به گزارش اکوایران، اتحادیه اروپا روز 5شنبه تایید کرد که جوزپ بورل، مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپا در 24 و 25 ژوئن به عنوان بخشی از تلاش‌های جاری برای احیای برجام به ایران سفر خواهد کرد.

وی  به عنوان هماهنگ کننده برجام، با حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه و سایر همتایان ذیربط ایرانی دیدار و گفت وگو خواهد کرد.

این سومین سفر مقامات ارشد اتحادیه اروپا به ایران از زمان قطع مذاکرات در وین در ماه مارس است. پیش‌تر هیئتی به رهبری انریکه مورا دوبار به تهران سفر کرد اما علیرغم تلاش‌ها و مبادله پیام‌ها هیچ پیشرفتی حاصل نشد. و این امر خود بار سیاسی سنگین‌تری بر دوش بورل می‌گذارد.

پیش از این سفر، بورل به همراه معاونش مورا با رابرت مالی، نماینده ویژه بایدن در امور ایران و مذاکره‌کننده ارشد آمریکا، در بروکسل دیدار و گفت‌وگو کردند.

مورا با انتشار عکسی از این دیدار در توئیتر خود نوشت: شام در بروکسل با نماینده عالی اتحادیه اروپا حوزپ بورل و فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران راب مالی. گفتگوی عمیق در مورد برجام و دیدگاه‌های منطقه‌ای گسترده‌تر در خاورمیانه. مالی بر تعهد قاطع آمریکا برای بازگشت به توافق تاکید کرد.

رابرت مالی نیز با بازنشر این توییت، افزود: با تشکر از جوزپ بورل و انریکه مورا برای هماهنگی نزدیک شما با ایالات متحده. ما به مشورت با شرکای اروپایی خود به مسیر دیپلماسی معنادار متعهد هستیم.

FV9dBpcXEAcbIR8

 

دستورکار بورل در تهران

در همین زمینه، الی گرانمایه، معاون برنامه خاورمیانه شورای روابط خارجی اروپا در مقاله‌ای با عنوان «بورل در تهران: چگونه بر سه مانع توافق هسته ای ایران غلبه کنیم؟» نوشت: فروپاشی توافق هسته ای ایران می تواند به تشدید تنش نظامی و آشفتگی بیشتر در بازار جهانی انرژی منجر شود. اروپا تنها از طریق دیپلماسی با ایران و آمریکا می تواند به این تهدیدات رسیدگی کند.

خانم گرانمایه نوشته است: جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در راه تهران است تا تلاشی برای حفظ توافق هسته ای ایران در ساعت یازدهم انجام دهد. در گفت‌وگوهای مارس سال جاری در وین، مذاکره‌کنندگان پیشرفت قابل‌توجهی در جهت بازگرداندن ایران و ایالات متحده به پایبندی به توافق داشتند.

اما این معامله اکنون در معرض خطر جدی نابودی است. مذاکرات به بن‌بست خورده است، تنش ها بین ایران و غرب بر سر مسائل هسته ای به شدت افزایش یافته است و تنش خطرناکی بین اسرائیل و ایران به وجود آمده است. بی‌اعتمادی فزاینده بین غرب و ایران می‌تواند هر دوی آنها را به اشتباه محاسباتی سوق دهد.

وزیر امور خارجه ایران در روزهای اخیر با همتایان روسی و چینی خود درباره سرنوشت برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) رایزنی‌هایی در سطح بالا داشته است. سفر بورل می تواند شتاب دیپلماتیک مورد نیاز برای پایان دادن به بن‌بست فعلی و جلوگیری از تشدید تنش بیشتر را ایجاد کند.

تاکنون، علی‌رغم دیپلماسی مستمر شاتل توسط اتحادیه اروپا، مذاکره‌کنندگان نتوانسته‌اند مهم‌ترین موضوع باقی‌مانده بین تهران و واشنگتن را حل و فصل کنند: تعیین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی وزارت خارجه ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی (موسوم به FTO). همانطور که تاکنون شاهد بوده‌ایم، بعید است که ایالات متحده و ایران در مورد اقدامات متقابلی که دولت بایدن اصرار دارد برای حذف این نامگذاری ضروری است به توافق برسند.

با ادامه این بن بست، ایران اکنون فعالیت های هسته ای خود را بسیار فراتر از محدودیت های توافق هسته ای 2015 گسترش داده است. این کشور همچنین بازرسی ها و سایر اقداماتی که نظارت حیاتی بر فعالیت های هسته ای را فراهم می کند، منع کرده است.

در ژوئن، 30 کشور از 35 کشور عضو شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، قطعنامه‌ای را تصویب کردند که در آن ایران را به دلیل [ادعای] عدم همکاری و توضیحات موثق درباره تحقیقات آژانس در مورد عملکرد گذشته ایران در مورد مسائل هسته‌ای سرزنش می‌کرد.

ایران با قطع برخی دوربین‌ها در تأسیسات خود به یکسری اقدامات پاسخ متقابل داد، امری که ممکن است به طور قابل توجهی آنچه را آژانس «تداوم دانش» خود در مورد فعالیت‌های هسته‌ای ایران می‌نامد، تضعیف کرده باشد. در روزهای اخیر، ایران به آژانس گزارش داد که شروع به استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته در سایت هسته ای زیرزمینی خود کرده است. این حرکت‌ها اجرای توافق وین را پیچیده‌تر می‌کند.

ali azady

 

راهکارهای نوآورانه برای موانع ۳گانه

علی‌رغم این چشم‌انداز تاریک، نشانه‌هایی وجود دارد که دولت‌های بایدن و رئیسی می‌توانند راه‌حل‌های نوآورانه‌ای برای این بن‌بست ارائه دهند – با فراتر رفتن از موضوع نامگذاری سپاه پاسداران و در نظر گرفتن سایر ژست‌هایی که می‌تواند توافق هسته‌ای را احیا کند. برای رسیدن به این هدف، آنها باید سه مانع اصلی را از بین ببرند.

مناقشه اصلی سیاسی است، نه اقتصادی

اولاً مشکل اساسی تهران درباره احیای برجام بیشتر سیاسی است تا اقتصادی. رهبران ایران اعتماد چندانی به دوام توافق هسته‌ای احیا شده ندارند، زیرا آنها - پس از تجربه برخورد با رئیس جمهور دونالد ترامپ - تشخیص می دهند که هیچ یک از دولت های ایالات متحده نمی‌تواند جانشین خود را وادار به پایبندی به توافق کند. اکنون که جناح‌های محافظه‌کار به طور کامل دولت، پارلمان و قوه قضائیه تهران را کنترل می‌کنند، رهبران ایران برای به خطر انداختن آبروی خود با امضای توافق دیگری با واشنگتن راغب نیستند. 

همچنین در تهران این احساس رو به رشد وجود دارد که دموکرات‌ها برای حفظ کاخ سفید برای دور دوم ریاست جمهوری ضعیف‌تر از قبل هستند - و این ریسک را افزایش می‌دهد که هرگونه منافعی که ایران تحت یک توافق جدید به دست می‌آورد تا دو سال دیگر از بین خواهد رفت.

و هدف اعلام شده دولت بایدن از مذاکره برای یک توافق "طولانی تر و قوی تر" با ایران، بسیاری از سیاستمداران ایرانی را نگران می کند. آنها از این بیم دارند که به محض دستیابی به توافق، دولت بایدن تهدید کند که تحریم‌ها را مجدداً علیه کشور اعمال خواهد کرد، مگر اینکه فوراً وارد مذاکرات بعدی درباره تمدید توافق هسته‌ای استمرار یابد.

در همین حال، جناح‌های محافظه‌کار در ایران استدلال می‌کنند که کنار گذاشتن اهرم‌های هسته‌ای که می‌توانند در مذاکرات با رئیس‌جمهور سرسخت‌تر ایالات متحده استفاده کنند، عاقلانه نیست. آنها مدعی‌اند که شوک اقتصادی که ایران از اعمال مجدد تحریم‌ها متحمل خواهد شد (پس از خروج دوباره آمریکا از توافق هسته‌ای) ارزش مزایای کوتاه مدت توافق با دولت بایدن را ندارد.

برای دولت رئیسی، کاهش تحریم‌های ایالات متحده می تواند به کاهش رکود اقتصادی کشور و اعتراضات کمک کند، که در اولین سال ریاست جمهوری او بدتر شده است. با این حال دولت او نتوانسته حمایت داخلی کافی برای نهایی کردن توافق منعقد شده در وین برای اجرای مجدد برجام را به دست آورد.

مذاکرات برجامی وین

همانطور که یکی از گفتگوکنندگان در تهران به نویسنده توضیح داد، ایران خواستار حذف نامگذاری FTO سپاه است، هم به این دلیل که دولت روحانی نتوانست این امتیاز را به دست آورد و هم به این دلیل که به دست آوردن آن می تواند به ایجاد اجماع داخلی در حمایت از توافق کمک کند - از جمله در میان اعضای سپاه.

 

بنابراین، ایالات متحده و متحدان اروپایی آن اکنون باید بسته‌ای از ابتکارات اقتصادی و سیاسی را پیشنهاد دهند که می تواند انگیزه بیشتری برای ایران جهت پذیرش متنی که در وین به دست آمده، ایجاد کند. این اقدامات باید با اجرای کامل توافقنامه 2015 مرتبط باشد و می‌تواند برای حفاظت از منافع غرب طراحی شود، مانند تقویت امنیت انرژی و همکاری های اقتصادی منطقه‌ای.
 

تنفس در مذاکرات وین

خوابگردی بایدن به سوی بحران بزرگ

دومین مانع بزرگ، فقدان آشکار جسارت رئیس جمهور جو بایدن برای مقابله با یک جنگ سیاسی پرهزینه داخلی بر سر توافق هسته ای است.

تردید بایدن، که احتمالاً با نزدیک شدن به انتخابات میان دوره‌ای ایالات متحده در ماه نوامبر افزایش خواهد یافت، بسیاری از رهبران اروپایی را نگران کرده است که او در حال خواب‌گردی به سوی یک بحران بزرگ هسته ای است.

به همین دلیل است که اروپایی‌ها اکنون نیاز دارند که مستقیماً با دولت بایدن و رهبران ایران تعامل داشته باشند تا آنها را به اجرای اقداماتی که در وین بر سر آنها توافق کردند، ترغیب کنند.  رهبران اروپایی باید با تاکید بر علاقه شدید اروپا به حفظ توافق، مستقیماً به بایدن به عنوان یکی از حامیان دیرینه اتحاد فراآتلانتیک متوسل شوند.

web-the020921_p22_biden_getty

خطای تحلیلی و اشتباه محاسباتی آستانه تحمل متقابل

سومین مانع بزرگ، خطر فزاینده ای است که ایران، ایالات متحده و اسرائیل در مورد تحمل یکدیگر برای تشدید تنش به طور نادرست قضاوت کنند. برخی از رهبران در تهران معتقدند که گسترش برنامه ریزی شده فعالیت های هسته ای بهترین راه برای تحت فشار قرار دادن دولت بایدن برای گرفتن امتیاز است.

و بسیاری از محافظه‌کاران، لحظه سیاسی کنونی را فرصتی برای به دست آوردن قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتر از طریق مسدود کردن توافق هسته ای جدید و تلاش برای رویارویی می دانند. می توان این را در ماه مه مشاهده کرد - زمانی که یونان پس از توقیف یک نفتکش حامل نفت ایران و انتقال محموله آن به ایالات متحده به درخواست واشنگتن، ایران در پاسخ به آن دو نفتکش یونانی را توقیف کرد. اکنون گزارش هایی وجود دارد مبنی بر اینکه محافظه‌کاران تندرو ایرانی بر این موضوع فشار می آورند که ایران غنی سازی اورانیوم خود را به میزان بی سابقه 90 درصد افزایش دهد و به طور کلی از معاهده منع اشاعه تسلیحات هسته ای (NPT) خارج شود.

با این حال، چنین اقدامی تنها احتمالاً با واکنش تند اسرائیل یا ایالات متحده مواجه خواهد شد - شاید حتی یک اقدام نظامی. گمانه زنی های گسترده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه از ابتدای سال، اسرائیل کارزار ترورهای مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران را افزایش داده و تأسیسات نظامی ایران را هدف قرار داده است. و اسرائیل ایران را به هدف قرار دادن گردشگران اسرائیلی در ترکیه متهم کرده است. دولت های اروپایی باید از ارتباطات خود با ایران و اسرائیل برای توقف این چرخه تشدید تنش استفاده کنند.

در همین حال، اکنون به نظر می رسد بایدن با اعمال تحریم ها علیه ایران و تشدید اجرای این اقدامات، کمپین فشار حداکثری سلف خود را علیه ایران از سر می گیرد. با این حال، همانطور که دولت ترامپ باید یاد می گرفت، این رویکرد به سادگی امنیت ایالات متحده را در ازای مزایای اندک دیپلماتیک تضعیف می کند.

به نظر می‌رسد بسیاری از سیاست گذاران در واشنگتن بر این باورند که رهبران ایران در درجه اول توسط الزامات اقتصادی هدایت می شوند. اما آنها توجه کافی به این خطر ندارند که اگر ایالات متحده محدودیت های بیشتری بر صادرات نفت ایران اعمال کند، ممکن است به نوعی تشدید نظامی که در سال 2019 رخ داد، که جریان انرژی از طریق خلیج فارس را مختل کرد، بازگردد. این امر به ویژه برای اروپا و ایالات متحده آسیب زا خواهد بود، زیرا آنها اکنون برای جایگزینی منابع انرژی روسیه تقلا می کنند.

نیاز اروپا به احیای توافق هسته ای ایران بیش از هر زمان دیگری است. نه ایران و نه آمریکا برنامه قابل اجرا برای مدیریت پیامدهای فروپاشی توافق ندارند. رهبران اروپایی، به طور قابل درک، مشغول جنگ روسیه علیه اوکراین هستند. با این حال، آنها باید بدانند که چنین فروپاشی نه تنها می تواند منجر به تشدید نظامی شود، بلکه می تواند مشکلات آنها در بازار انرژی را نیز تشدید کند.

برای مقابله با این تهدیدها، لازم است طرف‌ها باید از بورل پیروی کنند و فوراً تلاش‌های خود را در زمینه دیپلماسی سطح بالا شدت بخشند.

تنفس در مذاکرات وین