دومینوی سقوط پوتین از قرهباغ تا دمشق
اکوایران: به دلیل تمرکز وسواسگونه پوتین بر اوکراین، او حاضر شده سایر پروژههای ژئوپلیتیکی را قربانی کند و از منافع کلیدی روسیه در دیگر نقاط جهان چشمپوشی نماید. اکنون شاهد نسخهای روسی از نظریه دومینو هستیم، دومینویی که در حال نابودی نفوذ روسیه در دیگر مناطق است و نشان میدهد که قدرت روسیه تا چه حد تحلیل رفته است.
![دومینوی سقوط پوتین از قرهباغ تا دمشق](https://cdn.ecoiran.com/thumbnail/gerMZGrtieHO/oZRmDytQCqPbx64THpRbAF899BMitgIDSfP66penUZ6m9xMsVHbWjBoW4bIRHlTclq6Z_b1l_bR3FJ_vqz--jDhf50qeituI_4ngQ9jVKYg,/%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%B1+%D9%BE%D9%88%D8%AA%DB%8C%D9%86.jpg)
به گزارش اکوایران، برای بسیاری، اخبار روزانه از اوکراین تصویری تیره از آینده کییف ترسیم میکند.
نیروهای روسیه همچنان در حال پیشروی هستند و دهها هزار نفر از سربازان خود را قربانی میکنند تا هرچه بیشتر از خاک اوکراین را تصرف کنند. رؤیای یک ضدحمله احتمالی اوکراین مدتی است که از بین رفته و در غرب، درخواستهایی از بیطرفی اوکراین گرفته تا به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر سرزمینهای اشغالی اوکراین، در حال افزایش است.
بر اساس گزارش فارن پالسی، این دیدگاهها بیاساس نیستند، اما خطر آن را دارند که در میان سیل اخبار روزانه، تصویر بزرگتر را نادیده بگیرند و فراموش کنند که روسیه تا چه اندازه آسیب دیده و خونین است. از نظر اقتصادی، روسیه با نرخ بهره سرسامآور و تورم افسارگسیخته مواجه شده که ترکیبی سمی از رکود تورمی ایجاد کرده است، شرایطی که راه گریزی از آن وجود ندارد. از نظر نیروی انسانی، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، آنچنان از دور جدیدی از بسیج نیرو وحشت دارد که مجبور شده به نیروهای اعزامی از کره شمالی متوسل شود. و از نظر نظامی، پوتین هیچگاه به فروپاشی اوکراین نزدیکتر از اوایل سال ۲۰۲۲ نبوده است. او خود را در موقعیتی گرفتار کرده که پژوهشگر مایکل کیمِیج آن را «کابوس» توصیف کرده است، جایی که تنها گزینههای فاجعهبار برای حکومت پوتین و منافع راهبردی روسیه باقی مانده است.
در واقع، همین مسئله بهترین شواهد را از مسیر فاجعهبار پوتین ارائه میدهد و شاید بزرگترین، یا حداقل نادیدهگرفتهشدهترین فرصتها را برای سیاستگذاران غربی فراهم کند. کمتر کسی به این ارتباط توجه کرده است، اما یک روند کاملاً مشخص طی سالهای اخیر پدیدار شده است: به دلیل تمرکز وسواسگونه پوتین بر اوکراین، او حاضر شده سایر پروژههای ژئوپلیتیکی را قربانی کند و از منافع کلیدی روسیه در دیگر نقاط جهان چشمپوشی نماید. اکنون شاهد نسخهای روسی از نظریه دومینو هستیم، دومینویی که در حال نابودی نفوذ روسیه در دیگر مناطق است و نشان میدهد که قدرت روسیه تا چه حد تحلیل رفته است.
اولین دومینو در سال ۲۰۲۳ سقوط کرد، زمانی که نیروهای جمهوری آذربایجان به منطقه جداییطلب قرهباغ یورش بردند و ارامنه را مجبور به فرار دستهجمعی کردند. روسیه، ضامن ثبات در این منطقه و شریک امنیتی کلیدی ارمنستان محسوب میشد، در برابر این حمله کاملاً ناتوان ماند. در نهایت، نیروهای روسی عقبنشینی کردند و پایگاه نظامی خود را که حدود ۲,۰۰۰ سرباز روسی در آن مستقر بودند، ترک کردند.
یک سال بعد، دومین دومینو فرو ریخت. با سرنگونی بشار اسد در سوریه، روسیه نهتنها متحد کلیدی خود در منطقه را از دست داد، بلکه شاهد فروپاشی نقش خود بهعنوان ضامن امنیتی رژیمهای خودکامه بود. مسکو، که تا پیش از این داعیه یک قدرت بزرگ را داشت که قادر به حمایت از دیکتاتورها و رژیمهای غیرلیبرال است، ناگهان به عنوان کشوری بیدفاع در برابر تحولات منطقهای ظاهر شد.
هر دو تحول، فروپاشی قرهباغ و سقوط حکومت اسد، مستقیماً نتیجه وسواس پوتین بر تسخیر اوکراین، به هر قیمتی که شده، است. این مسائل دو پرسش اساسی را مطرح میکنند:
کدام یک از پایگاههای نفوذ روسیه دومینوی بعدی سقوط خواهد بود؟
برای درک روند فروپاشی نفوذ روسیه، باید از قدیمیترین منطقه تحت حمایت مسکو آغاز کرد: ترانسنیستریا.
این نوار باریک در شرق مولداوی از نخستین روزهای پساشوروی در اشغال نیروهای روسی بوده است. اگر بخواهیم به گذشته بازگردیم، بیمیلی غرب در یافتن راهحلی برای مسئله ترانسنیستریا، در واقع نخستین گناه آنها در برابر توسعهطلبی روسیه بود، زمانی که سیاستگذاران غربی از مواجهه با واقعیتهای امپریالیسم روسیه سر باز زدند، خیلی پیش از آنکه پوتین نگاه خود را به اوکراین بدوزد.
تا اواخر دهه ۱۹۹۰ مشخص شده بود که وعدههای روسیه برای خروج نیروهای خود از مولداوی و پایان دادن به سیاست تقسیم کشورهای مستقل اروپایی، کاملاً غیرقابل اعتماد است. با این حال، غرب تا حد زیادی چشم خود را به روی این نمونهی آشکار و هشداردهنده از ریوانشیزم روسیه بست و اجازه داد که این مسئله بدون راهحل باقی بماند.
اما اکنون روابط مسکو با ترانسنیستریا بهطور ناگهانی دچار بحران شده است. در اوایل امسال، قطع صادرات گاز روسیه به اروپا، این منطقه را بهطور کامل در تاریکی فرو برد. اگرچه برخی اقدامات برای بازگرداندن ظرفیت انرژی صورت گرفته، اما بحثهای تازهای درباره «فروپاشی احتمالی» ترانسنیستریا و تأثیر آن بر مولداوی و منطقه بهطور کلی مطرح شده است. غرب تقریباً بهطور کامل از این مباحث غایب بوده است، چه در مورد راهحلهای احتمالی و چه درباره پیامدهای راهبردی این بحران.
این غفلت عجیب بهویژه با توجه به مرز ترانسنیستریا با اوکراین و تمایلات آشکار مسکو برای پیوند دادن اراضی اشغالی اوکراین با این منطقه تحت نفوذ روسیه، غیرقابل توجیه است.
در همین حال، گرجستان نیز درگیر بحرانی داخلی است که شدیدترین بحران سیاسی این کشور در سالهای اخیر محسوب میشود. پس از انتخابات اخیر پارلمانی، که بهطور گسترده بهعنوان انتخاباتی متقلبانه تلقی شد، حزب طرفدار روسیه «رؤیای گرجی» ادعای پیروزی کرد و با آن، مسیر آیندهای ضدغربی برای تفلیس را ترسیم نمود.
این انتخابات دستکاریشده، نقطه اوج روندی طولانیمدت بود که طی آن رهبران این حزب پایههای دموکراسی گرجستان را یکی پس از دیگری تضعیف کردند. این روند بهشدت یادآور دوران زمامداری ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور سابق اوکراین است که گرایشهای طرفدار کرملین او در نهایت منجر به وقوع انقلاب میدان ۲۰۱۴ در اوکراین شد.
اکنون، حرکت «رؤیای گرجی» بهسوی اقتدارگرایی، اعتراضاتی را برانگیخته است که هر روز بیش از پیش به تظاهراتی شبیه میشوند که یانوکوویچ را از قدرت سرنگون کرد.
سؤال اصلی این است: آیا گرجستان دومینوی بعدی فروپاشی نفوذ روسیه خواهد بود؟ و غرب چگونه میتواند از این تحولات برای مهار بیشتر قدرت مسکو بهره ببرد؟
در میان تمام این تحولات، بلاروس نقطهکوری بزرگ در سیاستهای غربی است و شاید مهمترین نقطه فشار برای سنجش میزان ضعف نفوذ و قدرت مسکو در شرایط کنونی.
در سال ۲۰۲۰، اعتراضات دموکراسیخواهانه سراسر بلاروس را فراگرفت و بزرگترین تهدید علیه حکومت چند دههای الکساندر لوکاشنکو، دیکتاتور این کشور، پدید آمد. با این حال، در یکی از بزرگترین (و نادیدهگرفتهشدهترین) شکستهای سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، واشنگتن تقریباً هیچ حمایتی از معترضان نکرد و در نتیجه، نفوذ خود را بهطور کامل به مسکو واگذار کرد.
همین خلأ حمایتی به پوتین فرصت داد تا مداخله کند، حکومت لوکاشنکو را نجات دهد و یکی از دستنشاندههای قدیمی مسکو را در قدرت نگه دارد. اکنون، سالها بعد، لوکاشنکو همچنان حکومت میکند و بلاروس به یکی از پایگاههای کلیدی روسیه برای حمله به اوکراین تبدیل شده است.
اما بلاروس بار دیگر به نقطهای حساس رسیده است. در ۲۶ ژانویه، انتخاباتی دیگر در این کشور برگزار شد، که قرار بود ادامه حکومت لوکاشنکو را تضمین کند یا حداقل این امیدی بود که دیکتاتور داشت. با این حال، باید توجه داشت که اعتراضات گسترده ۲۰۲۰ درست پس از انتخابات تقلبی آن سال شعلهور شد.
اگرچه حکومت طی این سالها دهها هزار نفر را بازداشت کرده است، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از این انتخابات نیز شاهد ناآرامی نباشیم. در واقع، اپوزیسیون بلاروس اکنون بسیار سازمانیافتهتر و متعهدتر از پنج سال پیش است، و با توجه به اینکه حامی اصلی لوکاشنکو (پوتین) درگیر بحرانهای متعدد است، احتمالاً این انتخابات میتواند آخرین انتخاباتی باشد که لوکاشنکو از طریق تقلب برنده میشود.
فرصت از دسترفته غرب: آیا هنوز هم میتوان ابتکار عمل را به دست گرفت؟
تمامی این تحولات؛ سقوط ترانسنیستریا در تاریکی، آشفتگی در گرجستان، و بازگشت بلاروس به نقطهای مشابه با اعتراضات ۲۰۲۰، بهتنهایی هم از نظر ژئوپلیتیکی مهم هستند. اما آنچه این تحولات را به یک فرصت راهبردی تبدیل میکند، تضعیف ناگهانی نفوذ خارجی روسیه است.
مسکو، که حامی اصلی جداییطلبان ترانسنیستریا، اقتدارگرایان گرجستان، و رژیم لوکاشنکو بوده، اکنون شاهد فرسایش قدرت خود در این مناطق است. این شرایط فرصت جدیدی برای غرب فراهم میکند، البته به شرطی که بروکسل، لندن و واشنگتن بتوانند از این وضعیت بهره ببرند.
با وجود این، غرب هنوز استراتژی مشخصی برای این تحولات تدوین نکرده است. اتحادیه اروپا همچنان از مسیر اروپامحور مولداوی حمایت میکند، اما در خصوص ترانسنیستریا تقریباً هیچ اقدام مؤثری انجام نداده است. در گرجستان، آمریکا اخیراً بیدزینا ایوانیشویلی، معمار اصلی سقوط دموکراسی در این کشور را تحریم کرد، اما هیچ برنامهای فراتر از این اقدامات انفرادی در دستور کار ندارد.
به نظر میرسد که این کشور حتی در تحلیلهای راهبردی نیز کاملاً نادیده گرفته شده است.
در حالی که گزارشهای متعددی درباره استراتژی جدید آمریکا در قبال اوکراین، روسیه و اروپا منتشر شده است، تقریباً هیچ سندی درباره بلاروس وجود ندارد. این نشاندهنده خلأ کامل تفکر استراتژیک درباره بلاروس در میان سیاستگذاران غربی است.
با توجه به فرصتهای پیشآمده، سؤال کلیدی این است که آیا غرب این بار میتواند سیاستی فعالانه و هدفمند اتخاذ کند، یا دوباره نظارهگر خواهد بود که چگونه یکی از نقاط کلیدی ضعف روسیه از دست میرود؟
و این همه هم مایه تاسف است و هم فرصتی از دست رفته. اکنون نهتنها چهرههایی مانند اسد دریافتهاند که حمایت پوتین تاریخ انقضا دارد، بلکه جداییطلبان ترانسنیستریا، اقتدارگرایان گرجستان و دیکتاتور بلاروس نیز به این نتیجه رسیدهاند که پوتین حتی برای آنها هم حامی بیقید و شرطی نیست.
آنها دیدهاند که رئیسجمهور روسیه همیشه، همیشه، و باز هم همیشه، اولویت نخست خود را تسلط بر اوکراین قرار میدهد، حتی به قیمت از دست دادن دیگر منافع راهبردی مسکو، از جمله رژیمهای دستنشانده و متحدان فاسد در مرزهای روسیه.
این روند ناگهانی نبوده، بلکه سالها در حال شکلگیری بوده است.
برای بیش از یک دهه، پوتین تسلط بر اوکراین را به هر هدف راهبردی دیگری در مسکو ترجیح داده است، که این روند از زمان تأسیس و فروپاشی بلافاصله اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه آغاز شد.
در سالهای اخیر، پوتین کنترل اوکراین را حتی مهمتر از اقتصاد پایدار، روابط باثبات با غرب، و حتی بقای خود در قدرت دانسته است.
در واقع، اکنون میتوان گفت که پوتین احتمالاً تسلط بر اوکراین را حتی بر مناطق داخلی روسیه مانند یاقوتستان (ساخا) یا چچن ترجیح میدهد. دو منطقهای که فعلاً بخشی از فدراسیون روسیه هستند اما تاریخچهای روشن بهعنوان دولتهای مستقل دارند.
همین موضوع نشان میدهد که ثبات سرزمینی روسیه به هیچوجه تضمینشده نیست، و همانطور که اکونومیست اشاره کرده است، پوتین در حال تبدیل روسیه به یک «کشور شکستخورده» است.
اگرچه بحران داخلی در روسیه هنوز فاصلهای تا تحقق دارد، اما دقیقاً در همان مسیری قرار دارد که سقوط سریع این دومینوها به سمت آن پیش میرود. این دقیقاً همان دلیلی است که غرب باید نهتنها روی دومینوهای بعدی سقوط، مانند ترانسنیستریا، گرجستان و حتی بلاروس، سیاستگذاری کند، بلکه باید به این بپردازد که روسیه پس از پوتین چگونه خواهد بود و چگونه باید باشد. چراکه زمانی که دومینوها شروع به سقوط میکنند، معمولاً دیگر متوقف نمیشوند. غرب باید آماده باشد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فرمانده لشکر مازاد ایرانخودرو
-
پلاکارد «ظریف گورتو گم کن» در راهپیمایی 22 بهمن
-
دلار تقویت شد، قیمت طلا رکورد زد؛ شوک تعرفههای جدید آمریکا به بازارهای مالی
-
برگ برنده ترکیه در خاورمیانه
-
تعویق اجرای توافق از سوی حماس: گزینه نظامی برای رویارویی با طرح ترامپ روی میز است
-
روزهای تکراری در بازار سرمایه ادامه دارد؟
-
مقصد پنجمین سفر استانی مسعود پرشکیان مشخص شد
-
پزشکیان خطاب به ترامپ: اگر اهل مذاکره بودی، چرا این غلطها را میکنی؟
-
هجوم متقاضیان برای دریافت وام؛ رد پای پیشفروش خودرو در قله ۸۵۰۰ میلیاردی تسهیلات بانکی