به گزارش اکوایران، در ژانویه 1996 تصویری از دخترکی در حال باز کردن هدایایش پخش شد. دخترکی چشمآبی که با شادی عروسک باربیاش را جلوی دوربین ویدئو میگیرد و دست تکان میدهد و بعد سوار دوچرخه صورتیاش میشود. یکی از کسانی که این ویدئو را دید؛ «دایانا سیمون» بود. تصویر دخترک، سیمون را کنجکاو کرد اما خیلی زود کنجکاویاش به حسی تلخ منجر شد.
به گفته گوینده خبر این دختر ۹ ساله، نامش «امبر هیگرمن» بود و در پارکینگ یک فروشگاه متروکه «وین-دیکسی» در آرلینگتون تگزاس توسط فردی غریبه از روی همان دوچرخه صورتی تازهاش به زور کشیده شده و در حالی که لگد میزد و فریاد میکشید، داخل وانت مشکی او انداخته شده است؛ خانوادهاش برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگش آنجا بودند و او با برادر ۵ سالهاش مشغول دوچرخهسواری بود. برادر کوچکش با تمام توان پا زد تا خودش را به جایی برساند و کمک بیاورد.
سیمون هم مانند بقیه مردم آرلینگتون میخواست در جستجو برای پیدا کردن امبر کمک کند، اما نمیدانست چطور. سیمون که ناامید شده بود، با یک ایستگاه رادیویی در دالاس فورتورث تماس گرفت و یک ایده مطرح کرد: «ما برای هواشناسی و دفاع شهری هشدار داریم، چرا برای کودکان مفقود شده که جانشان در خطر است هشدار نداشته باشیم؟»
چهار روز پس از ربوده شدن امبر در ۱۳ ژانویه ۱۹۹۶، جسد او در بستر یک نهر پیدا شد در حالی که گلویش بریده شده بود. قاتل او هرگز پیدا نشد.
ایده هشدار «امبر» چگونه شکل گرفت؟
پس از این فاجعه، ایده سیمون به تدریج جدی گرفته شد و به آنچه امروز با نام «هشدار امبر» شناخته میشود، تبدیل شد. سیستمی که برای بسیج سریع جامعه جهت کمک به یافتن کودکانی که ناپدید شدهاند طراحی شده است.۲۴ سال پس از آغاز به کار، «سامانه هشدار و واکنش فوری برای کودکان مفقود آمریکا» به نقطه عطف چشمگیری رسیده است؛ هزار نجات موفق و با پیدا شدن چهار کودک فقط در وایومینگ که تصور میشد در خطر فوری قرار دارند، ثبت شده است عددی خیرهکننده است.
هشدار امبر اکنون در هر ۵۰ ایالت آمریکا، ناحیه کلمبیا واشینگتن دیسی، پورتوریکو و جزایر ویرجین ایالات متحده و ۲۷ کشور دیگر در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
کشورهایی که از این هشدار مخصوص استفاده میکنند شامل؛ کانادا، شیلی، اتحادیه اروپا با نام هشداریونان- هشدار جیآر، هنگ کنگ- هشدار اضطراری، ایتالیا، ژاپن، لیتوانی، هلند، فیلیپین، رومانی، عربستان سعودی، کره جنوبی، سریلانکا، تایوان و امارات.
کارزاری برای هشداری مشابه در ایران
با وجود اثبات کارایی هشدار امبر، ایران هنوز جزو کشورهایی نیست که از این روش استفاده کند. در 26 مرداد سال 1398 دختر ۱۶سالهای به نام شیما در ساعات پایانی شب از خانه خارج شده و پس از تماس کوتاهی در ساعت ۴ صبح با خانوادهاش، مفقود شد. جستجو برای نجات شیما برای مدتی طولانی در جریان بود اما اثری از او نبود. در نهایت پس از 15 ماه جسد او در باغچه منزل مردی به نام «بهلول» کشف شد و او به قتل شیما اعتراف کرد. رئیس پلیس آگاهی تهران در توضیح این اتفاق اعلام کرد که جسد دختر نوجوانی داخل باغچه خانه قاتل پیدا شده است. این جسد متعلق به همان دختر 16 سالهای است که حدود 15 ماه قبل گم شده بود و بعد از بازجوییهای پلیس مشخص شده او با یک اتومبیل دزدیده شده است.
اخیرا کارزاری به راه افتاده که خواستار سیستمی مشابه است: «درخواست راهاندازی سامانه هشدار فوری ویژه کودکان و نوجوانان گمشده و ربودهشده» نام پیشنهادی این کارزار «هشدار شیما» است.
در متن این کارزار آمده است: «هر بار که نامهایی مثل شیما، یسنا، پارسا و… در اخبار میآید، قلب یک کشور به درد میافتد. داستانهایی که میتوانستند پایان دیگری داشته باشند؛ اگر فقط چند ساعت زودتر به مردم شهر یا منطقه اطلاع داده میشد.»
در ادامه متن این کارزار تاکید شده: «سی سال پیش بعد از واقعه گمشدن دختر ۹ ساله آمریکایی به نام امبر، هشداری با عنوان هشدار امبر ایجاد شد که خوشبختانه در کشورهای مختلف با نامهای مشابهی ادامه پیدا کرد و منجر به کاهش چشمگیر فجایع مربوط به قربانیان گمشده شد.
و حالا سالهاست در بسیاری از کشورها این «هشدار فوری» بلافاصله پس از مسجل شدن خبر گم شدن برای همه مردم منطقه ارسال میشود و همه با هم بسیج شده، چشمها تیزتر، و شانس نجات گمشده چند برابر میشود. اما جای چنین سامانهای در میان انبوه اخبار مربوط به گم شدن کودکان و نوجوانان در کشور ما خالی است.» تاکنون سیزده هزار و 168 نفر این کارزار را امضا کردند.
با این حال باید توجه کرد، کودکان از آسیبپذیرترین گروههای جامعهاند و حفاظت از آنها وظیفهای غیرقابلچشمپوشی است. ماجرای امبر و شیما و هزاران کودک ناشناخته دیگر، یک واقعیت را پیش چشم میآورد؛ لازم است به جای واکنشهای مقطعی، سازوکاری واقعی و پایدار برای حفاظت از کودکان ایجاد شود.