به گزارش اکوایران- در بخش انرژی، بازار جهانی انرژی در آستانه سال ۲۰۲۶ با نوعی عدمقطعیت ساختاری مواجه است. برخلاف تصورات اولیه، گذار انرژی به معنای حذف سریع سوختهای فسیلی نیست، بلکه منابع تجدیدپذیر در حال اضافه شدن به سبد انرژی جهانی هستند. تقاضای بالای نفت و گاز، بهویژه در اقتصادهای نوظهور، همچنان پابرجاست و اوپکپلاس با هدف بازپسگیری سهم بازار و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی، نقش تعیینکنندهای در عرضه جهانی ایفا میکند.
اقتصاد ایالات متحده نیز تصویری دوگانه از خود ارائه می دهد. از یکسو، اقتصاد آمریکا از نوآوریهای فناورانه، بهویژه هوش مصنوعی، نیروی محرکه قدرتمندی گرفته که تابآوری آن را افزایش داده است. از سوی دیگر، بحران مزمن کسری بودجه، بدهی فزاینده و بنبست سیاسی، پاشنه آشیل این اقتصاد محسوب میشود. اتکای آمریکا به جایگاه دلار بهعنوان ارز ذخیره جهانی، اگرچه فعلاً مانع بروز بحران مالی شده، اما در بلندمدت میتواند به تضعیف اعتماد جهانی منجر شود.
رقابت بر سر مواد معدنی نیز از موضوعات مهم در تجارت جهانی است، موادی مانند لیتیوم، کبالت و عناصر خاکی کمیاب که برای انرژیهای پاک، باتریها و حتی صنایع دفاعی حیاتی هستند. تسلط چین بر بخش عمده زنجیره تأمین و فرآوری این مواد، نگرانیهای جدی امنیتی برای آمریکا، اروپا و کشورهای خلیج فارس ایجاد کرده است. در همین چارچوب، کشورهایی مانند عربستان و امارات تلاش دارند با سرمایهگذاری، مشارکتهای بینالمللی و انتقال فناوری، جایگاه خود را در این زنجیره جدید قدرت تثبیت کنند.
اما کشورها از اقتصاد بهعنوان ابزار نفوذ استفاده می کنند. ترکیه با تکیه بر موقعیت ترانزیتی، عربستان با استفاده هوشمندانه از سرمایه و صندوق ثروت ملی، و ژاپن با سرمایهگذاریهای هدفمند خارجی، هر یک الگویی متفاوت از قدرت اقتصادی ارائه کردهاند. هند نیز بهعنوان یک بازیگر کلیدی، راهبردی متوازن میان امنیت انرژی، تنوع کریدورهای ترانزیتی و حفظ روابط ژئوپلیتیکی دنبال میکند.
در مجموع، این گزارش تأکید میکند که نظم اقتصادی جهانی در حال بازتعریف است. امنیت، سیاست و اقتصاد بیش از گذشته در هم تنیدهاند و کشورهایی موفق خواهند بود که بتوانند جایگاهی «ضروری» در زنجیرههای تأمین، فناوری و انرژی جهانی برای خود ایجاد کنند. در جهان جدید، صرف رشد اقتصادی کافی نیست؛ آنچه اهمیت دارد، تبدیل اقتصاد به اهرم قدرت پایدار است.