نظام بازار و خطای مرکانتلیستی ترامپ
دونالد ترامپ در ماههای ابتدایی دوره اخیر ریاست جمهوری خود دست به سیاست تعرفهای زد. سیاستی که شورش علیه تجارت جهانی بود و جریان تجارت آزاد را در جهان تحت تأثیر قرار داده است.
کارشناس مدیریت مالی
کارشناس ارشد اقتصاد
دونالد ترامپ در ماههای ابتدایی دوره اخیر ریاست جمهوری خود دست به سیاست تعرفهای زد. سیاستی که شورش علیه تجارت جهانی بود و جریان تجارت آزاد را در جهان تحت تأثیر قرار داده است.
در میانه قرن بیستم و در روزگاری که فاشیسم و کمونیسم در حال تخریب تمدن بشری بودند و سایههای سنگین توتالیتاریسم و برنامهریزی متمرکز بر جوامع غربی افتاده بود، فردریش فون هایک،، یکی از مهمترین آثار خود را برای کالبدشکافی ریشههای این «طغیان علیه عقل» منتشر کرد. کتاب «ضدانقلاب علم: مطالعاتی در باب سوءاستفاده از عقل» (The Counter-Revolution of Science: Studies on the Abuse of Reason) که بخشهای اصلی آن در قالب مقالاتی در نشریه «اکونومیکا» بین سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۴ منتشر شد، سرانجام به صورت کتابی یکپارچه در سال ۱۹۵۲ به چاپ رسید.
فردریش فون هایک، در مقاله درخشان «چرا محافظهکار نیستم»، که به صورت یک مؤخره در کتاب «منشور آزادی» آمده است، خط بطلانی بر یک کژفهمی رایج سیاسی میکشد. بسیار شنیدهایم که لیبرالهای کلاسیک و مدافعان بازار آزاد را در کنار محافظهکاران در یک جبهه قرار میدهند؛ جبههای که معمولاً «راست» نامیده میشود. اما هایک با دقت و تأکید نشان میدهد که این همنشینی، نه از سرِ اشتراکِ مبنایی، بلکه صرفاً تاکتیکی و حاصلِ وجودِ دشمنِ مشترکی به نام «سوسیالیسم» بوده است.
در تحلیلهای اقتصادی و متن کتابهای درسی، جایی که مدلهای ریاضی و مفاهیم تعادلی اغلب بر گفتمان مسلط سیطره دارند، یک شخصیت شبحگون حضوری متناقض دارد: کارآفرین.
سرمایه در دنیای واقعی، مجموعهای ناهمگون و ساختارمند است که در زمان و مکان، به شیوههایی پیچیده با یکدیگر در ارتباط هستند. این دقیقاً همان نقطهای است که مکتب اتریش مسیر خود را از اقتصاد جریان اصلی جدا میکند و بر ساختار زمانی و ناهمگونی سرمایه تأکید میکند.
کتاب «نجات آرژانتین: خاویر میلی، ۱۶ ماه نخست» نوشته استفان رینگ، که اکتبر ۲۰۲۵ در آلمان منتشر شده است، یک مستندسازی از دوره آغازین ریاستجمهوری خاویر میلی است.
به تازگی و در ماه جاری میلادی مقالهای با عنوان «آنچه مرکانتیلیستها درست فهمیدند» (What the Mercantilists Got Right) نوشته دنی رودریک، اقتصاددان، منتشر شده است. اکوایران این مقاله را مورد نقد قرار داده است.
جاذبهی اقتصاد دستوری همواره بر پایهی مجموعهای از توجیهات به ظاهر منطقی و اخلاقی استوار است. دولتمردان معمولاً وعدهی نظم، کنترل، و بالاتر از همه، «عدالت» را در برابر «آشوب» و «بیعدالتی» ادعاییِ بازار آزاد سر میدهد، اما در عمل، چیزی جز یک توهم معرفتشناختی و یک شکست ساختاری نیست.
فاشیسم چپ، یک جنبش سیاسی سازمانیافته با یونیفرم و رژه نبود اما گفتمان و گفتار آن همچنان و در قرن بیست و یکم نیز در میان چپگرایان دیده میشود، به طوری که میتوان از شبح فاشیسم چپ بر فراز چپ قرن بیست و یکمی سخن گفت.
داگلاس نورث معتقد بود که «نهادها قواعد بازی در یک جامعه هستند»، پروژه فکری نورث، قیامی بود علیه توضیحات سادهانگارانه رشد اقتصادی که صرفاً بر انباشت سرمایه فیزیکی و انسانی تأکید داشتند. نورث به درستی دریافت که انباشت، خود معلول است نه علت. موتور واقعی رشد، چارچوب نهادی یک جامعه است. اما نورث کجا اشتباه کرد؟