به خدماتی از جمله حقوق بیکاری، کوپن غذا و خدمات پزشکی، شبکه حمایتی اجتماعی گفته می‌شود. شبکه حمایتی‌ای که خوب طراحی شده باشد به مردم این امکان را می‌دهد تا به کار تمام وقت بازگردند اما وقتی شبکه حمایتی بد طراحی شده باشد، می‌تواند مردم را در تله فقر گرفتار کند. خصوصا اگر عواید دریافتی از دولت، از درآمد حاصل از کار کردن بیشتر باشد. تجربه ی بریتانیا بعد از جنگ جهانی اول، نمونه ای بارز از این وضعیت است. دولت، حقوق بی‌کاری را سه برابر کرد، محدودیت زمانی آن‌ها را برداشت و کمک‌های دولتی برای مسکن را محدود به مناطق آسیب پذیر کرد. یعنی به افراد پول بدهید تا در مناطقی که احتمال بروز فرصت‌های جدید در آن‌ها بسیار کم است، بمانند. نتیجتا افرادی که شغل خود را از دست داده بودند، حتی بعد از اولین روز بی‌کاری، می‌توانستند مبالغی دریافت کنند که هم اندازه درآمد ناشی از دوران اشتغالشان بود، و این مبالغ را مادامی که محل زندگیشان را تغییر نمی‌دادند، می‌توانستند تا ابد دریافت کنند. این سیاستِ به ظاهر خیر خواهانه، منجر به دوره‌ای از بی‌کاری طولانی مدت و ٢٠ سال رکود اقتصادی شد. در زمانی که کشورهای دیگر دنیا در حال ثروتمند‌تر شدن، بودند. شبکه‌های حمایتی، عنصر حیاتی هر جامعه ای هستند. ولی در عین حال این موضوع هم حیاتیست که طوری طراحی شوند که مشوق رهایی افراد از کمک‌های دولتی و  حرکتِ دوباره به سمت بازار کار باشند.