به گزارش اکوایران؛ در دهه 70 فضایی دو قطبی از دو جریان فکری اقتصادی در ایران حاکم بوده است، طیفی از اقتصاددانان طرفدار برپایی عدالت اجتماعی و در آن سوی ماجرا اقتصاددانانی که دغدغه آزادی اقتصادی را در سر داشتند . گروه اول به جریان علامه مشهور بودند که چهره های شاخص آن را افرادی مانند محمد ستاری فر و فرشاد مومنی  تشکیل می دادند. گروه دوم که در پی اجرای آزاد سازی های اقتصادی بودند، عموما تحت عنوان جریان نیاوران شناخته می شدند که می توان به محمد طبیبیان و مسعود نیلی به عنوان چهره شاخص آن اشاره کرد. در طیف جریان علامه، محمد ستاری فر طی سال های بعد به دلیل برخی از رخداد های سیاسی و اقتصادی نقش متفاوتی پیدا کرد. او اندک اندک از خاستگاه قبلی خود فاصله گرفت و طیفی از نهادگرایان جدید را نمایندگی کرد. گروهی که به دنبال دولت متناسب بود و مکانیزم بازار را هم به رسمیت می شناختند.

از میر حسین تا خاتمی

در کارنامه محمد ستاری فر، مسئولیت های مهمی همچون معاون و قائم مقام سازمان برنامه و بودجه در دوره دوم نخست وزیری میر حسین موسوی، رئیس سازمان تامین اجتماعی در دولت اول سید محمد خاتمی و معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی در دولت دوم اصلاحات اشاره کرد. همچنین ستاری فر با مرتبه استاد تمامی عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی است. البته وی یکبار در دولت اول احمدی نژاد به طور نا خواسته از دانشگاه بازنسشته شد.

از ستاری فر به عنوان یکی از مخالفان سیاست های تعدیل در دهه 70 یاد می شود هر چند که او اعتقاد دارد در آن دوران نقدهای متوجه عدول سیاست گذاران از قانون بوده و او طرفدار دولتی شدن اقتصاد یا قیمت های سهمیه ای نبوده است.

ولی آنچه دور و نزدیک به او می دانند رویکردی است که به اقتصاد دارد. رویکردی که خودش آن را توسعه انسان محور می داند و در این بستر علاوه بر آزادی اقتصادی به حمایت های اجتماعی هم توجه دارد. همین نگاه نیز باعث شد در دولت خاتمی به مقام معاونت ارتقا یابد و ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی را بر عهده بگیرد. 

در ابتدای ورود ستاری فر به عنوان رئیس به سازمان برنامه تصور بر این بود که وی دارای رویکردی دولت گرایانه به اقتصاد است، اما با ادامه فعالیت وی در سازمان این رویکرد تغییر کرد. دو اتفاق مهم را می توان در دوره ریاست ستاری فر برشمرد.

اول اینکه وی اجرا کننده برنامه سوم توسعه بوده است که به عقیده کارشناسان از حیث تطابق با اهداف، کیفیت، اجرا و همچنین تدوین بهترین برنامه پس از انقلاب است. نکته جالب اینجاست برنامه ای که توسط ستاری فر اجرا شد، توسط جریانی که گفته می شد در مقابل افکار اقتصادی او در دهه 70 قرار داشتند، تدوین شده بود. البته برخی اعتقاد دارند برنامه سوم قانون بوده و ستاری فر ملزم به اجرای آن بوده، اما تدوین برنامه چهارم خلاف این نظر را نشان داد.

 می‌توان گفت پر سر و صدا ترین برنامه توسعه پس از انقلاب در دوره ریاست ستاری فر در سازمان برنامه نوشته شد این برنامه سرنوشت عجیب و غربیی در جریان تصویب پیدا کرد و پس از آن نیز متهم شد که روح آمریکایی دارد.

ولی به عقیده کارشناسان برنامه چهارم، ادامه نقشه راه برنامه سوم بود. حتی در برخی از بخش های این برنامه به آزاد سازی ها تا جایی پرداخته شده بود که در قالب بهره مالکانه برای احیای نظام بنگاه داری در شرکت ملی نفت نیز خیز برداشته شده بود.  آزاد سازی قیمت حامل های انرژی  در این برنامه نیز نمونه دیگری از ساختار شکنی های ستاری فر و تیمش در سازمان بود. 

با این حال اوج شهرت ستاری فر و شناخته شدن وی در عرصه عموم را می توان به دلیل نامه 57 اقتصاددانان در دولت احمدی نژاد دانست. این نامه تا آنجایی جنجال به پا کرد که در اتفاقی کم سابقه  صدا و سیما مناظره ای بین منتقدین و نماینده حامی دولت برگزار کرد. در این مناظره ستاری فر به عنوان نماینده 57 نفر و فرهاد رهبر به عنوان نماینده دولت حضور یافتند. ستاری فر در آن دوران که فضای مجازی به قدر اکنون فعال و همه گیر نبود و همچنین فضای روزنامه نگاری اقتصادی ارتباط مناسبی با اعداد و ارقام نداشت، مقایسه از درآمد های نفتی انجام داد که حتی این مقایسه مورد توجه محمود احمدی نژاد هم قرار گرفت به طوری که در جلسه ای که با امضا کنندگان نامه داشت رو به ستاری فر گفت؛ این اعداد در تاریخ ماندگار می شود در حالی که مبنای این اعداد و رقم ها مشخص نیست. ستاری فر هم در جواب بیان کرد؛ مبنای این ارقام صورت های مالی شرکت نفت است.

اکنون پس از گذشت سال ها از نامه 57 اقتصاددان، این بار 61 اقتصاددان نزدیک به همان طیف، دست به قلم شده و طی نامه ای به مردم ایران با صراحت بیان کرده اند که مشکلات اقتصادی ایران ریشه سیاسی دارد. با توجه به اظهارات گذشته ستاری این احتمال داده می شود که وی به عنوان یکی از 61 اقتصاددان امضا کننده این نامه از تئورسین های هسته اصلی آن باشد. گزاره اصلی این نامه مبنی بر سیاسی بودن ریشه مشکلات اقتصادی در افکار عمومی و میان کارشناسان سر و صدای زیادی را به پا کرده است و اینکه چرا یک عده اقتصاد خوانده به این نتیجه رسیده اند جای بحث زیادی دارد.

عده ای از منتقدان اعتقاد دارند این گروه باید برای اثبات حرف خود منطق محکمی داشته باشد وگرنه این گزاره می تواند بیش از پیش به شکاف های فکری اقتصاد در ایران دامن بزند. با این حال این نامه می تواند شروع یک سلسله بحث های جدید در اقتصاد ایران باشد که در آن مساله این است برای درمان اقتصاد بیمار ایران قدم اول باید از میدان سیاست برداشته شود یا از دل اقتصاد؟ بدون تردید ستاری فر یکی از چهره های این بحث خواهد بود زیرا او یکی از هسته های اصلی تدوین این نامه بوده است.