به گزارش اکوایران، حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ نه تنها روح جنگ کره در دهه ۱۹۵۰ و بحران موشکی کوبا در دهه ۱۹۶۰ را دوباره زنده کرده، بلکه شکافی عمیق‌تر از هر زمان دیگری میان روسیه و کشورهای غربی به وجود آورده که در تاریخ معاصر بی‌سابقه بوده است. در همین حین، روسیه در حال تقویت روابط خود با کشورهای دیگر، از جمله کشورهای خاورمیانه است.

به نوشته سرگئی واکولِنکو برای وبگاه کارنگی، در حالی که روابط روسیه با آمریکا و کشورهای اروپایی همچنان در بسیاری از آثار علمی مورد تحلیل قرار می‌گیرد، روایت دیگری در حال شکل‌گیری است که به تغییرات در روابط روسیه با دنیای عرب و چرخشی عمده در سیاست خارجی این کشور اشاره دارد. روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی تا حد زیادی سیاست خارجی شوروی در قبال خاورمیانه را به ارث برده است. در تحلیل پویایی‌های معاصر همکاری روسیه و کشورهای عربی، ضروری است که ریشه‌های تاریخی این روابط و پیامدهای آن برای ژئوپلیتیک جهانی مورد توجه قرار گیرد.

دوره اولیه پساشوروی؛ فراخوان برای همکاری و وعده‌های توخالی

پس از جنگ جهانی دوم، اتحاد شوروی در حال ایجاد و پرورش روابط با رژیم‌های متمایل به سوسیالیسم در کشورهای الجزایر، مصر، عراق، لیبی، یمن جنوبی و سوریه بود و در مقابل، با حکومت‌های محافظه‌کار در کشورهای حوزه خلیج فارس مخالفت می‌کرد. تهاجم سال ۱۹۷۹ شوروی به افغانستان تصویر اتحاد شوروی را در چشم عرب‌ها، به ویژه در کشورهایی مانند عربستان سعودی که از جنگجویان چریکی ضدشوروی در جنگ شوروی–افغانستان حمایت می‌کردند، به پایین‌ترین حد رساند. در عین حال، اتحاد شوروی به طور پیچیده‌ای با کشورهای تولیدکننده نفت در جهان عرب ارتباط داشت؛ روابط شوروی-عرب گاهی به همکاری و گاهی به رقابت می‌انجامید و به شکلی چشمگیر تحت تأثیر استراتژی‌های تولید نفت قرار داشت. از آنجا که عربستان سعودی نقش رهبری در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) ایفا می‌کرد و تولیدکننده نفتی کلیدی بود، روابط روسیه و عربستان اغلب نوساناتی از دوستی و بیگانگی را تجربه می‌کرد.

اوپک

پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱، روسیه روابط پیچیده خود با کشورهای اوپک، از جمله عربستان سعودی را به ارث برد، اما استراتژی روشنی برای تعامل نداشت. علاوه بر این، تولید نفت روسیه به دلیل بحران‌های اقتصادی، آشوب‌های سازمانی و سال‌ها سرمایه‌گذاری ناکافی و تولید بیش از حد در اواخر دوره شوروی در حال کاهش بود. به همین دلیل، تمایل کمتری از سوی عربستان برای جلب همکاری روسیه با اوپک وجود داشت. آغاز جنگ اول چچن در سال ۱۹۹۴ نیز بر احتیاط متقابل افزود. روس‌ها عربستان را متهم به حمایت از شورشیان چچنی و تحریک جدایی‌طلبی می‌کردند و در حقیقت، برخی از سعودی‌ها در کنار شورشیان می‌جنگیدند، در حالی که خیریه‌های مستقر در عربستان برای اهداف چچنی (چه خیریه و چه نظامی) جمع‌آوری کمک می‌کردند. در عین حال، اخبار از جنایات ارتش روسیه در جریان عملیات‌های پاکسازی در روستاهای چچنی، در جهان اسلام جنجال‌برانگیز شده و حسن‌نیتی که روسیه پساشوروی می‌توانست داشته باشد، کاهش یافت.

در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، کاهش قیمت نفت و بحران‌های اقتصادی موجب شد که عربستان سعودی بارها برای همکاری در زمینه کاهش تولید نفت با روسیه تماس بگیرد. با این حال، روسیه به دلیل خصوصی‌سازی صنعت نفت خود، دولت ضعیف و حساسیت‌های خاص شرکت‌های نفتی روسیه به سطوح تولید (به جای قیمت) که از سیستم مالیاتی روسیه نشئت می‌گرفت، در کاهش تولید با مشکلاتی مواجه بود. این وضعیت فشار بیشتری بر شهرت روسیه در اوپک وارد کرد.

تا اوایل دهه ۲۰۱۰، هم روسیه و هم عربستان سعودی به طور فزاینده‌ای به نقش‌های مهم یکدیگر در بازار جهانی نفت پی برده بودند. علی‌رغم تنش‌ها، به ویژه در ارتباط با حمایت مستقیم روسیه از دولت بشار اسد در بحران سوریه، عربستان سعودی آماده پذیرش عضویت روسیه در اوپک بود. اما روسیه که خود را قدرتی در حال ظهور در گروه هشت کشور صنعتی (جی۸)، سازمان تجارت جهانی و احتمالا سازمان همکاری‌های اقتصادی می‌دید، تمایلی به واگذاری نفوذ یا هم‌راستایی سیاست‌های خود با دیگران نداشت. این کشور ترجیح می‌داد درجه‌ای از استقلال را حفظ کرده و از شرایط بازار که توسط اوپک شکل گرفته بود، بهره‌برداری کند. اما به زودی موقعیت آن به دلیل تشدید تنش‌های ژئوپلیتیکی تغییر کرد.

در غیاب آمریکا، اوپک‌پلاس حرف آخر بازار را می‌زند

تولد اوپک‌پلاس؛ عصری جدید در روابط سعودی-روسی

دوره زمانی بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ تغییرات مهمی در پویایی‌های جهانی نفت را تجربه کرد که همکاری بیشتر بین اعضای اوپک و غیراوپک، به ویژه میان عربستان سعودی و روسیه را به همراه داشت. این تغییر عمدتاً تحت تأثیر منافع سیاسی و اقتصادی استراتژیک در حال تحول بود.

تصرف کریمه توسط روسیه در بهار ۲۰۱۴ و سپس درگیری‌ها در دونباس، به اخراج این کشور از گروه هشت کشور صنعتی (جی۸) و آغاز رویارویی طولانی‌مدت آن با کشورهای غربی منجر شد. به دنبال این رویدادها، مسکو خود را روزبه‌روز منزوی‌تر دید و مجبور به جستجوی هم‌پیمانان جدید شد.

در همین حال، ایالات متحده شاهد افزایش تولید نفت ناشی از انقلاب «طوفان شیل» بود که تولید نفت این کشور را به طور چشمگیری افزایش داد. در سه سال منتهی به جولای ۲۰۱۴، این جهش ۳ میلیون بشکه در روز (معادل ۹ درصد از تولید اوپک در آن زمان) به تولید نفت آمریکا افزود. این تغییرات مستقیماً به تحولی در پویایی‌های بازار جهانی نفت منجر شد. بازار به این افزایش عرضه با کاهش شدید قیمت‌ها واکنش نشان داد؛ قیمت از متوسط ۱۰۸.۹۳ دلار برای هر بشکه برنت در نیمه اول ۲۰۱۴ به ۵۵.۲۷ دلار در پایان همان سال رسید. برخلاف سال‌های ۱۹۹۸، ۲۰۰۱ یا ۲۰۰۸، این کاهش قیمت نه به دلیل بحران اقتصادی و شوک تقاضا، بلکه به واسطه یک پیشرفت تکنولوژیکی بزرگ بود. به همین دلیل، نمی‌توان انتظار داشت که قیمت‌ها به طور همزمان و با بهبود اقتصادی، به سطح قبلی برگردند. علاوه بر این، مشخص شد که اوپک، با سهم بازار کاهنده خود، دیگر به تنهایی توانایی تثبیت بازار را ندارد.

اوپک

در ژانویه ۲۰۱۵، سلمان بن عبدالعزیز پس از درگذشت ملک عبدالله، به پادشاهی عربستان رسید و این آغاز دوران صعود سریع محمد بن سلمان بود. ولیعهد جوان سعودی به طور سنتی طرفدار آمریکا نبود و به دنبال پیشرفت‌های دیپلماتیک می‌گشت تا خود را در رقابت برای جانشینی پادشاهی متمایز سازد. در نظر او، تقویت روابط با روسیه می‌توانست یک پیروزی بزرگ باشد.

مسکو بدون اینکه از نزدیک با هر یک از جناح‌ها ارتباط داشته باشد، در حال ارتقای جایگاه خود به عنوان واسطه‌ای قدرتمند در یمن بود. در مارس ۲۰۱۵ و تنها یک ماه پس از منصوب‌شدن محمد بن سلمان به عنوان وزیر دفاع، عربستان سعودی عملیات نظامی علیه حوثی‌ها آغاز کرد. انعقاد تفاهمی با روسیه در مورد یمن برای این رابطه در حال توسعه اهمیت داشت و در ژوئن ۲۰۱۵، ولیعهد سعودی به انجمن اقتصادی بین‌المللی سنت‌پترزبورگ رفت و با ولادیمیر پوتین و الکساندر نوواک، وزیر انرژی روسیه دیدار کرد.

این تغییر در محاسبات سیاسی احتمالاً باعث شد که بحث‌هایی در مورد توافقی فراگیر بین روسیه و اوپک شکل بگیرد. اما یک سال و نیم دیگر و تغییر وزیر انرژی در عربستان سعودی لازم بود تا توافق نهایی امضا شود.

مقامات سعودی و روسی تقریباً بلافاصله مذاکرات خود را آغاز کردند. تغییر به سمت چهارچوب همکاری پس از آن رخ داد که علی النعیمی، وزیر نفت سابق سعودی که خاطرات تلخی از تلاش‌های پیشین برای همکاری با روسیه داشت، کنار رفت و خالد الفالح به جای او نشست؛ فردی که رویکردی عملگرایانه داشت و آماده بود تا شروعی تازه را رقم بزند. الفالح و نوواک توانستند رابطه‌ای شخصی و اعتماد متقابلی قوی ایجاد کنند که منجر به رسیدن به دستاوردی مهم شد. در اواخر ۲۰۱۶، اوپک اعلامیه همکاری با ده کشور دیگر و به ویژه روسیه را امضا کرد.

پالایشگاه نفت  اوپک

در ابتدا این توافق تدبیری موقت تلقی می‌شد و تاکنون هیچ سندی وجود ندارد که کشورهای غیراوپک را به همکاری بلندمدت متعهد سازد. مدیریت تولید عمدتاً به صورت شش‌ماهه انجام می‌گیرد. در عمل، طی هشت سال پس از امضای توافق، این گروه بدون اختلاف چندانی بین اعضای اوپک و غیراوپک عمل کرده است. عربستان سعودی و روسیه در مذاکرات حق وتو دارند. امارات متحده عربی نیز با اینکه جایگاهی ثانویه دارد، از صدای قوی‌تری در این مذاکرات برخوردار است. با توجه به تاریخ نوسانات تولید، این سه کشور بیشترین تأثیر را بر سطوح تولید اوپک‌پلاس دارند، در حالی که دیگر اعضا نقش‌های نمادین‌تری ایفا می‌کنند. برخی اعضا به دلایل فنی تولید خود را کمتر از سهمیه‌های تخصیص‌یافته تولید می‌کنند، در حالی که برخی دیگر فراتر از حد تعیین‌شده بیرون می‌دهند که معمولاً به دلیل تأثیر کم آن، تحمل می‌شود.

از سال ۲۰۱۴ و به ویژه از ۲۰۲۲ به بعد، اوپک‌پلاس یکی از معدود سازمان‌های بین‌المللی است که در آن، روسیه عضوی مهم با صدای تأثیرگذار است. وزارت انرژی روسیه تدابیری برای نظارت و کنترل تولید نفت به صورت هفتگی اتخاذ می‌کند تا تولید نفت این کشور به شکل معقولی در سطح توافق‌شده اوپک‌پلاس باقی بماند. از نظر فنی، دولت نمی‌تواند دستوری به شرکت‌های خصوصی و حتی شرکت‌های نفتی دولتی بدهد که بخش عمده‌ای از صنعت نفت روسیه را تشکیل می‌دهند؛ بلکه آن‌ها به طور داوطلبانه موافقت می‌کنند که در کاهش تولید مشارکت داشته و دولت نقشی هماهنگ‌کننده ایفا می‌کند. از آغاز دوران پوتین، تعادل قدرت در روسیه از اولیگارش‌ها و شرکت‌های نفتی به سمت دولت تغییر کرده و برخلاف سال‌های ۱۹۹۸ یا ۲۰۰۸، از سال ۲۰۱۷ به بعد، پیشنهادات دولت از سوی شرکت‌های بخش خصوصی با جدیت بیشتری پذیرفته می‌شود.

رابطه نزدیک میان پوتین و ایگور سچین، مدیرعامل بزرگترین شرکت نفتی روسیه نشان‌دهنده اهمیت توافق اوپک‌پلاس برای پوتین است. سچین که یکی از نزدیک‌ترین افراد به پوتین محسوب می‌شود، توانسته بسیاری از درخواست‌های خود را از رئیس‌جمهور روسیه بگیرد. سچین مخالف توافق اوپک‌پلاس بوده، زیرا این توافق امپراتوری‌سازی‌های او را محدود کرده و سرمایه‌گذاری‌های میلیارد دلاری در پروژه‌های عظیم که از طریق کاهش مالیات‌ها تأمین می‌شود را دشوارتر می‌سازد. برخلاف بسیاری از «پیشنهادات سیاستی» دیگرش، درخواست سچین از پوتین در سال ۲۰۱۹ برای خروج از اوپک‌پلاس نادیده گرفته شد.

از ۲۰۱۶ تا اواخر ۲۰۱۹، توافق اوپک‌پلاس به خوبی عمل کرد و قیمت‌های نفت تثبیت شد و سپس افزایش یافت. پس از سقوط قیمت‌های نفت در ۲۰۱۴، سرمایه‌گذاری جهانی در صنعت نفت ۴۵ درصد کاهش یافت و به زیر سطح جایگزینی افت تولید طبیعی رسید. تا پایان دهه، مازاد ظرفیت ایجاد شده قبل از ۲۰۱۴ کاملاً جذب شد. توافقات روسیه و عربستان در بخش انرژی از طریق روابط شخصی قوی میان وزرای انرژی دو کشور و دستیاران آن‌ها تسهیل شد. هر دو طرف تلاش کردند همکاری‌های گسترده‌تری بین آرامکو و شرکت‌های نفتی روسی برقرار کنند، اما موفقیت چندانی نداشتند. هیچ فرصتی برای شرکت‌های نفتی روسی برای مشارکت در پروژه‌های عربستان وجود نداشت و آرامکو نیز نیازی به پروژه‌هایی در روسیه نداشت.