به گزارش اکوایران، ژنرال ارشد یوری گوردون، فرمانده جبهه شمالی ارتش اسرائیل اخیراً به نیروهایش گفت: «ما نیاز داریم تا وضعیت امنیتی را تغییر دهیم. باید کاملاً برای مانورهای زمینی و اقدام آماده باشیم». گوردون همچنین به آن‌ها دستور داد تا خود را برای «مرحله جدیدی» در درگیری با حزب‌الله آماده کنند.

حملات چند بعدی متصل

به نوشته مدیل‌ایست آی، کمپین نظامی اسرائیل در لبنان تاکنون یک سری حملات چند بعدی متصل به هم بوده که هدف آن تضعیف منابع حزب‌الله است و در عین حال، تیپ‌های اسرائیلی در دو درگیری دیگر در غزه و کرانه باختری مشغول هستند.

طی ۱۰ روز گذشته، اسرائیل بر این باور بوده که آسیب قابل توجهی به بزرگترین دشمن منطقه‌ای خود (حزب‌الله) وارد کرده است. در تاریخ ۱۷ و ۱۸ سپتامبر، هزاران پیجر و صدها بی‌سیم تقریباً به طور همزمان در لبنان و سوریه منفجر شدند که به کشته‌شدن ده‌ها نفر و مجروح شدن هزاران فرد منجر شد. دو روز بعد، حمله هوایی اسرائیل حداقل ۴۵ نفر، از جمله دو فرمانده ارشد حزب‌الله (ابراهیم عقیل و احمد وهبی) را کشت.

سپس در روز دوشنبه، یک سلسله حملات هوایی ۱۶۰۰ موضع حزب‌الله را هدف قرار داد که تحت عملیاتی با نام «تیرهای شمال» انجام گرفت. این حملات هوایی که هدفشان نابودکردن انبارهای موشکی، راکتی و توپخانه‌ای حزب‌الله بود، بیش از ۵۵۰ نفر را کشته و بیش از ۱۸۰۰ نفر را مجروح کرد. عملیات اسرائیل در لبنان هنوز ادامه دارد.

اگرچه این مفهوم در دیگر جاها کم‌اهمیت یا نادیده گرفته شده، اما آیا این واقعاً آغاز جنگی تمام‌عیار است؟ اگر چنین باشد، چگونه اسرائیل در هفته‌ها و ماه‌های آینده خواهد جنگید؟

کابوس لجستیکی و موفقیت تاکتیکی

بر خلاف تهاجم‌های مکانیزه و زرهی که در زمین شهری غزه در سال گذشته استفاده شده، اسرائیل تا کنون از دور و مخفیانه در لبنان جنگیده و هدف آن کاهش تلفات و جبران کمبود نیروی انسانیش است.

اسراییل لبنان

عملیاتی که منجر به انفجار پیجرها شد احتمالاً سال‌ها آماده‌سازی لازم داشت. این عملیات فقط یک نفوذ به زنجیره تأمین به ظاهر امن نبود؛ بلکه به احتمال زیاد، شامل تولید دستگاه‌های ارتباطی در ظاهر «امنی» می‌شد که دستگاه امنیتی حزب‌الله آن‌ها را انتخاب کرده و به نیروهایش تحویل داده بود.

تولید انبوه دستگاه‌های انفجاری دست‌ساز (IED) مفهوم جدیدی نیست. سناریوی تولید احتمال بیشتری دارد زیرا تله‌گذاری (و حمل و نقل) ۵۰۰۰ دستگاه ارتباطی با مواد منفجره معمولی و نیتراته یک کابوس لجستیکی خواهد بود، چرا که در بنادر و فرودگاه‌ها قابل شناسایی است و حداقل یک‌چهارم تن مواد منفجره نیاز دارد.

به هر حال، این عملیات برای ارتش اسرائیل و نهادهای امنیتیش یک موفقیت تاکتیکی به شمار می‌رود. شاید بر اثر این حمله، تا ۱۵۰۰ نفر از اعضای حزب‌الله موقتاً از خدمت خارج شده باشند. حتی ممکن است انفجار پیجرها شهرت و بازدارندگی نهادهای اطلاعاتی اسرائیل که بر اثر شکست ۷ اکتبر از دست داده بودند را نیز دوباره احیا کرده باشد.

این عملیات همچنین جنگ‌های IED از راه دور که معمولاً توسط گروه‌های تروریستی استفاده می‌شود را به سطح جدیدی رساند. حمله اسرائیل مخفی، پوشیده، مرگبار و بی‌هدف بود. تاکتیک‌های تله‌گذاری در ارتش‌های بریتانیا و ناتو ممنوع است.

سپس در روز دوشنبه، اسرائیل حدود ۵۰۰ حمله هوایی به لبنان انجام داد که شامل بیش از ۱۰۰۰ پرواز بود. برای درک مقیاس و شدت این کمپین، نیروی هوایی اسرائیل در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ با پروازهای کمتری بر آسمان مصر تسلط پیدا کرد.

ارتش اسرائیل ادعا می‌کند که این حملات فرماندهی، کنترل و ساختارهای ارتباطی را هدف قرار داده‌اند و هدف آن‌ها کاهش توانایی حرکت و ایجاد هرج و مرج در صفوف آن بوده است. حتی طی ۱۰ روز گذشته، اسرائیل به تخریب چهار رکن آنچه «انقلاب موشکی حزب‌الله» خوانده می‌شود، پرداخته است: دقت (موشک‌های هدایت‌شونده و کیت‌های هدایت)، ارتباطات اساسی (بین توپخانه موشکی و واحدهای پهپادی)، نظارت/حسگرها (پهپادهای کوتاه و میان‌برد که می‌توانند با پرواز بر فراز سرزمین‌های اشغالی، عملیات نظارتی انجام دهند) و دامنه (شامل موشک هدایت‌شونده فاتح-۱۱۰ و موشک غیر هدایت‌شونده زلزال ۲).

مقدمه برای حمله زمینی

این حملات یا برای فراهم‌سازی مقدمات تهاجم زمینی هستند یا نسخه‌ای سهمگین از «چمن‌زنی»؛ عبارتی که اسرائیل برای توصیف عملیات‌های نظامی بزرگ‌مقیاس دوره‌ای که آسیب‌های زیادی به زیرساخت‌ها و مناطق غیرنظامی وارد می‌سازد، استفاده می‌کند.

یوآو گالانت هرتزی هالوی لبنان

از تابستان امسال، اسرائیل گروهی قوی از نیروها را در شمال سرزمین‌های اشغالی مستقر کرده که شامل تیپ‌هایی از لشگر ۳۶م فرماندهی شمال، لشگر هوابرد ۹۸م و لشگر زرهی ۱۴۶م ذخیره و سایر نیروها می‌شود. ارتش این رژیم همچنین اخیراً دو تیپ ذخیره اضافی را فراخوانده است.

نیروهای اسرائیل که اکنون در شمال مستقر شده‌اند، با حدود ۱۶ تیپ، از اندازه ۴ لشگر نیز بزرگ‌تر هستند. با در نظر گرفتن اینکه تیپ‌های اسرائیلی با کمبود نیروی انسانی نسبی مواجه‌اند، برخی تیپ‌ها کمتر از ۲۰۰۰ سرباز دارند، این گروه تقریباً سه برابر اندازه نیروی مهاجم اسرائیلی در جنگ ۲۰۰۶ با لبنان است.

با حملات چندبعدی که از تله‌گذاری دور از دسترس و قدیمی گرفته تا نفوذهای اطلاعاتی و حملات هوایی پیچیده‌ای که سران را هدف قرار می‌دهند، احتمالاً این عملیات‌ها به منظور مقدمه‌چینی برای تهاجمی زمینی با هدف تضعیف بیشتر حزب‌الله است.

بسیج بیشتر نیروهای زمینی نشان می‌دهد که مرحله تهاجم‌های زرهی و مانورهای مکانیزه مسأله «چه زمانی» است، نه «اگر». اما در دوره‌های تحلیل نبرد، اولین درس برای دانش‌آموزان این است که دشمن نیز همیشه توان مقابه به مثل دارد. بنابراین، سؤال بزرگ باقی می‌ماند: آیا حزب‌الله توانایی کافی برای حمله با کیفیت و حفظ کمیت لازم را دارد یا اینکه اسرائیل توانسته قابلیت‌های آن را به طور مؤثر تضعیف کند؟

عوامل منطقه‌ای نیز مهم هستند. وتوی ایران علیه جنگ تمام‌عیار دلیلی برای پاسخ نسبتاً محدود حزب‌الله مطرح شده است. البته دشوار است این حق وتو ادعایی تأیید شود. اما بر اساس دو دهه مطالعه نیروهای غیردولتی، روشن است که برخلاف تصور عمومی، بسیاری از سازمان‌های مقاومت دارای اختیارات هستند و هنگامی که باید، به طور خودمختار عمل می‌کنند.

در مورد اسرائیل، این هنوز یک طرح عملیاتی است. مانند «هدف نهایی» در غزه و شاید در کرانه باختری، یک استراتژی قابل دستیابی در جنوب لبنان هنوز نامشخص یا غیرموجود است. سون تزو، استراتژیست چین باستان در کتاب «هنر جنگ» خود می‌گوید: «استراتژی بدون تاکتیک، کندترین مسیر به سوی پیروزی است. تاکتیک بدون استراتژی، سر و صدای قبل از شکست است».

سخنان او بر کارزار کنونی اسرائیل صدق می‌کند: تاکتیک‌های مرگبار، عملیات‌های فرسایشی، بدون استراتژی.