واژهای که ترامپ را توصیف میکند-۲
فاجعهبارتر از عصر زرین؛ ۲ نقطهضعف کشنده سبک حکومت ترامپ
اکوایران: فساد، پاشنه آشیل پاتریمونیالیسم است زیرا مردم آن را میفهمند و از آن متنفرند.

به گزارش اکوایران، حتی کسانی که از انتخاب مجدد ترامپ بدترین سناریوها را انتظار داشتند، انتظار بیشتر از این سطح از عقلانیت را داشتند. امروز مشخص است که آنچه از ۲۰ ژانویه رخ داده، نهتنها یک تغییر دولت، بلکه تغییر رژیم بوده است، تغییری در سیستم حکومتی ما. اما این تغییر دقیقاً به چه چیزی منجر شده است؟
نشریه آتلانتیک در مطلبی، به تحلیل نوع حکومتداری دونالد ترامپ پرداخته است. اکوایران این یادداشت را در دو قسمت ترجمه کرده که بخش اول آن پیش از این با عنوان «آیا ترامپ پاتریمونیالیسم را از زبالهدان تاریخ بیرون کشیده است؟»منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن را میخوانید.
سرگیجه؛ تبدیل ریاستجمهوری به یک فرصت تجاری
پاتریمونیالیسم توضیح میدهد که چرا بسیاری از اقدامات ترامپ در ظاهر گیجکننده به نظر میرسد. هر سیاستی که ترامپ به آن علاقه دارد، اموال شخصی او محسوب میشود. پرونده دادستانی فدرال علیه شهردار نیویورک، اریک آدامز، را متوقف کرد زیرا یک شهردار مطیع در شهری بزرگ برای او مفید است. او سنت ۵۰ ساله را شکست و وزارت دادگستری را «شرکت حقوقی شخصی» خود دانست. اجرای قوانین مصوب کنگره را اختیاری میداند و حتی مدعی است که حق عفو مجرمان را دارد. دادرسیها علیه شورشیان حمله ۶ ژانویه را متوقف کرد، زیرا آنها از طرفداران او هستند. در فرآیند استخدام دولت، وفاداری به شخص ترامپ از وفاداری به قانون اساسی مهمتر شده است.
در دنیای ترامپ، نهادهای فدرال بدون مشورت با کنگره تعطیل میشوند. افرادی بدون هیچ اختیار قانونی، بهزور وارد آژانسهای دولتی میشوند و کنترل آنها را به دست میگیرند. فردی که تنها تجربه مدیریتیاش اداره دو سازمان غیرانتفاعی کوچک بوده، مسئول سختترین پست مدیریتی دولت میشود. تعارض منافع، اگر مورد تأیید مستقیم هم نباشد، کاملاً تحمل میشود. دادستانها و بازرسان کل، به دلیل انجام وظیفه خود، اخراج میشوند. هزاران کارمند دولت به کارمندانی تبدیل میشوند که فقط در صورت رضایت رئیسجمهور شغل خود را حفظ میکنند. حفاظت امنیتی مقامات سابق، صرفاً به دلیل «بیوفایی» از آنها گرفته میشود. ریاستجمهوری به یک فرصت تجاری تبدیل شده است.
دو نقطهضعف کشنده پاتریمونیالیسم
با این حال، وقتی ماکس وبر پاتریمونیالیسم را در دوران دولت مدرن منسوخ میدانست، دچار خیالپردازی نشده بود. هانسون و کوپستین یادآوری میکنند: «حکومتهای پاتریمونیالیستی از نظر نظامی یا اقتصادی نمیتوانند با کشورهایی که توسط بوروکراسیهای متخصص اداره میشوند، رقابت کنند.» و هنوز هم نمیتوانند.
پاتریمونیالیسم دو نقطهضعف کشنده دارد:
اول بیکفایتی. هانسون و کوپستین مینویسند: «خواستههای خودسرانه حاکم و حلقه شخصی او، بهطور مداوم عملکرد عادی نهادهای دولتی را مختل میکند». رژیمهای پاتریمونیالیستی «بهطور کلی در مدیریت هر مسئله پیچیده حکمرانی مدرن، وحشتناک عمل میکنند.در بهترین حالت، نهادهایی ناتوان ایجاد میکنند، و در بدترین حالت، مستقیماً اقتصاد را غارت میکنند.» در حال حاضر، دولت ترامپ ظاهراً مصمم است که تا جای ممکن دولت را فلج کند.
در نهایت، بیکفایتی بدون نیاز به کمک چندانی از سوی مخالفان، برای افکار عمومی آشکار میشود. اما کمک به مردم برای درک دیگر نقطهضعف بزرگتر پاتریمونیالیسم یعنی فساد، نیازمند تاکید مداوم و بیوقفه است. پاتریمونیالیسم ذاتاً فاسد است، زیرا دلیل وجودی آن، بهرهبرداری از دولت برای منافع سیاسی، شخصی و مالی است.
خیلی بدتر از عصر زرین!
در هر مرحله، این سیستم در جنگ با قوانین و نهادهایی است که مانع از تقلب، غارت و نابودی دولت میشوند. ما دقیقاً میدانیم که در دور دوم ریاستجمهوری ترامپ چه انتظاری باید داشته باشیم. لری دایموند از مؤسسه هوور در دانشگاه استنفورد اخیراً در یک پادکست گفت: «فکر میکنم در چهار سال آینده، شاهد یک موج حیرتآور از فساد و سرمایهداری رفاقتی خواهیم بود، چیزی که از اواخر قرن نوزدهم و دوران «عصر زرین» تاکنون دیده نشده است.»
فرانسیس فوکویاما، استاد دیگر استنفورد، پاسخ داد: «این قرار است خیلی بدتر از عصر زرین باشد».
آنها اشتباه نمیکردند. خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد: «در سه هفته اول دولت جدید، دونالد ترامپ با سرعتی بیسابقه اقدام به برچیدن سازوکارهای نظارت بر سلامت عمومی و اخلاقی دولت فدرال کرد. سازوکارهایی که او در دوره اول خود بارها به چالش کشید، اما اینبار مصمم به حذف کامل آنها به نظر میرسد.»
سرعت این روند خیرهکننده بود. برای مثال، فقط طی چند روز در ماه فوریه، دولت ترامپ: اجرای قوانین ضد نفوذ خارجی را از بین برد، اقدامی که باب باور، مشاور حقوقی سابق کاخ سفید، آن را کاهش خطرات حقوقی برای شرکتهایی مانند سازمان ترامپ توصیف کرد که برای تأمین منافع اقتصادی خود با مقامات دولتی و شرکای خارجی ارتباط دارند.
اجرای «قانون اقدامات ضد فساد خارجی» را تعلیق کرد، که به گفته باور، ریسکهای حقوقی ترامپ و معاملات او با مقامات دولتی در داخل و خارج را کاهش میداد. بدون هیچ دلیلی، رئیس نهاد نظارت بر اخلاق دولت را اخراج کرد، نهادی که قرار بود بهعنوان یک نهاد مستقل بر قوانین ضد فساد و افشای مالی در قوه مجریه نظارت کند. بازرس کل USAID را بدون دلیل برکنار کرد، فردی که گزارش داده بود تعلیق پرداختها و کاهش کارکنان، نظارت بر این آژانس را «تقریباً غیرعملیاتی» کرده است.
تا آن زمان، ترامپ مقررات تضاد منافع را کاملاً از بین برده بود و به گفته باب باور، «فضای وسیعی ایجاد کرده بود که به دولتهای خارجی، ازجمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، اجازه میداد مستقیماً با سازمان ترامپ یا شرکتهای وابسته آن به شیوههایی که بهطور چشمگیری برای منافع تجاری ترامپ سودمند بود، همکاری کنند.»
او بدون دلیل موجه و احتمالاً غیرقانونی بازرسان کل را در ۱۹ آژانس دولتی اخراج کرد. و این تازه آغاز ماجرا بود و ترامپ به این روند ادامه خواهد داد.
پاشنه آشیل پاتریمونیالیسم
فساد، پاشنه آشیل پاتریمونیالیسم است زیرا مردم آن را میفهمند و از آن متنفرند. فساد مانند «دموکراسی»، «قانون اساسی» یا «حاکمیت قانون» یک مفهوم انتزاعی نیست. فساد به مردم نشان میدهد که دولت نه برای آنها، بلکه برای گروهی خاص اداره میشود.
بزرگترین تهدیدی که پوتین با آن روبهرو شد، کارزار بیوقفه الکسی ناوالنی علیه فساد بود، جنبشی که ممکن بود حکومت او را سرنگون کند، اگر پوتین دستور مرگ ناوالنی در زندان را صادر نکرده بود. در لهستان، اپوزیسیون لیبرال توانست در سال ۲۰۲۳ حزب پاتریمونیالیستی «قانون و عدالت» را با یک کارزار ضد فساد از قدرت کنار بزند.
در آمریکا، هر کسی که بخواهد قدرت «ضد فساد» را درک کند، کافی است به حملات جمهوریخواهان علیه جیم رایت و هیلاری کلینتون نگاه کند. در مورد کلینتون، جمهوریخواهان و ترامپ یک نقض جزئی تشریفاتی (استفاده از سرور شخصی برای ایمیلهای محرمانه) را به یک رسوایی بزرگ جهانی تبدیل کردند. ترامپ و متحدانش بارها و بارها او را «فاسدترین نامزد تاریخ» معرفی کردند.
تکرار مداوم این ادعا باعث شد که بسیاری از رأیدهندگان فکر کنند «هر جا دود باشد، باید آتشی هم باشد».
حتی نمونهای دقیقتر، کارزار موفق نیوت گینگریچ برای سرنگونی جیم رایت، رئیس دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا بود. کارزاری که به پایان دوران حرفهای رایت، آغاز دوران گینگریچ، و در نهایت، پیروزی جمهوریخواهان در مجلس در سال ۱۹۹۴ منجر شد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، رایت یکی از قدرتمندترین چهرههای کنگره بود، درحالیکه گینگریچ یک نماینده حاشیهای و عجیبوغریب. اما گینگریچ نقشهای داشت. او در سال ۱۹۸۷ گفت: «من فقط مدام روی مسائل اخلاقی او (رایت) تاکید میکنم و تاکید میکنم. بالاخره در نقطهای، یا رسانهها روی آن سوار میشوند، یا از بین میرود.»
گینگریچ با استفاده از شکایات اخلاقی و سخنرانی عمومی بیوقفه (و نه لزوماً مبتنی بر واقعیت)، رایت و بهطور کلی دموکراتها را به فساد متهم کرد. جان ام. بری در پولیتیکو نوشت: «تقریباً در هر سخنرانی و مصاحبهای، او به رایت حمله میکرد. او از مخاطبانش میخواست که به سردبیران روزنامههای محلی نامه بنویسند، در برنامههای رادیویی تماس بگیرند، و از نمایندگان کنگره در جلسات عمومی پاسخ بخواهند. در سفرهایش، خبرنگاران سیاسی و تحقیقی محلی و نویسندگان سرمقالهها را ترغیب میکرد که درباره رایت تحقیق کنند. و او همواره این جمله را تکرار میکرد: جیم رایت فاسدترین رئیس مجلس در قرن بیستم است.»
امروز، کارزار گینگریچ برای دموکراتها یک نقشه راه ارائه میدهد. اگر بخواهند پایگاه حمایتی ترامپ را متزلزل کنند، این مدل نشان میدهد که آنها باید یک کمپین استراتژیک، بیوقفه و هدفمند راه بیندازند تا ترامپ را فاسدترین رئیسجمهور تاریخ آمریکا معرفی کنند.
تقریباً هر اتفاقی میتواند سوختی برای این حملات باشد، مشروط بر اینکه فساد را نه به مفاهیم کلی مانند حاکمیت قانون، بلکه به مسائل ملموس زندگی روزمره مردم گره بزنند: قیمتهای بالا؟ سرمایهداری رفاقتی! کاهش بودجه برنامههای محبوب عمومی؟ رشوهدهی به سرمایهداران حامی ترامپ! کاهش مالیاتها؟ حملهای طمعورزانه به تأمین اجتماعی!
برچسبی که به نمیچسبد؟
بهترین استدلال علیه این تاکتیک (شاید تنها استدلال در این مقطع) این است که فساد دیگر به ترامپ نمیچسبد. بالاخره، مردم سالهاست درباره فساد او شنیدهاند و یا آن را در محاسباتشان لحاظ کردهاند یا دیگر اهمیتی نمیدهند. علاوه بر این، بسیاری از مردم فکر میکنند که همه سیاستمداران فاسد هستند.
اما مشکل دقیقاً همین است. مخالفان ترامپ هرگز یک پیام استراتژیک، هماهنگ و متمرکز علیه فساد او نساختهاند. در عوض، آنها صرفاً به اخبار روز واکنش نشان دادهاند. با این کار، آنها بهجای هدایت گفتمان، فقط به آتشسوزیهای روزانه پاسخ دادهاند و از ساختن یک پیام پایدار ناتوان بودهاند.
واقعیت این است که مردم ترامپ را فاسد نمیدانند، بلکه او را فردی بدون تظاهر میبینند. ترامپ به دلیل رفتار غیرقابلپیشبینیاش، بهعنوان فردی که فیلتر ندارد، واقعی به نظر میرسد، درحالیکه سایر سیاستمداران را متظاهر میدانند. از آن مهمتر، چون ترامپ نخبگان را عصبانی میکند، بسیاری از مردم او را «همصف با مردم عادی» میدانند.
شکستن این تصور میتواند تعیین کند که آیا میزان محبوبیت او بالای ۵۰ درصد خواهد ماند یا به زیر ۴۰ درصد سقوط خواهد کرد و از لحاظ سیاسی، این تفاوتی کلیدی است. آیا دموکراتها به پیام مثبت خود نیاز دارند؟ قطعاً. آنها باید روی آن کار کنند.
اما در حال حاضر، که از قدرت کنار گذاشته شدهاند و ترامپ «کاپو دی توتی کاپی» (رئیس تمام رؤسا) است، تاریخ حکومتهای پاتریمونیالیستی نشان میدهد که مؤثرترین استراتژی آنها حمله مداوم به فساد او خواهد بود. و یک چیز قطعی است؛ ترامپ خودش به آنها سوخت کافی برای این حملات خواهد داد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
عارف: باید به مردم اطمینان دهیم که نوسانات بازار تاثیر بر سرمایه آنان نخواهد داشت
-
پاسخ نیروهای مسلح یمن به تجاوزات آمریکا/ ۳ درگیری جدی انصارالله با ناو ترومن در دریای سرخ
-
اقامت نجومی نوروزی؛ از ویلای ۱۱۱ میلیونی تا هتل ۸۰ میلیونی
-
ایران خودرو پیشنهادی داد که مشتریان را ناراضی کرد / خودروی محبوب از دست متقاضیان لیز خورد
-
حماس با پیشنهاد آتشبس مصر موافقت کرد
-
حداقل حقوق کارمندان در سال ۱۴۰۴ مشخص شد
-
گزارش اسوشیتدپرس از رد پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا
-
سیگنال قالیباف به دولت؛ طرح کالابرگ الکترونیکی باید برای ۷ دهک اجرا شود
-
فوری/ خبر مهم سخنگوی دولت درباره نامهنگاری تهران و واشنگتن؛ مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در دستور کار است