به گزارش اکوایران، با آغاز به کار دولت چهاردهم «وفاق ملی» به عنوان شعار محوری مسعود پزشکیان مطرح شد؛ شعاری که بیش از هر چیز بازتابدهنده دغدغه کاهش تنشهای سیاسی، ارتقای سرمایه اجتماعی و شکلدهی به گفتوگویی ملی در سطوح مختلف حاکمیت و جامعه بود.
دولت پزشکیان در نخستین گامها کوشید با انتصاب و بهکارگیری زنان، اقلیتهای مذهبی و قومیتی و شخصیتهایی از جناحهای مختلف سیاسی نوعی ترکیب همگرایانه را در سطح کابینه و بدنه اجرایی شکل دهد. رویکردی که از نظر برخی ناظران، نشانهای از تلاش برای فراجناحیکردن دولت و عبور از دوقطبیهای مرسوم سیاسی بود.
با این حال برخی انتصابات و صحبتهای مدیران دولتی به مذاق برخی از منتقدان دولت هم خوش نیامد و موجی از انتقادات به پزشکیان به راه افتاد که دولت را متهم به سوءاستفاده از واژه وفاق کردند. موجی که با استیضاح همتی در 12 اسفند سال گذشته -هفت ماه پس از تشکیل دولت چهاردهم- قدرت گرفت و یک روز بعد نیز با استعفای محمدجواد ظریف از معاونت راهبردی ریاست جمهوری ادامه پیدا کرد.
بسیاری معتقدند که دولت نتوانست به خوبی پشت این افراد و چهرههای دیگری مثل علی طیبنیا و محمدجواد آذریجهرمی بایستد.
این تحولات پرسشهایی را پیش روی تحلیلگران قرار داد: آیا وفاق در سطح ساختاری و تصمیمسازی قابلیت دوام دارد؟ و مهمتر از آن دولت چهاردهم در مسیر عملیاتیکردن این شعار تا چه اندازه توانسته است به اهداف خود نزدیک شود؟
محمد عطریانفر، فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران در گفتوگو با اکوایران به بررسی ابعاد مفهومی و عملیاتی شعار وفاق ملی پرداخت و تاکید کرد که تحقق وفاق مستلزم «دیگرپذیری»، صداقت در نیت و تدوین الگوریتمهای مشترک برای گفتوگو و همکاری است.
تحقق وفاق ملی بدون دیگرپذیری ممکن نیست
او در ابتدای این گفتوگو با اشاره به مبانی نظری وفاق گفت: در بحث تبیین موضوعی به نام وفاق ملی و التزامی که برخی افراد نسبت به آن ابراز میکنند، دو سرفصل باید بررسی شود. نخست اینکه آیا کسانی که در مقام طرح وفاق پیشقدم هستند به لحاظ روانی و درونی، صادقانه به آن نگاه میکنند یا آن را ابزاری برای تحقق منافع سیاسی و شخصی خود میدانند. دوم اینکه اساساً تحقق این وفاق نیازمند چه سازوکارهایی است و چگونه میتوان آن را به مرحله عملیاتی رساند.
عطریانفر در ادامه از صداقت پزشکیان در طرح شعار وفاق ملی دفاع کرد و گفت: اگر از این منظر به موضع رئیسجمهوری نگاه کنیم، میتوان گفت که پزشکیان در مبانی ذهنی و روحی خود نسبت به این شعار صداقت کامل دارد. او این گزاره را برای منافع از پیش تعریفشده مطرح نکرد و به آن باور دارد. اما اینکه آیا توانست در تحقق این هدف گام مؤثری بردارد؟ خیر. زیرا تحقق وفاق مستلزم تبیین دقیق مفاهیم و تدوین موازین و الگوریتمهای مشترک است.
او ادامه داد: زمانی که نتوانیم مبانی ذهنی وفاق را شفاف کنیم، هر کس که به آن تمسک میجوید، خود را محور میبیند و دیگران را ملزم به پیروی از این محور میداند. اینگونه است که وفاق شکل نمیگیرد. پیش از آنکه وفاق در ادبیات سیاسی ما رایج شود، باید در ذهن و منش کنشگران سیاسی نهادینه گردد. اصل دیگرپذیری باید پذیرفته شود و خودمحوری کنار گذاشته شود.
بررسی خروج چهرههای سیاسی از دولت
در بخش دیگری از گفتوگو، عطریانفر با اشاره به موضوع جدایی برخی چهرههای شاخص از دولت همچون محمدجواد ظریف و علی طیبنیا پرداخت، گفت: این عزیزان شخصیتهای حرفهای و باتجربهای در حوزههای خود هستند. اما این عارضه ذهنی که پیشتر به آن اشاره کردم در مورد همه ما – از منِ کمترین تا این بزرگان – وجود دارد. ما ابتدا باید یک منطق مشترک را در میان خود نهادینه کنیم که لازمهاش به رسمیت شناختن دیگری است.
او درخصوص رابطه پزشکیان و ظریف نیز گفت: آقای ظریف یکی از برجستهترین شخصیتهای سیاست خارجی ما است. اما اینکه تصور شود چون او در پیروزی انتخاباتی پزشکیان نقش کلیدی داشتهاند، پس در دولت باید همهچیز بر پایه نظر او تعریف شود، محل ایراد است. حتی در موضوع سیاست خارجی هم این دو بزرگوار باید به زبان مشترک برسند. با وجود تجربه و توانمندی آقای ظریف، نباید تصور شود که تمام اختیار باید به او واگذار شود. برخی از مشکلات همکاری نیز ناشی از همین تفاوت دیدگاههاست که پیشتر حل نشدهاند.
وفاق و گفتوگو با اپوزیسیون
عطریانفر در ادامه با اشاره به اظهارات اخیر رئیسجمهوری درباره ضرورت گفتوگو با اپوزیسیون گفت: اصل این سخن کاملاً درست است اما وفاق صرفاً با یک شعار شکل نمیگیرد. لازمه گفتوگو با منتقدان و مخالفان، ابتدا باید بین نیروهای نزدیک به دولت، واژگان و زبان مشترک ایجاد کنیم. بدون این همزبانی ورود به مرحله گفتوگو با منتقدان دورتر نتیجه نمیدهد.
او افزود: برای تحقق کامل شعار دولت، باید نقطه کانونیای تعریف شود؛ رئیسجمهوری به عنوان مرجع اجرایی کشور در مرکز این حلقه قرار دارد و سایر نیروها باید در پیرامون او – با سطوح مختلف نزدیکی یا دوری – سامان یابند. اگر این حلقهها از درون همسو نشوند امکان پیوند با حلقههای دورتر یعنی منتقدان یا مخالفان نیز فراهم نمیشود.