به گزارش اکوایران، چند هفته پس از جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل و حمله هوایی آمریکا به سه تأسیسات مهم هسته‌ای کشور، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران این هفته با یک درخواست ساده در نشست دیپلمات‌های منطقه‌ای در چین حاضر شد.  عباس عراقچی در نشست سازمان همکاری شانگهای، تحت رهبری پکن و مسکو، گفت که این نهاد باید سازوکاری برای هماهنگی در واکنش به تجاوز نظامی داشته باشد و «نقشی محوری» در مقابله با چنین تهدیدهایی ایفا کند.

به نوشته سی‌ان‌ان، ایران، چین و روسیه از اعضای کلیدی این سازمان هستند؛ کشورهایی که قانون‌گذاران آمریکایی از آن‌ها به‌عنوان بخشی از «محور» ضدآمریکا یاد کرده‌اند. با این حال، به‌نظر نمی‌رسد که این پیشنهاد مورد استقبال  مستقیم اعضای سازمان قرار گرفته باشد؛ سازمانی امنیتی با ۱۰ عضو که دربرگیرنده شرکای نزدیکی همچون چین و روسیه است، اما همچنین رقبایی مانند هند و پاکستان را نیز شامل می‌شود.

 ابراز «نگرانی جدی» و  ارسال پیام پس از جنگ 12 روزه

در پیام عراقچی، نوعی نارضایتی علنی از عملکرد دوستان قدرتمند ایران نیز دیده می‌شد: اینکه در زمان نیاز حیاتی در ماه گذشته - زمانی که نیروهای اسرائیلی و آمریکایی اهداف نظامی و فناوری کلیدی ایران را هدف گرفتند - دوستان قدرتمند ایران در پکن و مسکو عمدتاً تماشاگر بودند. با این حال، عراقچی در دیدار با وانگ یی، وزیر خارجه چین در شهر تیانجین در روز چهارشنبه، از «حمایت ارزشمند چین از ایران» قدردانی کرد.

687855fdc6d0868f1eab93a0

اوایل همین ماه و در نشست سران بریکس - گروه دیگری از اقتصادهای نوظهور به رهبری چین و روسیه - ایران تنها بیانیه‌ای دریافت کرد که در آن «درباره حملات عمدی به زیرساخت‌های غیرنظامی و تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز، ابراز نگرانی جدی» شده بود. این بیانیه حملات را «محکوم» کرده بود، اما نامی از اسرائیل یا آمریکا به میان نیاورده بود.

واکنش عمومی چین - که شامل محکومیت صریح حملات بود، اما بدون ایفای نقشی آشکار در فرآیند آتش‌بس - از سوی بسیاری به‌عنوان نشانه‌ای از محدودیت قدرت پکن در خاورمیانه تلقی شد، با وجود اینکه این کشور در سال‌های اخیر تلاش کرده نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک خود را در منطقه افزایش دهد. به‌جای آن، پکن تمرکز خود را بر انتقال پیام دیگری گذاشته است: اینکه چین نمی‌خواهد قدرتی جهانی باشد که به روش ایالات متحده از قدرتش استفاده می‌کند.

 

چشم‌انداز امنیتی چین

حزب کمونیست حاکم بر چین مدت‌هاست که از «سلطه‌طلبی» آمریکا و «استفاده افراطی» آن از زور انتقاد می‌کند و به نمونه‌های متعدد از مداخلات نظامی آمریکا در دهه‌های اخیر اشاره می‌کند. تنش‌های فزاینده با واشنگتن بر سر تجارت و فناوری، اهمیت این روایت را برای پکن دوچندان کرده است، چراکه چین بیش از هر زمان دیگری به دوست و متحد نیاز دارد. رهبران چین سیاست خارجی تهاجمی و شعار «اول آمریکا»ی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، را فرصتی برای پیشبرد این پیام می‌دانند.

با این حال، اقدامات تهاجمی چین برای تثبیت ادعاهای ارضی خود در دریای جنوبی چین، تهدیدات نظامی علیه تایوان، و افزایش چشمگیر دامنه فعالیت‌های نیروی دریایی این کشور - از جمله رزمایش‌هایی که توسط ناوهای هواپیمابر آن در فاصله‌های دورتر و با قدرت بیشتری نسبت به گذشته برگزار شده‌اند - باعث نگرانی همسایگان و تشدید هشدارهای واشنگتن به متحدانش درباره نزدیکی بیش از حد به پکن شده است. پکن در پاسخ، این هشدارها را «ریاکارانه» خوانده است. شی جین‌پینگ، رهبر چین، در سال ۲۰۲۲ چشم‌انداز خود از نظم امنیتی جهانی را ارائه داد؛ طرحی که هرچند جزئیات زیادی نداشت، اما موضع‌گیری روشنی علیه سیستم اتحادهای نظامی به رهبری آمریکا و مداخلات نظامی داشت.

همین چشم‌انداز موجب نزدیکی بیشتر شی جین‌پینگ با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، شده است. بی‌اعتمادی مشترک آن‌ها به ناتو - و اینکه آن را عاملی تحریک‌کننده می‌دانند - یک نقطه اتصال کلیدی میان آن‌هاست و یکی از دلایلی است که چین هرگز حمله روسیه به اوکراین را محکوم نکرده است.

ایران چین روسیه

کارشناسان معتقدند ناکامی پکن در ایفای نقشی حتی حداقلی در میانجی‌گری بین ایران و اسرائیل - کشوری که چین روابط تاریخی و اقتصادی عمیقی با آن دارد - نشان‌دهنده محدودیت نفوذ آن در خاورمیانه است.

با این حال، تحلیلگران تأکید دارند که پکن تمایل چندانی به ایفای نقش قدرت امنیتی در این منطقه ندارد. ویلیام فیگروآ، کارشناس روابط چین و ایران و استاد دانشگاه گرونینگن هلند، در این‌باره می‌گوید: «چین در زمینه میانجی‌گری اعلام آمادگی کرده و حتی مشتاق است، اما ظرفیت محدودی برای اعمال قدرت نظامی در خاورمیانه دارد، و اراده سیاسی کمتری برای مشارکت آشکار و مستقیم در تحولات امنیتی منطقه‌ای از خود نشان می‌دهد.»

برخلاف ایالات متحده که برای حمایت از متحدان و منافع خود در منطقه، حضور نظامی گسترده‌ای دارد، حضور نظامی چین در میدان بسیار محدود است و تنها به یک پایگاه دریایی در کشور آفریقایی جیبوتی، واقع در شاخ آفریقا، محدود می‌شود. در واقع، تنها اتحاد نظامی رسمی پکن، پیمانی تاریخی با کشور همسایه‌اش، کره شمالی است که مانند چین دارای نظام تک‌حزبی کمونیستی است.

چین همچنین در زمستان گذشته از پیوستن به تلاش‌های بین‌المللی برای حفاظت از مسیرهای کلیدی کشتیرانی که پس از حمله اسرائیل به غزه هدف حملات حوثی‌های یمن قرار گرفتند، خودداری کرد. این حملات با وجود آن‌که منافع تجاری چین را نیز در معرض خطر قرار داد - حتی با وجود اعلام حوثی‌ها مبنی بر اینکه کشتی‌های چینی و روسی را هدف قرار نمی‌دهند - واکنشی از سوی پکن در پی نداشت. در تلاش‌های دیپلماتیک برای آتش‌بس میان اسرائیل و حماس در غزه نیز چین عمدتاً در حاشیه مانده، هرچند در مواضع رسمی خود را به عنوان یکی از اصلی‌ترین صداهای بین‌المللی خواهان آتش‌بس و منتقد جنگ اسرائیل معرفی کرده است.

برخی کارشناسان بر این باورند که اگر چین قدرت نظامی بیشتری در سطح جهانی داشت، احتمالاً آمادگی بیشتری برای نشان دادن نفوذ خود در مناطق فراتر از حوزه پیرامونی‌اش داشت. با این حال، به گفته تانگ ژائو، پژوهشگر ارشد در مؤسسه کارنگی برای صلح بین‌المللی، در بحران اخیر میان ایران و اسرائیل، تمرکز پکن بیشتر بر «حمایت از حقوق بین‌الملل به عنوان جایگزینی بهتر در برابر آن‌چه مداخلات نظامی و غیرقانونی غرب می‌خواند» بوده است. ژائو افزود: «اگرچه این روایت در میان کشورهای خاورمیانه چندان نفوذی ندارد، اما در جنوب جهانی (Global South) بازتاب بیشتری دارد و موجب تقویت تصویر چین و رقابت راهبردی آن با واشنگتن در سطح جهانی می‌شود».

 

دوستان روزهای خوش؟

به گفته جاناتان فالتون، پژوهشگر ارشد در برنامه خاورمیانه شورای آتلانتیک، حتی اگر واکنش محتاطانه پکن برای تهران غافلگیرکننده نبوده باشد، سفر به چین و «نشان دادنبه اینکه همه چیز عالی است» احتمالاً برای عباس عراقچی و عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع ایران - که هر دو در هفته‌های اخیر به چین سفر کردند - «تجربه‌ای جالبی» نبوده است.

چین و ایران هیچ‌گونه پیمان دفاعی مشترکی ندارند و روابط دو کشور عمدتاً بر پایه منافع اقتصادی شکل گرفته است. چین بیش از ۹۰ درصد از نفت صادراتی ایران را - عمدتاً از طریق واسطه‌ها - وارد می‌کند؛ تجارتی که طبق برآوردهای مویو شو، تحلیل‌گر ارشد نفت در شرکت کپلر، در سال گذشته حدود ۴۰ میلیارد دلار برای ایران درآمد به همراه داشته است.

چین حتی در قبال نزدیک‌ترین شریک بین‌المللی خود، یعنی روسیه، با احتیاط گام برداشته است: پکن از ارسال گسترده تجهیزات نظامی برای جنگ مسکو در اوکراین خودداری کرده و در عوض با خرید سوخت از روسیه و تأمین کالاهای دومنظوره (دارای کاربرد غیرنظامی و نظامی) به زیرساخت صنعتی دفاعی این کشور کمک کرده است. این حمایت چین، همراه با پشتیبانی بیشتر از سوی ایران و کره شمالی به روسیه، در غرب موجب نگرانی‌هایی درباره شکل‌گیری نوعی هماهنگی فزاینده میان این کشورها در قالب یک «محور ضدآمریکایی» شده است.

gettyimages-2224565906

اما آخرین آزمایش واقعی برای این «محور» نقاط ضعف آن را نیز آشکار کرد: به گفته تحلیل‌گران، در جریان جنگ ایران و اسرائیل، روسیه و چین بیشتر به منافع و گفتمان خود توجه داشتند تا حمایت مادی از ایران یا اعمال فشار بر اسرائیل و آمریکا برای توقف درگیری‌ها. البته شی جین‌پینگ و ولادیمیر پوتین از این بحران برای نمایش اتحاد خود بهره بردند.

با این حال، وقتی صحبت از روابط با ایران می‌شود، آزمون واقعی در آینده رقم خواهد خورد. برایان هارت، پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (CSIS) در پروژه قدرت چین، در یک نشست اخیر در واشنگتن گفت: «این نمونه خوبی است که نشان می‌دهد چین در مداخله مستقیم در درگیری‌های نظامی محدودیت‌هایی دارد، اما هنوز برای رد کردن حمایت چین از ایران زود است».

هارت افزود: «مدلی که چین در قبال روسیه در پیش گرفته - یعنی نزدیک شدن به مرز حمایت نظامی آشکار، بدون عبور از آن - ممکن است در مورد ایران نیز شکل بگیرد؛ چرا که پکن به دنبال حفظ ثبات تهران است» .

فالتون در مورد تأثیر تحولات اخیر بر هماهنگی احتمالی میان کشورهای موسوم به «محور»، می‌گوید اصول بنیادین تغییر نکرده‌اند. او معتقد است: برخلاف اتحادهای کلاسیک غربی، چین، ایران، روسیه و کره شمالی «در نارضایتی‌ها هم‌سویی» دارند، اما دیدگاه‌های بسیار متفاوتی در مورد چگونگی بازطراحی نظم جهانی برای پاسخ به آن نارضایتی‌ها دارند. و برای پکن، «آنچه در خاورمیانه به آن نیاز دارد، انگیزه‌ای اقتصادی دارد. چین به منطقه‌ای باثبات نیاز دارد، و ایران به‌واقع چنین ثباتی را فراهم نمی‌کند. ایران به اندازه‌ای که برای چین مسئله‌گشاست، می‌تواند مشکل‌ساز نیز باشد».