به گزارش اکوایران، هفتۀ گذشته، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، جیک سالیوان، بابت چیزی که کاخ سفید آن را گفت‌وگوهای «صریح، مهم و سازنده» -به عبارت دیگر، جنجالی- با مسئولان چینی می‌نامد،  به پکن سفر کرد. این نخستین سفر سالیوان به چین در نقش فعلی‌اش است. اما احتمالاً یکی از آخرین تلاش‌های دیپلماتیک اساسی میان دولت جو بایدن و دولت شی جین‌پینگ باشد.

همچنین فرصتی را برای بررسی کارنامۀ بایدن در زمینۀ چین فراهم می‌کند، کارنامه‌ای با دستاوردهای تاریخی، ضعف‌های خیره کننده و پرسش‌های بی‌پاسخ.

راهبرد چین

به نوشته هال برندز، در بلومبرگ، تیم بایدن دوست دارد راهبرد چین خود را «سرمایه‌گذاری، هم‌راستایی و رقابت» بنامد: سرمایه‌گذاری در نقاط قوت ایالات متحده، هم‌راستایی با کشورهای دوست و رقابت مؤثر در جاهایی که منافع چین و آمریکا با هم در تضاد قرار دارند. اگر فعل چهارمی -گفت‌وگو- را هم اضافه کنید، چارچوبی برای ارزیابی رویکرد این دولت خواهید داشت.

سرمایه‌گذاری‌های داخلی ایالات متحده بیش از همه در فناوری‌های پیشرفته و نوظهور برجسته است. این دولت قانون‌هایی را به تصویب کنگره رساند که سرمایه‌گذاری‌های گوناگونی را در نیمه‌هادی‌ها و فناوری انرژی پاک انجام می‌دهد که دو بخش حیاتی در به دست آوردن قدرت اقتصادی و ژئوپلیتیک هستند.

آمریکا چین

طرف دیگر سرمایه‌گذاری، «محدودیت» است: بایدن دسترسی چین به نیمه‌هادی‌های آخرین مدل را کاهش داد، سرمایه‌گذاری ایالات متحده در بخش فناوری‌اش را محدود کرد و تعرفه‌های بالاتری را بر صادرات چینی در بخش‌های کلیدی وضع کرد. می‌شود نقدهای موجهی را بر جنبه‌های به خصوصی از این دستور العمل وارد کرد. اما این دولت در هر دو نیمۀ راهبردِ حفظ برتری فنی پیشرفت داشته است.

کارنامۀ «هم‌راستایی»

کارنامۀ «هم‌راستایی» واقعاً شگفت‌انگیز است. بایدن تقریباً تمامی اتحادهای ایالات متحده در حوزۀ هند و اقیانوس آرام را تقویت کرده است. او مجموعه‌ای از ائتلاف‌های هم‌پوشان را به وجود آورده است یا تقویت کرده است: همکاری آکوس با بریتانیا و استرالیا، کواد (شامل ایالات متحده، استرالیا، هند و ژاپن)، یک ائتلاف نیمه‌هادی با متحدان اروپایی و آسیایی و همینطور توافق‌های سه جانبۀ هم‌پوشانی با ژاپن، کرۀ جنوبی و فیلیپین. گروه هفت به محلی تبدیل شده که در آن، دموکراسی‌های پیشرفته واکنش‌شان به تأثیر چین را هماهنگ می‌کنند، به ویژه در زمینۀ اقتصادی.

مهم‌ترین میراث بایدن، شبکه‌ای بزرگ‌تر و قوی‌تر از کشورهایی است که در برابر پکن ایستاده‌اند. یعنی دولتش به موضع ایالات متحده در بخش «رقابت» راهبرد -اعمال قدرت همراه با کشورهای دوست- در سال‌های آینده هم کمک کرده است.

باز نگه داشتن خطوط ارتباطی با پکن

در همین حال، این دولت خطوط ارتباطی با پکن را باز نگه داشته است. آن گفت‌وگو گاهی پرتنش بوده است. آتش‌بازی‌های کلامی جلسۀ سالیوان، وزیر امور خارجه، آنتونی بلینکن، و همتایان چینی‌شان در آلاسکا در سال 2021 را به یاد بیاورید. در موارد دیگر، جلسات سطح بالا خطر به وجود آوردن این تصور را دارند که یک رابطۀ اساساً رقابتیِ روز به روز خصمانه‌تر شونده، از چیزی که واقعاً هست پایدارتر است. اما این گفت‌وگو به هر صورت مفید است و مانع قطعی خطرناک ارتباطات می‌شود و باعث می‌شود متحدان نگران کنار این کشور بمانند.

آمریکا چین

مشکلات خیره کنندۀ دورۀ بایدن، چیزهایی بوده‌اند که اتفاق نیفتاده‌اند. این تهدید مطرح است که افزایش بی‌پایان توان نظامی چین باعث شود در بحران‌های آینده در زمینۀ تایوان، دریای چین جنوبی یا دیگر نقاط تنش‌زا، از ایالات متحده و متحدانش جلو بزند. اما این دولت عمدتاً از فرصت اجرای یک برنامۀ تسلیح مجدد بزرگ برای تایوان سر باز زده است، اگرچه حملۀ شوکه کنندۀ روسیه به اوکراین و سپس رفتار خصمانۀ سال 2022 شی نسبت به تایوان این فرصت را در اختیارش قرار داد.

میراث آسیب‌زا 

غیاب یک دستور کار تجاری جدی برای ایالات متحده در آسیا دیگر مسئلۀ آسیب‌زاست. پاسخ این دولت، چارچوب اقتصادی اقیانوس هند و آرام، جایگزین ضعیفی برای توافقنامۀ جامع و مترقی برای مشارکت فرا اقیانوس آرام، بود، اتحادی اقتصادی که دونالد ترامپ آن را رها کرد و بایدن شجاعت سیاسی لازم را برای تلاش برای پیوستن به آن را نداشت. در موارد زیادی این دولت دربارۀ چین به عنوان چالش مهمی صحبت کرده است که نیازمند اختصاص یافتن تمام انرژی راهبردی آمریکاست -و به این شکل با آن برخورد نکرد.

سپس بحث پرسش‌های بی‌پاسخ مطرح می‌شود. زمانی که بایدن قدرت را در دست گرفت، امیدوارد بود تنش‌ها با ایران و روسیه را مدیریت کند تا بر چین تمرکز کند. او نگفته است وقتی دشمنان امریکا در مناطق مهمی ایجاد درگیری کرده‌اند، ایالات متحده چگونه باید برای رقابت، یا درگیری، با پکن آماده شود.

همچنین این دولت برای جهانی که در آن چین همکاری بیشتری با دیگر کشورهای اقتدارگرا دارد راهبردی نداشته است. بایدن مانع از این شده که چین فعالیت‌های نظامی ولادیمر پوتین در اوکراین را مستقیماً تسلیح کند اما پکن به جای گذشتن از این خط قرمز، تمام چیزهای مورد نیاز روسیه را به این کشور داده است تا خودش سلاح بسازد.

بالاخره، در زمینۀ مسئلۀ نوظهور مازاد ظرفیت چین -این تهدید که پکن با صادرات و سرازیر کردن کالاهای برخوردار از یارانه‌های سنگین به بازار جهانی از رکود اقتصادی خارج شود- نیازمند واکنش منسجم جهان آزاد است. اما همانطور که مسئولان ایالات متحده به صورت خصوصی این مسئله را می‌پذیرند، ارائۀ این پاسخ بر عهدۀ دولت بعدی خواهد بود.

هیچ رئیس جمهوری نمی‌تواند در زمان نسبتاً کوتاهی که در کاخ سفید است مشکل چین را حل کند -وظیفۀ پیشی گرفتن از یک کشور قدرتمند تجدیدنظر طلب مصمم. این مسئله رهبران آمریکایی بسیاری را در دهه‌های پیش رو مشغول نگه خواهد داشت. با در نظر گرفتن همه چیز، راهبرد بایدن ایالات متحده را به سوی مسیر درست هدایت کرده است. در مورد مسائل تجاری و نظامی، صرفاً نشان داده است آمریکا هنوز چقدر جای کار دارد.