به گزارش اکوایران؛ دانیل دبلیو درزنر، استاد سیاست بین‌الملل در دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچر در دانشگاه تافتس در یادداشتی برای روزنامه واشنگتن پست، با عنوان « آناتومی شکست تحریم‌‌ها» زوایای دیگری از شکست بزرگ کمپین فشارحداکثری مبتنی تحریم‌ها علیه ایران را برجسته می‌کند و با اشاره به اتفاق نظر کارشناسان درباره شکست آشکار این کارزار، تأکید کرده است که «این یک آشفتگی از خود به جا می‌گذارد»

وی در این مقاله آورده است برچسب زدن به چیزی به عنوان "موفقیت" یا "شکست" در امور خارجی کار دشواری است. بخشی از آن بستگی به لحظه ای از زمانی دارد که فرد در حال ارزیابی است. آنچه در لحظه ایده خوبی به نظر می‌رسد، در نگاه به گذشته ممکن است نماد یک شکست عظیم باشد - و بالعکس.

هنگامی که دولت فدرال تصمیم گرفت که لیمان برادرز را نجات ندهد، نیم روزی بود که مطبوعات بزرگ این تصمیم را تمجید می‌کردند. کارشناسان پایان خطر اخلاقی را اعلام کردند. سپس بازارهای اعتباری شروع به ریزش کردند و پیامدهای واقعی ورشکستگی لیمان آشکار شد.

نویل چمبرلین بلافاصله پس از توافق مونیخ، تحسین‌های مطبوعاتی شگفت انگیزی را به‌دست‌آورد. اما تنها بعدتر "مونیخ" نماد «فاجعه سیاست خارجی» را به گردن آویخت.

به طور مشابه، نتایج سیاست‌هایی که در لحظه شکست خورده تلقی می‌شوند، می‌توانند به عنوان موفقیت در سال‌های بعد تفسیر شوند. در سال 1975، قانون نهایی هلسینکی توسط بسیاری از ناظران آمریکایی به عنوان تسلیم در برابر الحاق اجباری قلمرو به اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ جهانی دوم تلقی شد. تنها در سال‌های بعد، ناظران -از جمله رهبران شوروی که از این معامله خوشحال بودند- متوجه شدند که این توافق منشور 77 و سایر جنبش‌های جامعه مدنی در پیمان ورشو را تقویت می‌کند.

شکست بزرگ

بنابراین وقتی می‌گویم که خروج دولت ترامپ در سال 2018 از توافق هسته‌ای ایران و اعمال مجدد تحریم‌های اقتصادی موسوم به کمپین فشار حداکثری،  شکست بزرگی بوده است، جای پرسش است که آیا چنین نتیجه‌گیری قطعی، موجه است یا خیر. اما بیایید شواهد را مرتب کنیم.

تحریم ها تا به امروز نتوانسته است به اهداف اعلام شده ایالات متحده دست یابد. بارزترین نمونه شکست، تصمیم ایران برای پیشبرد مجدد برنامه هسته ای خود در سال 2019 بوده است. اکنون این کشور به ساخت یک برنامه هسته ای کاربردی بسیار نزدیک تر است. همانطور که نهال طوسی و استفانی لیختنشتاین از Politico اواخر ماه گذشته اشاره کردند، ایران «در حال افزایش ذخایر اورانیوم 60 درصدی خود است. تخمین‌ها برای مدت زمان گریز هسته ای ایران، از یک سال تحت توافق 2015 به چند ماه یا حتی هفته کاهش یافته است».

نویسنده مدعی است: با این حال، آنطور که می‌گویند ایران به دلیل تأثیر تحریم ها، برخی سیاست‌های خود را در خاورمیانه محدود کرده است، درست است؟ ظاهرا خیر. تحریم های اقتصادی نتوانست مانع از افزایش نفوذ متحدان ایران در سوریه، عراق و افغانستان در سه سال گذشته شود. به ادعای نویسنده به نظر می رسد حمله [منتسب به حوثی‌ها] در سال 2019 به آرامکو عربستان سعودی، مانند حملات ژوئن 2019 به نفتکش‌ها و پهپاد آمریکایی در خلیج فارس، با تهران و متحدینش مرتبط باشد. امروزه ایران حتی در تلاش است تا نفود [ادعایی] خود را در آمریکای لاتین گسترش دهد. (به جز انهدام پهپاد آمریکایی بر فراز خلیج فارس به دلیل ورود به حریم هوایی کشور که ایران صراحتاً مسئولیتش را بر عهده گرفت، سایر مدعاهای فوق فاقد شواهد قابل اتکاست و از سوی تهران تکریب شده است.)

نویسنده واشنگتن پست در ادامه نوشت: هیچ کدام از اینها توصیف کننده یک ایران ضعیف نیست. این غیرقابل انکار است که تحریم ها به اقتصاد ایران آسیب رسانده و منجر به برخی ناآرامی های داخلی شده است. اما علیرغم اینکه مقامات دولت ترامپ مکرراً ادعا می کردند که ایران در آستانه فروپاشی است، تهران، پس از پایان ریاست‌جمهوری وی استوارتر از گذشته به مسیر خود ادامه می‌دهد. هیچ موفقیتی در این زمینه وجود ندارد.

کارزار احمقانه

شاید من روی ایده گذشته خود تعصب دارم، چراکه سه سال و نیم پیش، من قاطعانه ادعا کردم که این یک کارزار احمقانه بود. من به شاهین‌ها در مورد «امید واهی آنها به اینکه تحریم‌های مجدد منجر به تغییر رژیم در تهران شود» هشدار دادم. ... امید، یک پلن B قابل اجرا نیست. این بسیار ساده لوحانه‌تر از هر نقصی است که در برجام وجود دارد».

فریدمن: خروج از برجام از احمقانه‌ترین تصمیمات پسا جنگ‌سرد بود4

بنابراین من مقداری پوست در این بازی دارم (کنایه از اینکه به دلیل منافع شخصی در این استدلال، سعی می‌کنم آن را درست جلوه دهم). بنابراین حرف من را قبول نکنید - حرف کسانی را که در ابتدا از ایده اعمال مجدد تحریم ها علیه ایران حمایت کردند، بپذیرید.

ماه گذشته، هاآرتص گزارش داد که موشه یعلون، وزیر دفاع پیشین اسرائیل در سابقه خود اذعان کرد که «با نگاهی به سیاست دهه گذشته در مورد ایران، اشتباه اصلی خروج از توافق بود».

یعلون تنها مقام سابق برجسته اسرائیلی نیست که به این نکته اشاره می کند. همکار من در واشنگتن پست، شیرا روبین گزارش می دهد: «تعداد فزاینده ای از مقامات امنیتی سابق اسرائیل علناً دولت خود را به دلیل مخالفت با توافق هسته ای که در سال 2015 بین ایران و قدرت های جهانی مورد مذاکره قرار گرفت، سرزنش می کنند و هشدار می دهند که تحریم های اقتصادی علیه ایران، این کشور را از پیشروی برنامه هسته‌ای‌اش باز نمی دارد». (محصول مشترک «فشار حداکثری» و «حملات خرابکارانه»)

الی لیک از بلومبرگ که از حرکت 2018 ترامپ حمایت کرد و در ستون اخیر سعی کرد ادعا کند که این قمار هنوز ارزشش را دارد. با این حال، بهترین چیزی که لیک می تواند داشته باشد این است که «تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هسته ای لزوماً یک مورد باز و بسته از سوء رفتار سیاست خارجی نیست». این دقیقاً یک مهر تأیید نیست. و حتی لیک اذعان می کند که "درست است که قمار ترامپ نتیجه نداد."

توماس فریدمن، روزنامه نگار نیویورک تایمز، پرده پوشی نکرد و گفت: «تصمیم پرزیدنت دونالد ترامپ برای پاره کردن توافق هسته ای ایران در سال 2018 -تصمیمی که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه او و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، بر آن تاکید کردند- - یکی از احمقانه ترین، کوته‌فکرانه‌ترین و زیان‌بارترین تصمیمات امنیت ملی آمریکا در دوران پس از جنگ سرد بوده است». (پوکر برجامی وین به روایت «توماس فریدمن»)

Thomas+Friedman

همه نگران عدم پیشرفت مذاکرات هستند، به جز اسرائیل

مشکل اکنون این است که آن فقدان طرح B [که ۳.۵سال پیش اشاره کردم] نگران کننده‌تر می‌شود. مذاکرات وین درباره پیوستن مجدد ایران و آمریکا به برجام خوب پیش نمی رود. طرف‌ها با مواضع تیم جدید ایران ناسازگار هستند. همه نگران عدم پیشرفت هستند، به جز اسرائیلی ها، که نگران هستند پیشرفت‌های مخفیانه‌ای در حال انجام باشد. (بزرگترین ترس تل‌آویو موفقیت دیپلماسی است)

شکست های فاجعه بار سیاست در بدنامی زندگی می کنند. بهترین چیزی که شاهین‌های ایران در چند سال آینده می‌توانند به آن امیدوار باشند، شکست سیاستی است که در فضاحت چندان بی‌شباهت به مونیخ نیست.