به گزارش اکوایران، ششمین ماه جنگ در اوکراین در حال سپری شدن است و علی رغم تصورات اولیه، چشم انداز مصالحه تنگ تر از گذشته به نظر می آید. جان جی میرشایمر، نظریه پرداز روابط بین الملل و صاحب نظریه رئالیسم تهاجمی با انتشار مقاله ای با عنوان «بازی با آتش در اوکراین؛ خطرات نادیده گرفته شده تشدید فاجعه بار اوضاع» در نشریه فارن افرز نسبت به ادامه چنین وضعیتی هشدار داده است. اکوایران این مقاله را در سه بخش ترجمه کرده که بخش اول آن با عنوان «سه سناریوی میرشایمر برای تشدید بحران در اوکراین: بن بست خونین در راه است» و بخش دوم آن با عنوان «فاصله کوتاه آمریکا با فشردن دکمه جنگ در اوکراین» پیش از این انتشار یافته و در ادامه بخش سوم و پایانی آن منتشر می‌شود:

هنوز کار جدی را شروع نکرده‌ایم

اگرچه ارتش روسیه خسارت زیادی به اوکراین وارد کرده، اما مسکو تاکنون تمایلی به تشدید تنش با هدف پیروزی در جنگ نداشته است. پوتین نیروهای خود را از طریق خدمت اجباری در مقیاس وسیع افزایش نداده است. او هم‌چنین شبکه برق اوکراین را هدف قرار نداده است -که انجام آن نسبتاً آسان و خسارات زیادی به آن کشور وارد می‌کند.

در واقع، بسیاری از روس‌ها او را به خاطر این‌که جنگ را با شدت بیشتری به راه نینداخته‌ مورد شماتت قرار داده‌اند. پوتین این انتقاد را پذیرفته و اعلام کرده در صورت لزوم جنگ را شدت می‌بخشد. او در ماه جولای گفت: «ما هنوز کار را به طور جدی شروع نکرده‌ایم».

سناریوی هسته‌ای اول؛ ناتو وارد می‌شود

در مورد شکل نهایی تشدید اوضاع چطور؟ ممکن است پوتین از تسلیحات هسته‌ای در سه حالت استفاده کند. اول، اگر ایالات متحده و متحدانش در ناتو وارد جنگ شوند. این مسئله نه تنها به طور قابل توجهی موازنه نظامی علیه روسیه را تغییر می‌دهد و احتمال شکست آن را به شدت افزایش می‌دهد، بلکه به این معنی است که روسیه در آستانه جنگ ابرقدرت‌هایی خواهد بود که به راحتی می‌تواند به قلمروش سرایت کند. رهبران روسیه مطمئناً بر این باورخواهند بود که بقای آن‌ها در خطر است و انگیزه بالایی برای استفاده از سلاح‌های هسته ای برای نجات اوضاع به آن‌ها می‌دهد. حداقل، آن‌ها به گلوله‌باران شدید برای متقاعد کردن غرب به عقب‌نشینی دست می‌زنند. نمی‌توان از قبل حدس زد ‌که آیا چنین اقدامی به جنگ پایان می‌دهد یا منجر به خارج کنترل شدن آن می‌شود.

photo_2022-08-22_18-58-25

پوتین در سخنرانی 24 فوریه خود با صدور فرمان حمله، صریحا اعلام کرد در صورت ورود ایالات متحده و متحدانش به جنگ، به سلاح هسته‌ای روی خواهد آورد. او خطاب به «کسانی که ممکن است وسوسه شوند تا مداخله کنند»، گفت: «آن‌ها باید بدانند که روسیه فورا پاسخ خواهد داد و عواقب آن به گونه‌ای خواهد بود که در کل تاریخ خود ندیده‌اید». این هشدار برای آوریل هاینز، مدیر اطلاعات ملی ایالات‌متحده -که در ماه می پیش‌بینی کرده بود در صورت مداخله و یا در آستانه مداخله ناتو، پوتین ممکن است از سلاح هسته‌ای استفاده کند چرا که «بدیهی است به این تصور کمک می‌کند که او در شرف شکست در جنگ اوکراین است»- از یاد نرفت.

سناریوی هسته‌ای دوم؛ اوکراین بازی را عوض می‌کند

در سناریوی هسته‌ای دوم، اوکراین به تنهایی و بدون دخالت مستقیم ایالات متحده، جریان را در میدان نبرد تغییر می‌دهد. اگر نیروهای اوکراینی آماده شکست دادن ارتش روسیه و بازپس‌گیری سرزمین‌های ازدست‌رفته کشورشان بودند، تردیدی وجود ندارد که مسکو می‌تواند چنین وضعیتی را به عنوان یک تهدید وجودی تلقی کند که مستلزم پاسخ هسته‌ای است. از این گذشته، پوتین و مشاورانش به اندازه کافی از هم‌سویی فزاینده کی‌یف با غرب نگران بودند و علی‌رغم هشدارهای صریح ایالات متحده و متحدانش در مورد عواقب شدیدی که روسیه با آن مواجه خواهد شد، به صورتی عامدانه حمله به اوکراین را انتخاب کردند.

20220813_EUD001

برخلاف سناریوی اول، مسکو از تسلیحات هسته‌ای نه در چارچوب جنگ با ایالات متحده، بلکه علیه اوکراین استفاده می‌کند. از آن‌جایی که کی‌یف تسلیحات هسته‌ای ندارد و واشنگتن هیچ علاقه‌ای به آغاز جنگ هسته‌ای نخواهد داشت، مسکو این کار را با اندک ترسی نسبت به تلافی‌جویی هسته‌ای انجام می‌دهد. عدم وجود یک تهدید تلافی جویانه واضح، فکر کردن به استفاده از گزینه هسته‌ای را برای پوتین آسان‌تر می‌کند.

سناریوی هسته‌ای سوم؛ بن‌بست طولانی

در سناریوی سوم، جنگ در یک بن بست طولانی قرار می‌گیرد که راه‌حل دیپلماتیک ندارد و برای مسکو بسیار پرهزینه می‌شود. پوتین که از پایان دادن به درگیری با شرایط مطلوب ناامید است، ممکن است برای پیروزی به دنبال تشدید تنش هسته‌ای باشد.

photo_2022-08-22_18-58-21

مانند سناریوی قبلی، آن‌جا که او برای اجتناب از شکست به دنبال تشدید هسته‌ای است، انتقام‌جویی هسته‌ای ایالات متحده بسیار بعید است. در هر دو سناریو، روسیه احتمالاً حداقل در ابتدا از سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی علیه مجموعه کوچکی از اهداف نظامی استفاده خواهد کرد. در صورت لزوم کرملین می‌تواند در حملات بعدی به شهرهای اصلی حمله کند. به دست آوردن مزیت نظامی یکی از اهداف این استراتژی خواهد بود، اما مهم‌تر از آن، ضربه‌ای است که بازی را تغییر می‌دهد – ایجاد چنان ترسی در غرب که ایالات متحده و متحدانش به سرعت برای پایان دادن به درگیری با شرایط مطلوب مسکو اقدام کنند. جای تعجب نیست که ویلیام برنز، مدیر سیا، در آوریل اظهار داشت: «هیچ یک از ما نمی‌توانیم تهدید ناشی از توسل بالقوه به سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی یا سلاح‌های هسته‌ای کم بازده را بی‌اهمیت بدانیم.»

فصل فاجعه‌بار بازی

ممکن است کسی بپذیرد که اگرچه یکی از این سناریوهای فاجعه‌بار می‌تواند از نظر تئوری اتفاق بیفتد، اما احتمال آن اندک است و بنابراین نباید نگران کننده باشد. از این گذشته، رهبران هر دو طرف انگیزه‌های زیادی برای دور نگه داشتن آمریکایی‌ها از جنگ و اجتناب از استفاده محدود از قدرت هسته‌ای –چه برسد به جنگ هسته‌ای واقعی- دارند.

در واقع، دیدگاه متداول خطرات تشدید تنش در اوکراین را بسیار کم جلوه می‌دهد. اول این‌که، باید دانست جنگ‌ها منطق خاص خود را دارند که پیش‌بینی مسیر آن‌ها را دشوار می‌کند. هر کسی مدعیست که با اطمینان می‌داند که جنگ در اوکراین چه مسیری را طی خواهد کرد، سخت در اشتباه است. پیش‌بینی یا کنترل پویایی تشدید تنش در زمان جنگ به‌طور مشابه سخت است -که باید به عنوان هشداری برای کسانی باشد که مطمئن هستند وقایع اوکراین را می‌توان مدیریت کرد.

علاوه بر این، همانطور که کارل فون کلاوزویتز، نظریه‌پرداز نظامی پروس تاکید داشت، ناسیونالیسم جنگ‌های مدرن را تشویق می‌کند تا به شدیدترین شکل خود برسند، به‌ویژه زمانی که خطرات برای هر دو طرف بالا باشد. این بدان معنا نیست که نمی‌توان جنگ‌ها را محدود نگه داشت، اما انجام این کار آسان نیست.

در نهایت، با توجه به هزینه‌های سرسام‌آور یک جنگ هسته‌ای ابرقدرت‌ها، حتی یک شانس کوچک برای وقوع آن باید همه را به مدت طولانی در مورد این‌که این درگیری ممکن است به کجا بکشد به فکر وادارد.

در ضرورت یافتن راه‌حل دیپلماتیک

این وضعیت خطرناک انگیزه‌ای قدرت‌مند برای یافتن راه‌حل دیپلماتیک برای جنگ ایجاد می‌کند. با این حال، متأسفانه، هیچ راه‌حل سیاسی در چشم انداز وجود ندارد، زیرا هر دو طرف قاطعانه به اهداف جنگی متعهد هستند که سازش را تقریباً غیرممکن می‌سازد.

دولت بایدن تا پیش از آغاز جنگ با روسیه در ماه فوریه باید برای حل‌وفصل بحران اوکراین همکاری می‌کرد. اکنون برای دستیابی به توافق خیلی دیر است. روسیه، اوکراین و غرب در وضعیت وحشتناکی گیر کرده‌اند که هیچ راه خروج آشکاری ندارد. تنها می توان امیدوار بود که رهبران هر دو طرف، جنگ را به گونه‌ای مدیریت کنند که از تشدید فاجعه‌آمیز اوضاع جلوگیری کنند. اما برای ده‌ها میلیون نفری که زندگی آن‌ها در خطر است، آسایش دور از دسترس است.