به گزارش اکوایران، دکترین امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ریشه در میراث دردناک جنگ ۸ساله ایران و عراق دارد. این جنگ با انزوای بین‌المللی ایران، استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی علیه سربازان و شهرهای ایرانی و کمبودهای ویرانگر در تأمین تجهیزات نظامی همراه بود. این تجربیات زمینه‌ساز استراتژی «دفاع پیشرو» ایران شدند که بر سه رکن قرار دارد: موشک‌های بالستیک و پهپادها، حمایت از بازیگران غیردولتی منطقه‌ای و قابلیت هسته‌ای آستانه‌ای. هر یک از این ارکان برای مقابله با آسیب‌پذیری‌هایی طراحی شده‌اند که در طول جنگ ایران و عراق آشکار شدند. با این حال، جنگ اسرائیل و حماس نشان داده که این استراتژی نیز آسیب‌پذیر است.

به نوشته سینا عضدی، مدرس روابط بین‌الملل در دانشکده روابط بین‌الملل الیوت دانشگاه جورج واشنگتن و متخصص در برنامه هسته‌ای و امنیت ملی ایران در فارن پالیسی، عملیات‌های اخیر اسرائیل علیه نیروهای مقاومت، حملات این رژیم علیه خاک ایران و افزایش فشار داخلی برای تجدیدنظر در موضع هسته‌ای کشور، تهران را در معرض انتخاب‌های مهمی قرار داده است. در ماه‌های اخیر، دو بخش از سه رکن استراتژی دفاع پیشروی ایران تحت فشارهای ناشی از تسلط نمایان اسرائیل بر نردبان تنش‌ها قرار گرفته‌اند. اکنون برنامه هسته‌ای تنها رکن باقی‌مانده بوده، اما وضعیت کنونی تهران را در دوراهی قرار داده است: آیا باید از آستانه هسته‌ای بگذرد که ممکن است به جنگی با ایالات متحده و اسرائیل ختم شود؟

محدودیت استراتژی موشکی

موشک‌های بالستیک از ارکان اصلی دفاع ملی ایران بوده‌اند. تکیه بر موشک‌های بالستیک ریشه در جنگ ایران و عراق دارد؛ زمانی که شهرهای ایران هدف حملات گسترده موشک‌های عراقی قرار می‌گرفت. در سال ۲۰۱۸، رهبر انقلاب درباره این جنگ گفت: «تهران هر شب زیر موشک‌های عراق می‌سوخت. ما موشک نداشتیم. هیچ‌چیز برای دفاع از خود نداشتیم». این تجربه باعث شد که ایرانی‌ها در گسترش ظرفیت موشکی خود سرمایه‌گذاری زیادی انجام دهند و بزرگ‌ترین زرادخانه موشک‌های بالستیک در منطقه را بسازند. با نداشتن نیروی هوایی مدرن، توان موشکی برای نمایش قدرت کشور در منطقه بسیار مهم است.

ادعا شده طی سال جاری، اسرائیل به پیشرفته‌ترین سامانه‌های دفاع هوایی ایران که در سال ۲۰۱۶ از روسیه دریافت کرده بود آسیب زده است. پس از حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق و همچنین ترور سران مقاومت در تهران و بیروت، تهران در دو حمله جداگانه، صدها موشک بالستیک و کروز به سوی اهداف اسرائیلی شلیک کرد. در حالی که حمله اول در آوریل عمدتاً دفع شد، حمله دوم در ۱ اکتبر بسیار مؤثرتر بود و چندین موشک بالستیک موفق به عبور از سیستم دفاع موشکی لایه‌ای اسرائیل شده و به پایگاه هوایی نواتیم برخورد کردند.

ایران اسراییل

پاسخ ۲۶ اکتبر اسرائیل، بزرگ‌ترین حمله به اراضی ایران از زمان جنگ ایران و عراق بودند. حمله اکتبر اسرائیل در ابتدا توسط مقامات ایرانی کم‌اهمیت جلوه داده شد. با این حال، لحن سخنان مقامات به تدریج تغییر کرد و مسئولین ارشد ایرانی گفتند که ایران «تمام ابزارهای موجود را برای پاسخ قاطع و مؤثر» استفاده خواهد کرد. ایران اکنون با یک انتخاب دشوار روبرو است. تهران باید با دقت خطرات مقابله با اسرائیل در برابر احتمال تشدید درگیری‌های گسترده‌تر و ویرانگر را بسنجند.

انزوای استراتژیک ایران و نبود متحدان قدرتمند در منطقه به طور عمیقی دکترین دفاع ملی آن را شکل داده است. در اشاره به تنهایی ایران در منطقه، مسعود پزشیکان در ماه سپتامبر گفت: «من رئیس‌جمهور کشوری هستم که بارها با تهدیدات، جنگ‌ها و اشغال‌ها روبه‌رو شده است. هیچ‌کس به ما کمک نکرده و اعلامیه‌های بی‌طرفی ما نادیده گرفته شده‌اند».

چالش پروژه مقاومت

در غیاب متحدان قدرتمند دولتی، ایران به بازیگران غیردولتی روی آورده تا قدرت خود را در منطقه به نمایش بگذارد و جنگ را خارج از مرزهایش برای دفاع از سرزمینش پیش ببرد. این نیروهای غیردولتی که رکن دوم دفاع ملی ایران را تشکیل می‌دهند، به منظور محدودکردن آزادی‌عمل دشمنان منطقه‌ای ایران و تحمیل هزینه به آن‌ها طراحی شده‌اند.

اکنون ایران با انتخابی بحرانی روبرو است: حمایت از متحدان خود و ریسک رویارویی مستقیم با اسرائیل و متحدان این رژیم یا تجدیدنظر در روابط با  شرکای منطقه‌ای خود .

اسماعیل هنیه نعیم قاسم زیاد نخاله محور مقاومت

این در حالی است که ورود تهران به جنگ مستقیم علیه تل‌آویو با هدف اصلی گروه‌های مقاومت که همان دور نگه داشتن ایران از درگیری است، مغایرت دارد. ترور اسماعیل هنیه، حسن نصرالله و یحیی سنوار موجب از دست دادن برخی از رهبران باتجربه این نیروها شده است. علاوه بر این، عملیات‌های اسرائیل در جنوب لبنان حزب‌الله را شدیداً تضعیف کرده‌اند.

اگر ایران متحدان خود را رها کند، اعتبارش در سطح بین‌المللی از دست می‌رود که ممکن است منجر به تضعیف امنیت داخلی آن شود. شاید این موضوع روشن می‌سازد که چرا رهبر انقلاب در خطبه نماز جمعه ۴ اکتبر، حمایت مستمر از محور مقاومت را اعلام کرد و بر تعهد ایران به مسئله فلسطین تأکید نمود. هر یک از این دو سناریو برای ایران ریسک‌های خاص خود را به همراه دارد.

سیگنال هسته‌ای تهران

در پاسخ به این تحولات خارجی، مقامات ایرانی از ابتدای سال ۲۰۲۴ رویکرد خود در خصوص مسئله تسلیحات هسته‌ای را تغییر داده‌اند. در ماه فوریه، علی‌اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران توان هسته‌ای ایران را به ساخت یک خودرو تشبیه کرد: «تصور کنید یک خودرو به چه چیزهایی نیاز دارد؛ شاسی، موتور، فرمان، گیربکس. شما می‌پرسید آیا گیربکس را ساخته‌ایم؟ بله. آیا موتور را ساخته‌ایم؟ بله، اما هر جزء وظیفه خاص خود را دارد». در حالی که این تشبیه آمادگی فنی ایران را برجسته می‌سازد، بحث‌ها در خصوص گذر تهران از آستانه هسته‌ای به طور فزاینده‌ای صریح‌تر شده است.

تاسیسات هسته ای نطنز

در اکتبر، ۳۹ نفر از اعضای پارلمان ایران نامه‌ای به شورای عالی امنیت ملی ارسال کردند و خواستار بازنگری در دکترین دفاعی ایران در خصوص تسلیحات هسته‌ای شدند. افزون بر این، کمال خرازی، وزیر امور خارجه پیشین و مشاور فعلی رهبر انقلاب هشدار داد که موضع هسته‌ای ایران می‌تواند تغییر کند: «ما اکنون توان فنی لازم برای تولید سلاح هسته‌ای را داریم. تنها فتوای رهبری (مبنی بر منع سلاح هسته‌ای) مانع این امر است. اگر بقای ایران تحت تهدید جدی قرار گیرد، حق بازنگری در این سیاست را داریم».

در نهایت، عبور از آستانه هسته‌ای به ایران ابزار نهایی بازدارندگی را می‌دهد و می‌تواند نفوذ منطقه‌ای این کشور را تقویت کند. این مسیر با مخاطرات فراوانی روبروست، چرا که باعث تحریک درگیری با ایالات متحده و اسرائیل می‌شود.