به گزارش اکوایران، دهه‌هاست که ایالات متحده دموکراسی را در سرتاسر جهان تبلیغ می‌کند. اما در میان رقابت فزایندۀ ایالات متحده و چین، پرسشی مطرح شده است:آیا پکن هم در تلاش است که نظام سیاسی اقتدارگرایش را به همین ترتیب صادر کند؟ جواب رهبر چین، شی جین‌پینگ، منفی است. او در جلسۀ رهبران جهان در سال 2017 گفت  «ما نه به دنبال "صادرات" یک مدل چینی هستیم و نه می‌خواهیم دیگر کشورها شیوۀ انجام دادن امور به روش ما را "کپی" کنند. » اما اشتباه خواهد بود که فکر کنیم پکن به دنبال تغییر افکار عمومی به سود نظام سیاسی چین نیست. تلاش‌های حزب کمونیست چین برای تبلیغ اقتدارگرایی به روشنی تلاش‌های ایالات متحده برای صادرات دموکراسی نیست؛ در عوض، حزب کمونیست چین اقتدارگرایی را به صورت نرم جا می‌اندازد.

به نوشته فارن‌افرز، برای رسیدن به این هدف، حزب سرمایه‌گذاری عظیمی در دیپلماسی عمومی و عملیات‌های تأثیرگذاری با هدف تغییر افکار عمومی و پذیراتر کردن افکار عمومی نسبت به نظام سیاسی غیردموکراتیکش کرده است. این حزب برنامۀ گسترده‌ای متشکل از برنامه‌های آموزشی، کنفرانس‌ها و کارگاه‌هایی ترتیب داده است که مدل مدیریت مطبوعات، اینترنت، نظامیان و جامعۀ مدنی به مدل حزب کمونیست چین را به رهبران خارجی می‌آموزد. و علیرغم تصوری که در میان بعضی سیاستگذاران و دانشگاهیان غربی وجود دارد که بر اساس آن این تلاش‌ها خریداری ندارند، در بلندمدت، عملیات‌های تأثیرگذاری خارجی چین پیچیده‌تر، مؤثرتر و احتمالاً موفق‌تر از چیزی خواهند بود که غربی‌ها باور دارند. این تلاش‌ها عمدتاً بر ساکنان جهان در حال توسعه متمرکز هستند، جایی که مدل به اصطلاح چینی را روش مؤثری برای به دست آوردن مهم‌ترین خواسته‌شان می‌دانند: مسیری برای خروج از فشار خرد کننده و رسیدن به طبقۀ متوسط جهانی.

در برابر پروپاگاندای خارجی پکن که روز به روز قدرتمندتر می‌شود، واشنگتن نتوانسته است چالشی را در برابر آن فراهم کند. هنوز نتوانسته است پیغام منسجمی را دربارۀ فواید نظام سیاسی ایالات متحده مخابره کند. بر خلاف پیام‌رسانی چین که تمرکز شدیدی بر به دست آوردن مخاطبانی در جهان در حال توسعه دارد، پیام‌رسانی ایالات متحده پراکنده و کمتر قانع کننده است. ایالات متحده برای اینکه توانایی رقابت داشته باشد، باید چشم‌انداز مثبتی از خودش را به جهانیان ارائه کند. و باید این پیام را برای مردم جهان در حال توسعه آماده کند که احتمالاً محل رقابت اصلی اجرای این رقابت باشند. اگر واشنگتن نتواند راهبرد طرفدار دموکراسی‌اش را با واقعیت‌های سیاسی و اقتصادی امروز منطبق کند، زمین را به پکن می‌بازد -و می‌تواند باعث افزایش حمایت بین المللی از مدل اقتدارگرای چین شود.

دموکراسی به اسم دیگر؟

در خارج از کشور، حزب کمونیست چین نظام سیاسی‌اش را به عنوان نظامی پاسخگو و شایسته سالار ارائه می‌کند که رشد اقتصادی را در اولویت قرار می‌دهد -بدون اینکه توجهات را به جنبه‌های اقتدارگرایش جلب کند. حزب کمونیست چین در پیام‌هایش ادعا می‌کند که نظام سیاسی چین پاسخگوی خواسته‌های روزمرۀ شهروندانش برای خدمات و زیرساخت‌های حکومتی است. ویدیوهای پروپاگاندای این حزب تصاویر الهام بخشی از عجایب مهندسی چین مانند شبکۀ ریلی قطارهای تندرو، پل‌های باابهت و فرودگاه‌های خیره کننده‌اش نشان می‌دهند که با پهپاد گرفته شده‌اند.

حزب هم ادعا کرده است که حزب حاکم پر از سیاستمداران توانمندی است که فرایند انتخابی سخت‌گیرانه‌ای را پشت سر گذاشته‌اند. در این مسئله، پیام‌های حزب کمونیست چین عموماً می‌گویند آزمون استخدام دولتی کنونی که در واقع بسیار سخت گیرانه است، میراث آزمون رقابت دوران امپراتوری برای انتخاب مأموران عالی رتبۀ امپراتور چین است.

مهم‌ترین عنصر راهبرد ترویج نرم حزب کمونیست چین، سخن گفتن از رشد اقتصادی خارق العادۀ چین است -که معادل بشارت رفاه برای جهان اقتدارگراست. پروپاگاندای خارجی حزب کمونیست چین به موفقیت خارق العادۀ چین در خارج کردن چند صد میلیون نفر از فقرِ روزی یک دلار و تبدیل آنها به طبقۀ متوسط جهانی اشاره می‌کند که واقعیتی انکار ناپذیر است. البته، به جای نسبت دادن اعتبار این موفقیت به مردم چین، حزب کمونیست چین دوست دارد بگوید حزب حاکم مسئول آن بوده است.

پیام رسمی به صورت کلی خوش‌بینانه است و از اجبار دوری می‌کند، حتی اگر پیام‌های تند و رقابت جویانۀ بخش کوچکی از دیپلمات‌های چینی گاه به سرخط خبرها راه یابند. شی و دیگر رهبران حزب معمولاً تأکید داشته‌اند که باید «داستان چین را به خوبی گفت» و در داخل و خارج، دربارۀ کشور «انرژی مثبت» منتشر کرد. ظاهراً ایدۀ اصلی این است که امید و الهام‌بخشی تأثیرگذارتر از تلخی و تیرگی‌اند. بعضی از پیام‌های خارجی چین به انتقاد از دموکراسی‌های غربی و ارائۀ تصویری آشوبناک از دموکراسی آمریکایی تمرکز دارند. تا حد زیادی اما، داستان خود چین را ترویج می‌کنند.

قابل توجه است که این پیام‌ها صرفاً جنبه‌های اقتدارگرایانۀ نظام سیاسی چین را حذف نمی‌کنند، در واقع ادعا می‌کنند که این نظام سیاسی دموکراتیک است. موضع رسمی حزب کمونیست چین این است که چین یک «دموکراسی فرایند محور» است که در آن حزب حاکم در حالی که انتخابی نیست، نمایندۀ منافع همۀ مردم است، برخلاف احزاب حاضر در دموکراسی‌هایی که قرار است نمایندۀ فقط جناح‌هایی از جامعه باشند. این پیام‌ها باعث حمایت از نظام نالیبرال و اقتدارگرای چین می‌شوند و آن را یک دموکراسی مردمی تصویر می‌کنند.

حزب کمونیست چین این پیام را از کانال‌های متفاوتی منتقل می‌کند. این حزب شبکۀ خبری تلویزیونی جهانی به نام سی‌جی‌تی‌ان تأسیس کرده که پاسخش به سی‌ان‌ان یا بی‌بی‌سی است. همچنین گسترش سرویس خبررسانی جهانی شینهوآ را تأمین مالی کرده است که با نفوذ در خارج، محتواهایش را وارد روزنامه‌های خارجی می‌کند. این حزب با تبلیغ افراد تأثیرگذاری که با خوشحالی از مزایای نظام چینی می‌گویند، روز به روز عملیات‌های تأثیرگذاری مخفیانۀ بیشتری را در شبکه‌های اجتماعی اجرا می‌کند.

چهرۀ تازۀ چین

دهه‌هاست که تحلیلگران ایالات متحده از بدبینی خود به افزایش علاقه به نظام سیاسی چین در سطح جهانی گفته‌اند. از مدت‌ها قبل فرض‌شان این بود که نظام چینی آنقدر اقتدارگرا و مخصوص فضای چین است که خارجی‌ها جذب آن نخواهند شد. معمولاً پیام‌های چین خریداری در جامعۀ آمریکایی ندارند. بعضی پیام‌هایش به روشنی ضدآمریکایی است؛ به علاوه، داستان‌های مثبت مربوط به رفاه فزایندۀ چین ممکن است به تهدیدی علیه جایگاه جهانی ایالات متحده تعبیر شوند -و با توجه به ثروت بیشتر ایالات متحده، دلیل چندانی برای تقلید از نظام چین وجود ندارد.

حالا اما روشن است که پیام‌های حزب کمونیست چین در به دست آوردن قلب و ذهن و ایجاد حمایت از نظام اقتدارگرای چین واقعاً مؤثرند -اما اکثراً در خارج از دموکراسی‌های ثروتمند. در پژوهشی که در سال 2024 در ژورنال آمریکایی علوم سیاسی منتشر شد، با یک تیم بین المللی از پژوهشگرانی همکاری داشتم که از مردم 19 کشور در شش قاره نظرسنجی کردند و داده‌های هزاران ویدیوی پروپاگاندۀ سی‌جی‌تی‌ان را تحلیل کردند. ما دریافتیم که پس از تماشای کلیپ‌های سی‌جی‌تی‌آن، موضع بینندگان آنها دربارۀ چین به میزان قابل توجهی تغییر می‌کند. اگرچه در ابتدا فقط 16 درصد از افراد مدل سیاسی چین را به مدل سیاسی ایالات متحده ترجیح می‌دادند، پس از تماشای محتوای سی‌جی‌تی‌ان، 54 درصد نظر متفاوتی داشتند. آنها همچنین می‌گفتند نظام چینی پاسخگوتر است، عملکرد بهتری در زمینۀ رشد دارد و به میزان قابل توجهی، شخصیت دموکراتیک‌تری دارد.

پیام‌های چین به ویژه در کشورهای در حال توسعه‌ای که مطالعه کردیم بازتاب داشتند، از جمله کلمبیا، کنیا، مکزیک، نیجریه و آفریقای جنوبی. تصادفی نیست که این‌ها همان جاهایی هستند که چین سرمایه‌گذاری سنگینی برای افزایش حضور رسانه‌ایش در آنها داشته است. برای نمونه، سی‌جی‌تی‌ان در سال 2012 دایره‌ای را در نایروی تأسیس کرد و روزنامۀ انگلیسی زبان چین، چاینا دیلی، توافقات اشتراک محتوایی را با بسیاری از رسانه‌های آمریکای لاتین امضا کرده است.

موهبت نجات بخش ایالات متحده این است که رسانه‌های خارجی چین مخاطبان نسبتاً کمی دارند، به عبارتی، برنامه‌هایشان هر چقدر هم که مؤثر و گیرا باشند، گسترۀ دسترسی‌شان چندان هم زیاد نیست. برای مثال، فقط هفت درصد از مردم آفریقای جنوبی و شش درصد از کنیایی‌ها به صورت مرتب سی‌جی‌تی‌ان می‌بینند. از همین رو، گسترۀ محدود رسانه‌های رسمی چین رسانه را به ابزاری محدود تبدیل می‌کند.

اما ایالات متحده نمی‌تواند روی این مسئله حساب بکشد که در ادامه هم پیام‌های رسانه‌های رسمی حزب کمونیست چین مخاطبان محدودی داشته باشند. تعداد بینندگان سی‌جی‌تی‌ان و دیگر کانال‌ها در حال افزایش است، حتی اگر این افزایش آهسته باشد. در نیجریه مثلاً، تعداد بینندگان از شش درصد جمعیت در سال 2018 به 11 درصد در سال 2020 افزایش یافت. حزب کمونیست چین همچنین بر مجموعه‌ای از دیگر راهبردهای نفوذ متکی است. برای نمونه، تأثیر شینهوآ را به گونه‌ای گسترش داده است که مطالب دارای پیام‌هایی، ضمنی یا علنی، به سود حزب کمونیست چین بیشتر و بیشتر در روزنامه‌های سرتاسر جهان منتشر شوند، گاه بدون اینکه به خود شینهوآ نسبت داده شوند.

به علاوه، یکی از چیزهایی که کمک شایان توجهی به کارزار پروپاگاندای چین داشته این واقعیت است که در حالی که ایالات متحده خبری قدیمی است و کارنامه‌ای از فعالیت‌های چند دهۀ اخیرش وجود دارد، چین را نسبتاً بازیگری تازه نفس می‌بینند. از آنجا که بسیاری شناخت نسبتاً اندکی از چین و نظامش دارند، حزب کمونیست چین از فرصت استفاده می‌کند تا در خارج از کشور، خودش را از نو معرفی کند. به عبارت دیگر، ایالات متحده با چالش‌هایی مواجه است که از جانب چین کمتر شناخته شده پیش رویش قرار می‌گیرند -و ایالات متحده را در سرتاسر جهان با تاریخ مداخله جویانه‌اش می‌شناسند و ممکن است به سادگی نتواند نظرات دیگران را دربارۀ خودش تغییر دهد. از سوی دیگر، در قیاس با ایالات متحده، چین تازه از راه رسیده است و می‌تواند خودش را به عنوان گزینۀ جایگزین بهتر و رهاتری نسبت به واشنگتن آزموده شده ارائه کند.

زیر و بم اقتدارگرایی

چین از رسانه‌های سنتی و رسانه‌های اجتماعی برای تغییر عقیدۀ افکار عمومی گسترده‌تر استفاده می‌کند اما حزب کمونیست چین از راهبرد مکملی برای جا انداختن نظامش در میان نخبگان استفاده می‌کند: کارگاه‌ها و نشست‌های سران برای قبولاندن مزایای مدل حکمرانی چینی. حکومت چین برنامه‌های گسترده‌ای برای آموزش سیاستمداران سرتاسر جهان دربارۀ ساز و کارهای نظام حکمرانی حزب کمونیست چین دارد. به گفتۀ گزارش سال 2024 شورای آتلانتیک، در اواسط دهۀ 2010، حزب کمونیست چین به صورت میانگین سالی 1،400 برنامۀ آموزشی در کشورهای در حال توسعه در زمینه‌های مانند حاکمیت ملی، سیاست‌های قومی و رسانه‌های جدید برگزار می‌کرد. اما معلوم نیست این برنامه‌ها در تغییر نظرات و الگوهای حکمرانی چقدر موفق بوده باشند.

در آفریقا، حزب کمونیست چین، مدارس آموزشی ویژه‌ای را برای سیاستمداران رژیم‌های تک حزبی اداره می‌کند. در سال 2022، این حزب مدرسۀ رهبری معلم ژولیوس نایرره را در تانزانیا تأسیس کرد، با شعبی در آنگولا، موزامبیک، نامبیا، آفریقای جنوبی، تانزانیا و زیمبابوه که بسیاری‌شان دهه‌ها حکومت حزبی مسلط را تجربه کرده‌اند. این مدرسه بر حکمرانی حزبی مدل حزب کمونیست چین تمرکز دارد، همینطور بر نظم حزبی در آفریقا. علاوه بر این کارگاه‌ها برای شهروندان نخبه، ارتش آزادی‌بخش خلق هم در دانشکده‌های نظامی داخل و خارج چین، حفظ کنترل نیروهای مسلح را به سربازان خارجی آموزش می‌دهد.

دموکراسی آمریکایی نمی‌تواند خودش را تبلیغ کند

ایالات متحده نمی‌تواند در حالی دست روی دست بگذارد که چین به تلاش‌هایش برای ترویج نظام سایسی‌اش به افکار عمومی جهان سرعت می‌بخشد. تا کنون، پیام‌های ایالات متحده در قیاس با کارزار تأثیرگذاری چین از انسجام و تأثیرگذاری کمتری برخوردار بوده‌اند. این تفاوت در پژوهش من روشن می‌شود؛ پژوهشی که در آن شرکت کنندگان از نمونه‌ای جهانی انتخاب شدند و نشان می‌داد کسانی که پیام‌های ایالات متحده و چین را تماشا می‌کردند، به صورت میانگین به سوی چین در حرکت بودند.

سیاستگذاران ایالات متحده باید اذعان کنند که قبولاندن مدل سیاسی بحث مهمی در رقابت سیاسی است -رقابتی که ایالات متحده عملکرد ضعیف‌تری در آن دارد. پیام‌های رسمی ایالات متحده به مخاطبان خارجی در جهان در حال توسعه غیرمنسجم و پراکنده‌اند و ایدۀ ایالات متحده، آزادی‌های مدنی ایالات متحده و شیوۀ زندگی آمریکایی را تبیین می‌کنند. تلاشی جدی برای تبلیغ مزایای نظام ایالات متحده نشده است؛ پیام‌های چینی اما در طرف دیگر، بر ایجاد حمایت جهانی از نظام این کشور استوارند و برای دست یافتن به این مهم، راهبردهایی منسجم و هدفمند دارند. و در میان هرج و سیاسی داخلی بالقوۀ پس از انتخابات ریاست جمهوری نوامبر، ایدۀ دموکراسی آمریکا دیگر چندان هم معرف برتری خودش نخواهد بود.

اما واشنگتن می‌تواند کارهای بسیاری در این زمینه انجام دهد. ایالات متحده باید بودجه‌ای را به برنامه‌های دیپلماسی عمومی اختصاص دهد که نظام ایالات متحده را به صورت منصفانه و با همۀ خوبی‌ها و ناکارآمدی‌هایش تصویر کنند -و بسیار مهم است که بر اقتصاد پویای این کشور دست بگذارند. راهبرد انتقال پیام حزب کمونیست چین بخش قابل توجهی از موفقیت خود را مدیون تأکید بر مسائل اقتصادی است، به ویژه توانایی نظام چین برای رشد اقتصادی. این احتمال وجود دارد که مشکلات اقتصادی اخیر چین توانایی این کشور برای انتقال این پیام به مخاطبان خارجی را تضعیف کند. ایالات متحده باید از این مسئله درس بگیرد و به موفقیت‌های قابل توجه اقتصاد ایالات متحده در تولید خلاقیت و رفاه اشاره کند.

همچنین ایالات متحده باید بر مزیت‌های نظام‌های سیاسی دموکراتیک تأکید کند، مثلاً بر آزادی مطبوعات. واشنگتن نباید برای انتقال پیام‌هایش صرفاً بر سازمان‌های حکومتی تکیه داشته باشد؛ وقتی گزینه‌های بسیار جذاب‌تری وجود دارد، چرا باید سراغ رسانه‌های دولتی رفت؟ در عوض، ایالات متحده می‌تواند به عملیات‌های مطبوعاتی ایالات متحده در خارج از کشور یارانه بدهد، از جمله به حمایت از دایره‌های خارجی روزنامه‌ها، رسانه‌های خبری کابلی و رسانه‌های اینترنتی ایالات متحده. مخاطبان خارجی مشتاق استفاده از تلویزیون‌ها و خبرنگاری کاغذی و اینترنتی آزاد و صادق آمریکایی‌اند -و این مسئله شامل پوشش انتقادی و مثبت ایالات متحده می‌شود.

در بلند مدت، ایالات متحده می‌تواند در این رقابت برنده شود. کنجکاوی دربارۀ نظام چینی به این معنی نیست که کشورها واقعاً می‌توانند یا می‌خواهند از آن تقلید کنند؛ تکرارِ ترکیب مخصوص چین، متشکل از حزب حاکم قدرتمند و عناصر اقتصاد بازاری کاپیتالیستی، در دیگر جاها دشوار خواهد بود. به علاوه، با توجه به افت سرعت رشد اقتصادی چین و شخصی‌سازی حزب کمونیست چین پیرامون شی، احتمالاً به زودی پکن جذابیت‌های اقتصادی‌اش را از دست بدهد. همچنان بهترین تبلیغ برای نظام ایالات متحده، خود ایالات متحده است -و ظرفیت این کشور برای رعایتِ آرمان‌های دموکراتیکش.