به گزارش اکوایران، سری ترورهای فرماندهان محور مقاومت در تهران و بیروت تنش‌ها را در خاورمیانه تشدید کرده است.

به نوشته مدرن دیپلماسی، توالی وقایع نشان‌دهنده استراتژی حرفه‌ای‌تر اسرائیلی‌ها در هدف قرار دادن فرماندهان این محور بوده  است. توپ اکنون در زمین ایران قرار داشته که در حال ارزیابی گزینه‌ها برای جبران ترور اسماعیل هنیه در خاک خود است. اگرچه پس از ترور رهبر سیاسی حماس، تبادل آتش موقتی بین حزب‌الله و اسرائیل، حمله آمریکا به نیروهای مقاومت عراقی و حمله علیه پایگاه آمریکا در عراق انجام گرفته، اما این‌ها درگیری‌های معمول بوده و انتقام اصلی هنوز از راه نرسیده است. حرکت بعدی ایران می‌تواند پویایی تشدید آتی تنش‌ها در منطقه را ترسیم کند.

هدف از ترور

اگرچه اسرائیل مسئولیت هنیه را بر عهده نگرفت و آمریکا اعلام کرد که نه از آن مطلع بوده و نه دخالتی داشته است، اما اعتقاد عمومی بر آن است که این یک عملیات مخفیانه موساد تلقی می‌شود.

در حالی که مسئول ترور فواد شکر (فرمانده شماره ۲ حزب‌الله) در جنوب بیروت، علی نزیه عبدالعلی (افسر ارشد حزب‌الله در جنوب غربی لبنان)، محمد ضیف (فرمانده نظامی حماس در غزه) و برخی از فرماندهان سپاه پاسداران در سوریه مشخص بوده، به نظر می‌رسد ترور اسماعیل هنیه مهم‌ترین عامل تشدید باشد؛ جایی که اسرائیل در حال اعمال گزینه انکار است.

روایت اولیه رسانه‌های غربی مبنی بر درگیری داخلی در حماس و دیدگاه تندروها مبنی بر اینکه هنیه بیش از حد معتدل است یا اینکه نارضایتی ایران از دست‌دادن حماس با فتح در پکن دلیل ترور بوده، هیچ خریداری نداشت. با بررسی انگیزه، نفع و توانایی انجام این ترور، اسرائیل مظنون اصلی آن محسوب می‌شود. این واقعیت که اکثر ترورهای فرماندهان مهم پس از سفر نتانیاهو به آمریکا رخ داده و فواد شکر نیز به دلیل نقش ادعاییش در بمب‌گذاری سال ۱۹۸۳ در پادگان آمریکایی لبنان در لیست اهداف ایالات متحده قرار داشت، سوءظن به نقش خاموش واشنگتن یا اجازه به انجام چنین حملاتی را بر می‌انگیزد. همچنین قابل درک است که ترور اسماعیل در قطر، مصر یا اردن برای آمریکا بسیار ناخوشایند بود و از دیدگاه آن، ایران مکان مناسبی به شمار می‌رفت.

نظریه‌های زیادی درباره روش ترور، از کارگذاشتن بمب گرفته تا روایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبنی بر حمله با یک پرتابه کوتاه‌برد وجود دارد، اما همه نشان‌دهنده نقض عمده امنیتی ایران است. این مسئله تهران را مجبور می‌کند تا اقداماتی جهت حفظ یا بازگرداندن اعتبارش نزد ایرانی‌ها و نیروهای مقاومت انجام دهد.

تأثیر این وضعیت بر اسرائیل

از دیدگاه نظامی، این ترورها روحیه پایین‌آمده ارتش اسرائیل را تقویت کرده، حیات سیاسی نتانیاهو را بهبود بخشیده، احتمال آتش‌بس در آینده نزدیک را دور انداخته، محور مقاومت را دچار چالش کرده و اعتبار امنیتی ایران را مخدوش کرده است. نتانیاهو باید هم از این ترور راضی باشد و به آژانس‌های دخیل در آن افتخار کند، اما ممکن است جان اسرای باقی‌مانده را در معرض خطر جدی قرار دهد. این جنبه می‌تواند باعث ایجاد برخی اختلافات/دوراهی‌های داخلی بین ارتش اسرائیل، موساد و بسیاری از اعضای کابینه که خواهان آتش‌بس و آزادی اسرا هستند و نتانیاهو به همراه برخی تندروهای کابینه‌اش شود که برای طولانی‌کردن جنگ به منظور دستیابی به هدف غیرعملی «تخریب کامل حماس» به عنوان پیش‌شرط آتش‌بس دائمی فشار می‌آورند.

اسرائیل همچنین با مصر، عربستان سعودی، اردن و بحرین برای دفاع در برابر حمله قریب‌الوقوع ایران با اجازه استفاده از حریم هوایی آن‌ها و کمک به خنثی‌سازی برخی از پرتابه‌ها در حال گفتگو است. طولانی‌شدن جنگ و امتناع از پذیرش راه‌حل دو کشوری نیز شکاف بین نتانیاهو و جو بایدن را گسترده کرده که خود را به طور فزاینده و ناخواسته‌ای درگیر اهداف غیرعملی نتانیاهو و بقا سیاسی او می‌بیند.

گزینه‌های ایران

عدم تقارن گسترده‌ای بین اسرائیل با حمایت ایالات متحده و ایران به همراه محور مقاومت در قابلیت‌های جنگ متعارف (از جمله زرادخانه هسته‌ای) وجود دارد؛ بنابراین ایران ترجیح داده به جای رویارویی مستقیم، از نیروهای متحدش در محور مقاومت استفاده کند. تهران می‌داند که یک جنگ تمام‌عیار نمی‌تواند نتیجه مطلوبی برایش داشته باشد. ایران و حوثی‌ها فاقد دسترسی زمینی به اسرائیل هستند. از این رو، آن‌ها گزینه‌های بسیار کمی جز حمله موشکی، پهپادی و راکتی شدید دارند.

حزب‌الله تنها گروه قدرتمندی است که توانایی انجام یک نبرد زمینی شدید را داشته، اما در حد مجموع توانایی اسرائیل و ایالات نیست. بنابراین ترجیح می‌دهد به جای جنگ متعارف به حملات دوربرد و عملیات مخفیانه متکی باشد. توانایی حماس به میزان قابل توجهی تضعیف شده، اما تحت رهبری یحیی سنوار، به اقدامات تاکتیکی مخفیانه کوچک علیه ارتش اسرائیل ادامه خواهد داد.

یحیی سنوار

مذاکرات پشت‌پرده زیادی در جریان بوده و این واقعیت که ایران زمان کافی به اسرائیل و ایالات متحده داده تا برای حمله احتمالیش آماده شوند تا تلفات به حداقل برسد، نشان می‌دهد که احتمالاً حمله‌ای نمادین اما بزرگتر از حمله ماه آوریل صورت می‌گیرد. حزب‌الله معتقد است که منتظرگذاشتن اسرائیل بخشی از مجازات است! در غیاب گزینه‌های قابل اعتماد برای حمله تمام‌عیار ایران، به نظر می‌رسد که انتقام واقعی می‌تواند از طریق برخی اقدامات مخفیانه جدید نیز انجام گیرد.

قمار آمریکا

ایالات متحده چاره‌ای جز دفاع از موقعیت استراتژیک اسرائیل و حفظ محکم‌ترین پایگاه خود در خاورمیانه ندارد. نتانیاهو همچنان برای تحقق اهداف سیاسی خود از این معادله استراتژیک سوءاستفاده کرده و ایالات متحده را مجبور ساخته تا او همراهی کند. به طور همزمان، نتانیاهو همچنان در تلاش است تا مذاکرات برای آتش‌بس، آزادی اسرا و طرح صلح خود را با همه طرف‌ها پیش ببرد.

ایالات متحده در حال اعزام تعداد بیشتری هواپیماهای جنگنده، کشتی جنگی و یک ناوگروه تهاجمی به خاورمیانه است. طبق گفته پنتاگون، علاوه بر ناوگروه تهاجمی یواس‌اس آبراهام لینکلن و به منظور تقویت دفاع و کمک به اسرائیل در برابر حمله احتمالی ایران و محور مقاومت، ناوچه‌ها، ناوهای کروز و یک اسکادران جنگنده نیز بخشی از این استقرار هستند.

 

سایر ذی‌نفعان؟

در همین حال، کرملین با هدف نشان‌دادن حمایت خود، سرگئی شویگو، وزیر دفاع سابق و رئیس شورای امنیت روسیه را برای دیدار با همتایان ایرانیش و رئیس‌جمهور جدید این کشور، به تهران اعزام کرد. گزارش‌ها حاکی از آن بوده که روسیه ارسال سیستم‌های دفاع هوایی پیشرفته و رادار به ایران را آغاز کرده و تهران نیز مجدداً درخواست جنگنده‌های روسی سوخو-۳۵ را داده است. ایران قدرتمندترین سیستم ارتباطی ضدجمینگ روسیه (مورمانسک-بی‌اِن) را در مکان‌های مهم استراتژیک مستقر کرده است. گزارش شده که ولادیمیر پوتین نیز از مقامات ایران خواسته تا برای جلوگیری از تلفات غیرنظامی در اسرائیل واکنش محدودی نشان دهد.

ایران می‌تواند روی حمایت سیاسی و دیپلماتیک چین و روسیه در سازمان ملل متحد حساب کند که ممکن است برای آغاز یک جنگ تمام‌عیار کافی نباشد.

رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه با اشاره به دخالت‌های گذشته خود در قره‌باغ و لیبی، اظهاراتی مبنی بر احتمال مداخله نظامی ترکیه در اسرائیل به حمایت از فلسطینیان داشت. به نظر می‌رسد نظرات او بیشتر شبیه نمایشی سیاسی است تا مواضع واقعی؛ زیرا به عنوان یک عضو ناتو ممکن است در حالی که ایالات متحده قاطعانه در کنار اسرائیل ایستاده، انجام این کار برای او آسان نباشد. اردوغان از این فرصت برای کسب امتیاز در جهان اسلام استفاده می‌کند. از ماه می ۲۰۲۴، ترکیه تجارت با اسرائیل را متوقف ساخته و احتمالاً چنین اقداماتی را ادامه دهد. به نظر می‌رسد موضع‌گیری‌های کره شمالی نیز در این مرحله، بیشتر ژست سیاسی باشد.

رجب طیب اردوغان اسماعیل هنیه

جهان عرب فراتر از حرف‌های توخالی در مورد یکی از بدترین فجایع انسانی و نقض‌های حقوق بشر بین‌الملل توسط اسرائیل، حرفی نزده است. بنابراین ایران نمی‌تواند انتظار کمک از آن‌ها را داشته باشد. در واقع بسیاری از کشورهای عرب ممکن است از این ترورها خوشحال باشند.

چه بر سر غزه می‌آید

اگر حزب‌الله حمله کند، ممکن است اسرائیل مجبور شود برخی از نیروهای خود را از غزه خارج کرده، از شدت عملیات‌های خود بکاهد و بیشتر به حملات دوربرد متکی باشد؛ همانطور که در گذشته انجام داده است. شاخص‌ها نشان می‌دهند که ارتش اسرائیل برای کاهش شدت عملیات بزرگ‌مقیاس خود در غزه به هدف‌گیری خاص مبتنی بر اطلاعات تلاش می‌کند. آتش‌بس در کوتاه‌مدت دشوار خواهد بود. بلندپروازی نتانیاهو برای «اسرائیل بزرگتر» هرگونه راه‌حل دو کشوری را با بهانه‌های مختلف، مسدود خواهد کرد. فلسطینیان به دلیل فقدان رهبری مؤثر، معقول و میانه‌رو، تحت کنترل اسرائیل غیرقابل‌کنترل و حمایت‌شده توسط ایالات متحده و جامعه جهانی که فراتر از حرف‌های توخالی اقدامی نمی‌کنند، همچنان رنج خواهند برد.

ایالات متحده در تلاش است تا راه‌حل دو کشوری مستقل از حماس، با یک رهبر دست‌نشانده از فتح برای اداره غزه و کرانه باختری آماده کند که بعید است توسط اسرائیل و همچنین حماس پذیرفته شود. حماس، تلاش آن برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی و نفرت از اسرائیل از بین نخواهد رفت. رهبران جایگزین خواهند شد اما ایدئولوژی باقی خواهد ماند. حتی اگر این جنگ تحت فشار شدید هم خاتمه بگیرد، احتمالاً در ذهن رنج‌دیدگان فلسطینی و گروه‌های مقاومت که انگیزه انتقام‌جویی از هر طریق و در هر نقطه از جهان را دارند، ادامه خواهد یافت و احتمالاً در آینده دوباره شعله‌ور خواهد شد.

جنگ غزه

پیامد جهانی

افزایش تنش بین اسرائیل و ایران جهان را بیشتر تحت فشار تورمی قرار خواهد داد. ممکن است دریای سرخ خطرناک‌تر شود و حمل‌ونقل از طریق خلیج فارس نیز می‌تواند با تهدید جدی مواجه گردد. اختلال در جریان نفت باعث افزایش قیمت‌ها و محیط اقتصادی آشفته شود. از دیدگاه هند، ابتکاراتی مانند I2U2 و کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا احتمالاً به طور نامحدود به تعویق می‌افتد و اسرائیل به عنوان یکی از تأمین‌کنندگان سخت‌افزار نظامی هند نیز شاید با مشکلاتی در تأمین سفارشات دهلی‌نو روبرو شود. نتیجه آشکار این تنش‌ها ایجاد بلوک‌های قدرت جهانی با نزدیک‌ترشدن ایران، روسیه، چین، کره شمالی و سوریه به یکدیگر برای مخالفت با ایالات متحده، اسرائیل و متحدان غربی آن‌هاست. مهم‌تر از همه، احتمال گریز هسته‌ای ایران نیز بیشتر خواهد شد.