی خود فاصله گرفته و همۀ ثروت و منابع خود را به هدر داده‌اند. 

از برآیند این اقدامات مشکلاتی نظیر ناترازی، فقر، عقب‌ماندگی و خدشه‌دار شدن عزت نفس ملی پدید می‌آید و تاب‌آوری سرزمین را دربرابر بحران‌ها به شدت کم می‌کند.

این کتاب از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است که عبارتند از: میراث فرهنگی، در باب اهلیت و نااهلی، مدیریت سرزمینی در ایران، تفصیل اصول عدل و آبادانی ایران، رندی ایرانیان رمز بقای ایشان در فلات ایران، درس‌های میراث فرهنگی؛ و خلاقیت و میراث‌فرهنگی است.

در مجموع کتاب توسعه در تاریکی با نثری شیوا و روایی می‌کوشد با باز کردن دریچه‌ای تازه به مفهوم توسعه در کشور نگاه و بینش ما را به صورتی دقیق و عمیق متحول کند و عواملی که خلاف توسعه‌یافتگی در جایی همچون ایران است را به خواننده بشناساند، و بدین منظور مطالعه تجربه تاریخی زیست در این سرزمین را راه‌چاره می‌داند.

در این قسمت از برنامه «پدیدار» با محمد بهشتی شیرازی درباره «توسعه در تاریکی» به گفت و گو پرداختیم.