حمایت بازار از مصرف‌کننده

از نظر فریدمن، تولیدکننده در نهایت خواهان دور زدن مصرف‌کننده و فریب او نیست زیرا می‌داند در بلندمدت این کار باعث زیان خودش خواهد شد، از این رو برای حفظ منافع خودش، سعی می‌کند کالای مرغوبی به دست مصرف‌کننده دهد. ضمن آن‌که رقابت در بازار باعث آن است که اگر تولیدکننده‌ای جنس نامرغوب تولید کند از بازار حذف می‌شود. بنابراین بازار به‌خودی‌خود حافظ مصرف‌کننده است و نیازی به مداخله دولت نیست. او نشان می‌دهد که چگونه به اسم مصرف‌کننده دولت، بروکراسی خود را بزرگ می‌کند و مصرف‌کنندگان باید هزینه کارکنان دولتی را بدهند که نیازی به وجودشان نیست.

هزینه مداخله دولت

منطق مداخله گران بازار توسط سازمان‌های پرقدرت دولتی آن است که باید از مصرف‌کننده در برابر تولیدات محافظت کرد. معنی این صحبت از این جهت است که بپذیریم، افراد نمی‌دانند چه چیزی برای ایشان مفید است و این بروکرات های دولتی هستند که می‌دانند برای شهروندان چه کالایی مناسب است. اما واقعیت آن است که محدود کردن آزادی انتخاب مصرف‌کننده تنها یک نتیجه داشته و آن‌هم هزینه سرسام‌آور روی پا بودن سازمان‌های دولتی است.

مجوز دارو

یکی از صنایعی که به‌طور فزاینده زیر نظر سازمان دولتی قرار دارد، دارو است. دارو تنها زمانی می‌تواند مجوز تولید بگیرد که به میزان مشخصی بیمار برای آن وجود داشته باشد. اگر این تقاضا وجود نداشته باشد، شرکت داروسازی نمی‌تواند آن را تولید کند. اما اگر آزادی انتخاب وجود داشت و منطق تولید دارو به مکانیسم قیمتی و بازار سپرده می‌شد، در صورتی که بیماران حاضر به پرداخت هزینه تولید بودند، می‌توانستند داروی مورد نیاز خود را داشته باشند. از سوی دیگر، اگر دارویی آزمایش‌هایی را که سازمان دولتی غذا و دارو پشت سر نگذاشته باشد، مجوز تولید نمی‌گیرد. حال بیماری را در نظر بگیرید که بیماری‌اش به گونه ایست که حاضر است هر راه درمانی را ولو با ریسک زیاد و شانس بهبود ناچیز بپذیرد، سیستم دولتی این حق را به  او نمی‌دهد که از دارویی تائید نشده خود استفاده کند. به عبارت دیگر یروکرات دولتی برای شهروندان تعیین می‌کند که حق دارند از چه دارویی استفاده کنند. چه کسی این حق را به بروکرات‌های دولتی می‌دهد که مردم چه چیزی را مصرف کنند و چه چیزی را مصرف نکنند؟ چرا بیماری که خواهان استفاده از یک داروست باید از آن محروم شود؟