به گزارش اکوایران، در طول چهار روز، جنگ روسیه و اوکراین شدیداً دستخوش تغییر شده است.

به نوشته فارن پالیسی، ورود نیروهای اوکراینی به منطقه کورسک روسیه بزرگترین دستاورد سرزمینی هر یک از طرفین از زمان ضدحمله موفق پاییز ۲۰۲۲ اوکراین در خارکیف و خرسون به شمار می‌رود. تا زمان نگارش این مطلب، هنوز مشخص نیست که آیا نیروهای کم‌تعداد و ضعیف روسیه توانسته‌اند پیشروی اوکراین را متوقف کنند یا خیر. گزارش‌های این درگیری نیز یادآور ستون‌های در آتش سوخته نیروهای کرملین در اوایل جنگ است.

این عملیات توانایی اوکراین برای دستیابی به غافلگیری و بهره‌برداری از پیشرفت‌های ناگهانی را نشان می‌دهد؛ چیزی که روسیه از آغاز تهاجم خود به طور مداوم در آن شکست خورده است. این اولین‌بار از زمان جنگ جهانی دوم بوده که روسیه توسط نیروهای خارجی مورد حمله قرار می‌گیرد و قطعاً به روس‌ها نشان می‌دهد جنگ خونینی که علیه همسایه خود به راه انداخته‌اند، اکنون دامن خودشان را گرفته است. به نظر می‌رسد حامیان غربی اوکراین با این عملیات موافق بوده، اما کاخ سفید و اتحادیه اروپا در بیانیه‌هایی گفتند که تصمیم‌گیری در مورد آن بر عهده اوکراین است.

پیش از این، بحث‌های زیادی در واشنگتن، برلین و بین رسانه‌ها در مورد خط‌قرمزهای فرضی کرملین که گذشتن از آن‌ها آغازگر جنگ جهانی سوم و آرماگدون هسته‌ای است، وجود داشت که یکی از آن‌ها، بردن جنگ به روسیه با سلاح‌های غربی بود. ترس از تشدید بدون کنترل باعث شد دولت بایدن و برخی از شرکایش نوع تسلیحاتی ارسالی به اوکراین و برد مجاز آن‌ها را شدیداً محدود کنند. به عنوان مثال، به اوکراین اجازه استفاده از موشک‌های غربی برای هدف قرار دادن تأسیسات نظامی در خاک روسیه داده نشده است. بخشی از اثر و هدف عملیات کورسک می‌تواند این باشد که خطای استدلال خط‌قرمز را نشان دهد.

با توجه به اینکه حمله ادامه دارد و کی‌یف غالباً در مورد وقایع سکوت اختیار کرده، هنوز خیلی زود است که بگوییم اوکراین امید رسیدن به چه اهداف استراتژیکی دارد. یکی از گمانه‌زنی‌هایی که بسیار مورد توجه قرار گرفته این است که حمله به کورسک می‌تواند منجر به پایان سریع‌تر جنگ شود. این عملیات به ولادیمیر پوتین نشان می‌دهد که اوکراین پتانسیل قابل توجهی برای واردکردن درد به روسیه دارد. اگر نیروهای اوکراینی بتوانند مقاومت کرده و کنترل قلمروی روسیه را حفظ کنند که به نظر می‌رسد آن‌ها در حال حفر سنگر بوده و تجهیزات بیشتری را وارد می‌کنند و خطوط دفاعی جدید می‌سازند، می‌تواند اهرم اوکراین را در هر مذاکرات احتمالی برای پایان‌دادن به جنگ تقویت کند. در حال حاضر، حمله برق‌آسای اوکراین به روسیه ایده رایج مبنی بر اینکه پوتین تمام کارت‌ها برای دیکته‌کردن شرایط آتش‌بس در دست دارد را کم‌اعتبار می‌کند.

ظاهراً کی‌یف سیگنال داده که اهرم فشار در مذاکرات یکی از اهداف این حمله است. یکی از مشاوران ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین به واشنگتن‌پست گفت: «این به کی‌یف اهرم لازم برای مذاکره با مسکو را می‌دهد». این سخن با اشاره‌های اخیر زلنسکی مبنی بر آمادگی کی‌یف برای مذاکره همخوانی دارد. او در مصاحبه ماه جولای با بی‌بی‌سی گفت: «ما مجبور نیستیم تمام سرزمین‌ها را از طریق نظامی باز پس بگیریم. فکر می‌کنم این کار را می‌توان با کمک دیپلماسی نیز انجام داد». روسیه اشغالی را می‌توان با اوکراین اشغالی مبادله کرد؛ همانطور که کارل بیلدت، نخست‌وزیر سابق سوئد در اکس نوشت: «بهتر نیست که دو طرف به داخل مرزهای شناخته‌شده خود عقب‌نشینی کنند»؟

اگر کی‌یف با تلاش برای تقویت موقعیت مذاکرات خود (از طریق با اشغال خاک روسیه) و اعلام عمومی آمادگی، در حال زمینه‌سازی برای گفتگوهای احتمالی است، چندین موضوع روشن می‌شود.

جنگ اوکراین

یکی از آن‌ها خستگی فزاینده از جنگ در میان جمعیت اوکراین است. اگرچه اکثر آن‌ها تا آزادسازی تمام سرزمین‌هایی که روسیه از سال ۲۰۱۴ اشغال کرده، به جنگ ادامه می‌دهند، اما تعداد افرادی که می‌گویند اوکراین می‌تواند بخشی از این سرزمین را برای صلح معامله کند، در حال افزایش است.

دوم، انتقاداتی، به ویژه در اروپای غربی و جنوب‌جهانی از مخالفت مکرر اوکراین با مذاکرات مطرح شده است. صرف‌نظر از مسائل مهم اساسی و با توجه به اینکه ظاهراً کرملین برای گفتگوها کانال پشتی باز کرده، ممکن است کی‌یف به عنوان طرف غیرمنعطف تلقی شود که جلوی پایان سریع جنگ را می‌گیرد.

و در آخر، حتی اگر هم اوکراین نیروهای روس را عقب نگه داشته و جریان تسلیحات غربی را حفظ کند، موقعیت استراتژیک اوکراین خطرناک خواهد بود. پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری ماه نوامبر ایالات متحده و توقف ناگهانی کمک‌های ایالات متحده را نمی‌توان رد کرد و حتی احتمال دارد دولت هریس نیز در تأمین بسته‌های کمکی آتی، در صورت بقای اکثریت جمهوری‌خواهان در کنگره به مشکل بخورد. ممکن است زلنسکی تصمیم گرفته باشد برای تغییر و تسریع پویایی جنگ، از جمله افزایش نفوذ در صورت انجام مذاکرات زودهنگام، قمار کند.

در غیاب اهرم فشار زیاد، کی‌یف مجبور بوده در ارتباط با شرکای خارجی خود در مورد هرگونه صلحی کمتر از آزادی کامل سرزمین‌های اوکراین، به استدلال‌های اخلاقی، هنجاری و قانونی متوسل شود. در گذشته، این امر منجر به مذاکرات بسیار ناعادلانه شده بود. در مذاکرات منجر به توافقنامه‌های مینسک ۱ و ۲ در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، اوکراین دست بسیار ضعیفی داشت و مجبور شد با شرایط غیرممکن موافقت کند. کی‌یف تنها می‌توانست دونباس تحت کنترل مسکو را پس بگیرد و باید به روسیه اجازه می‌داد مزدورانش از طریق انتخابات محلی دستکاری‌شده توسط کرملین، بخشی از سیاست اوکراین شوند که به مسکو حق وتوی دائمی بر سیاست کی‌یف می‌داد. کریمه قبلاً اشغال و الحاق شده بود حتی در بحث گنجانده نشد.

در مارس ۲۰۲۲، مذاکرات مستقیم بین اوکراین و روسیه در مرز بلاروس نه یک مذاکره، بلکه تحویل شرایط تسلیم اوکراین بود. در آوریل ۲۰۲۲، مذاکرات میانجی‌گری‌شده توسط ترکیه در استانبول نیز به جایی نرسید: قیمت روسیه برای پایان‌دادن به تهاجم خود محدودیت قابل توجهی در حاکمیت اوکراین و توانایی دفاع از خود اعمال می‌کند. از آن زمان، پیشنهاد روسیه این بوده که علاوه بر کریمه، اوکراین لوهانسک، دونتسک، زاپوریژیا و خرسون، از جمله بخش‌های قابل توجهی که روسیه هرگز اشغال نکرده را به طور دائم واگذار کند.

ارتش اوکراین ولودمیر زلنسکی

اوکراین نه تنها فاقد قدرت چانه‌زنی بوده، بلکه روسیه نیز در ترویج رویکرد زمین در ازای صلح خود برای پایان‌دادن به این دور از جنگ در میان مخاطبان سراسر جهان موفق بوده است. با شکست نسبی ضدحمله‌های اوکراینی پس از سال ۲۰۲۲ و تصرف تدریجی اما پیوسته قلمروی بیشتر توسط ماشین جنگی روسیه در شرق اوکراین، به نظر می‌رسید توافق دیگری مانند مینسک که تمامیت ارضی و حاکمیت سیاسی اوکراین را محدود می‌کند، در افق ظاهر شود.

کی‌یف نه تنها روایت نظامی را در زمین تغییر داده، بلکه شاید در تلاش برای تغییر روایت مذاکرات از توافقی «زمین در برابر صلح» به توافقی «زمین در برابر زمین» باشد. این پوتین را در تنگنا قرار می‌دهد. از دست دادن کنترل بر بخش‌هایی از خاک روسیه برای کرملین بسیار شرم‌آور است. اما از آنجایی که سرزمین‌های اوکراینی توسط روسیه به طور غیرقانونی ضمیمه شده‌اند، سرزمین‌های اوکراینی که پوتین می‌خواهد حفظ کند نیز بخشی از قلمرو دولتی بوده که او موظف به دفاع از آن است. با این حال، از نظر نخبگان و افکار عمومی روسیه، بازگرداندن قلمرو قانونی دولت روسیه بر ادامه اشغال مناطق تازه فتح‌شده، اولویت دارد؛ خصوصاً اگر یک مبادله سرزمین راهی را برای پایان تحریم‌های غربی باز کند.

به نوعی، استراتژی جدید اوکراین می‌تواند برای کبوتران (صلح‌طلبان) در رهبری روسیه (در صورتی که وجود داشته باشند و بر پوتین تأثیر بگذارند) فرصتی برای استدلال در مورد اینکه الحاق‌ها باید برای بازگرداندن تمامیت ارضی روسیه لغو شود، فراهم سازد. تا زمانی که اوکراین بتواند سرزمین‌های اشغالی خود در روسیه را حفظ کند، فشار زیادی بر پوتین وارد خواهد شد تا آن‌ها را تحت کنترل مسکو بازگرداند.

با این حال، هیچ یک از این‌ها مشکل اساسی نتیجه مذاکره را تغییر نمی‌دهد: این واقعیت که روسیه تقریباً تمام توافقنامه‌هایی را که با اوکراین امضا کرده، نادیده گرفته است. اما برای اوکراینی‌ها و حامیان غربی آن‌ها که امیدوار به پایان جنگ هستند، ممکن است برخی از احتمالات جالب توجه به زودی روی میز قرار بگیرد.