تهدید بیسابقه هژمونی-۲
یک جنگ سرد خطرناکتر و پیچیدهتر/ چرا آمریکا قصد کوتاه آمدن ندارد؟
اکوایران: برخلاف نسخه پیشین خود، جنگ سرد 2.0 یک رویارویی دوقطبی نیست که در آن دو بازیکن در تلاش باشند تا از یکدیگر پیشی بگیرند. در عوض، شامل یک صفحه شطرنج استراتژیک سهگانه و چند قطبی است.
به گزارش اکوایران، جنگ سرد قرن بیستم اساساً یک رویارویی ژئوپلیتیکی بود که در آن امپراتوری دریایی پیشرو جهان در مقابل امپراتوری خشکی برتر قارهای درگیر بود. تحت این نظم دو قطبی، قدرت دریایی غربی ایالات متحده با قدرت زمینی اوراسیایی اتحاد جماهیر شوروی برای هژمونی جهانی رقابت میکرد. در این رقابت، خطر یک آرماگدون آخرالزمانی، چشمانداز تبادل مستقیم هستهای بین دو ابرقدرت را منتفی کرد. حال یک جنگ سرد نوین شکل گرفته است که میتواند از نمونه قبلی خود پیچیدهتر و خطرناکتر باشد. ژئوپولیتیکال مانیتور در یادداشتی این جنگ 3 جبههای جدید را شرح داده است که اکوایران آن را در دو بخش ترجمه کرده است. قسمت اول این یادداشت پیشتر منتشر شد. در ادامه بخش دوم آن را میخوانید:
هند و اقیانوس آرام
بهجای یک دولت ملی چین را میتوان بهطور دقیقتر بهعنوان یک امپراتوری تاریخی در نظر گرفت که شکوفایی، دستاوردهای تمدنی، نوآوریها و اعتبار فرهنگی آن برای هزاران سال شهرت داشت. به این ترتیب، خاور دور، آسیای مرکزی و هندوچین را تحت تأثیر قرار داده است. با این حال، در قرن 19 و 20، «پادشاهی میانه» در نتیجه مشکلات داخلی، رکود و تهاجمات خارجی که توسط بریتانیا، ژاپن و روسیه انجام شد، تحت یک سری تحقیرها قرار گرفت. علاوه بر این، اجرای سیاستهای بیش از حد ایدئولوژیک پس از جنگ داخلی چین - از جمله «جهش بزرگ به جلو» و «انقلاب فرهنگی» - نتایج معکوسی برای منافع ملی چین ایجاد کرد. تأثیرات پایدار این شکست تا پیش از اجرای اصلاحات عملگرایانهای که دنگ شیائوپینگ در دهه 80 انجام داد، معکوس نشد.
از سوی دیگر، ژنرال کارل هاوشوفر پیشگویی کرد که مناطق وسیع اقیانوسی هند و اقیانوس آرام این پتانسیل را دارد که در درازمدت به یکی از مراکز گرانش ژئوپلیتیکی جهان تبدیل شود. تحقق این چشم انداز پس از شکست کوبنده امپراتوری ژاپن در جنگ جهانی دوم محتمل به نظر نمیرسید. با این حال، پیشبینی «قرن آسیایی» به تدریج در حال تحقق است. در طول جنگ سرد، درگیریهای نظامی در شبه جزیره کره و آسیای جنوب شرقی صورت گرفت. به نوبه خود، آمریکاییها حضوری قوی در مکانهای استراتژیک در سراسر حاشیه آسیا از جمله ژاپن، فیلیپین، کره جنوبی و تایلند ایجاد کردند. توازن قوا نیز پس از انشعاب چین و شوروی و متعاقب آن تنظیم مجدد روابط پکن با ایالات متحده، که توسط هنری کیسینجر و ژو انلای طراحی شد، تغییر کرد. علاوه بر این، افزایش شهابگونه صنعتیشدن دیررس در اقتصادهای مختلف آسیایی، نمایه استراتژیک این منطقه را افزایش داد. در طول یک نسل، چین - از طریق مدل سرمایه داری تحت رهبری دولت - به درجهای از توسعه اقتصادی دست یافت که قدرت ملی خود را در زمینههای صنایع پیشرفته، نوآوریهای تکنولوژیکی، تجارت، مالی و امور پولی ارتقا داد. نتایج آن چشمگیر است. چین دومین تولید ناخالص داخلی جهان را دارد. شرکتهای چینی در سطح جهانی محصولات پیشرفتهای را تولید میکنند که به بازارهای مصرف بیشماری صادر میشوند. چین نقش بی نظیری در مبادلات اقتصادی بین المللی ایفا میکند. چین بزرگترین ذخایر ارزی جهان را دارد. و بینالمللی شدن فزاینده یوان چین (CNY) به عنوان یک ارز ذخیره فرعی نیز نشانهای از افزایش نفوذ و ثروت است. اظهارات دنگ در مورد شکوه و عظمت یک ملت ثروتمند به واقعیت بدل شده است.
همزمان، قاطعیت نمایش قدرت ژئوپلیتیکی پادشاهی میانه دوباره بیدار شده است. برخلاف محدودیتهای روسیه و ایران بهعنوان غولهای مشتاق، چین در حال حاضر این توانایی را دارد که بهعنوان یک رقیب همتای ایالات متحده در تمام طیفها عمل کند. با این حال، آنچه در حال حاضر چین به دنبال آن است، هژمونی جهانی نیست، بلکه هژمونی منطقهای در آسیا است، به همان گونهای که آمریکا در دوران دکترین مونرو برای قرار گرفتن به عنوان قدرت مسلط در نیمکره آمریکا تلاش کرد.
اگرچه چین به عنوان یک قدرت تجدیدنظرطلب عمل میکند، اما قصد ندارد برای براندازی وضعیت موجود به نیروی نظامی تکیه کند. به هر حال، تفکر استراتژیک کلاسیک چینی، حکمت برنده شدن بدون جنگ را میستاید. وعده پکن مبنی بر صلحآمیز بودن ظهورش به این معنا نیست که بدون اصطکاک یا با هارمونی خواهد بود، تنها به این معناست که آنها مسیری را ترجیح میدهد که در آن در «پیشروی طولانی» خود به سمت وضعیت ابرقدرتی، نیازی به قدرت سخت نباشد. در عوض، پادشاهی میانه از استراتژیهای نئومرکانتیلیستی دولتداری اقتصادی استفاده میکند تا خود را به عنوان سنگ بنای شبکه گستردهای از مبادلات اقتصادی قرار دهد که از ایبریا به شبه جزیره کره و فراتر از آن میرود. چین با وعده فرصتهای تجاری سودآور، توسعه، سرمایه گذاری، اعتبار و تجارت، به جای تسخیر مستعمرات، قصد جذب بازارها را دارد. پول نقد نه فقط به عنوان پول، بلکه به عنوان ابزار سیاسی که در خدمت منافع ملی است. این پسزمینهای است که ایجاد پروژههای چندجانبه به رهبری چین باید در آن درک شود - مانند طرح کمربند و جاده، بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیایی و مشارکتهای اقتصادی جامع منطقهای. پکن در حال ایجاد زمینه برای توسعه یک سیستم موازی حاکمیت اقتصادی بین المللی خارج از کنترل قدرتهای غربی است. آنچه پادشاهی میانه برای تحکیم یک نظم منطقه ای در نظر دارد، یک حوزه هم-شکوفایی اوراسیا بزرگ با خود به عنوان اولین در میان برابرها است.
با این حال، اگرچه چین نمیخواهد به دوره تخاصم کشورها برگردد، پکن در حال تقویت تواناییهای نظامی خود در صورت نیاز به آمادگی برای رویارویی است. پکن برای این ارتقاء به توسعه یک نیروی دریایی بزرگ برای مقابله با توانایی آمریکاییها برای محدود کردن دسترسی چین به آبراههای بین المللی فکر میکند. در یک سیستم بینالمللی حاصل جمع صفر، ظهور چین باعث ایجاد نگرانیهای استراتژیک در واشنگتن و چندین پایتخت منطقهای میشود. جای تعجب نیست که به منظور مهار جستوجوی متعارف و غیر متعارف چین برای هژمونی در آسیا، ائتلافهای موجود - مانند ائتلاف اطلاعاتی پنج چشم - تغییر کاربری داده و ائتلافهای جدیدی ساخته میشوند - آکوس، کواد. تاکنون درگیری در آسیا ظاهر نشده است زیرا هنوز هیچ خط قرمزی رد نشده است. با این وجود، تنشها همچنان بالاست و همزیستی بسیاری از بازیگران با منافع ناسازگار برای ثبات منطقه مشکل ساز است. همین چند سال پیش، سربازان هندی و چینی در یک درگیری مرزی یکدیگر را با چوب و سنگ کشتند. روی هم رفته، روندهایی مانند توسعه نظامی کره شمالی، نظامی شدن مجدد ژاپن، جنگ تجاری در حال جوشش بین ایالات متحده و چین، تغییر صف بندی ژئوپلیتیک منطقهای، تهدید اسلام گرایی افراطی در آسیای مرکزی، وضعیت مناقشه برانگیز تایوان و مناقشات دریایی پکن با مانیل و توکیو بر سر کنترل جزایر در مسیر دردسرساز شدن قرار دارند. در این شرایط، برخورد احتمالی بین چین به عنوان یک رقیب در حال رشد و ایالات متحده به عنوان یک هژمون رو به زوال و محاصره شده بسیار خطرناک است. در حال حاضر، مشخص نیست که آیا پکن و واشنگتن میتوانند از تله ضرب المثل توسیدید جلوگیری کنند یا خیر.
نتایج
برخلاف نسخه پیشین خود، جنگ سرد 2.0 یک رویارویی دوقطبی نیست که در آن دو بازیکن در تلاش باشند تا از یکدیگر پیشی بگیرند. در عوض، شامل یک صفحه شطرنج استراتژیک سهگانه و چند قطبی است. در هر یک از عرصههای تخاصم، ایالات متحده - به عنوان قدرت ضامن وضع موجود با بقایای وضعیت تک قطبی - و متحدان آن با چالش قاطعانه قدرتهای بزرگ تجدیدنظرطلب روبرو هستند که به دنبال بازسازی همبستگی موجود نیروها در مناطق خود هستند. به نظر میرسد چین، روسیه و ایران متعهد به عقب نشینی از «پکس آمریکانا» در هند و اقیانوس آرام، فضای پس از شوروی و خاورمیانه بزرگ هستند. این واکنش متقابل پیشبینیهای کنت والتز در مورد تکقطبی را بهعنوان مدلی غیرطبیعی، خودشکستدهنده و ناپایدار نظم جهانی تأیید میکند.
در دوران خطرناک و پیچیده «بازی بزرگ» سه گانه، باید از ساده سازی بیش از حد اجتناب شود. از نظر تحلیلی اشتباه است که فرض کنیم چین، روسیه و ایران متحدان استراتژیک هستند که در هر مرحله ضربات اصلی خود را هماهنگ میکنند. اگرچه این سه در حال به چالش کشیدن قدرت آمریکا در همسایگی خود هستند، اما منافع ملی آنها کاملاً همسو نیست و ارتباطات متقابل آنها اغلب معاملهای است. به همین ترتیب، رویزیونیسم آنها انتخابی است. چین یک قدرت تجدیدنظرطلب در آسیا است، اما در اروپا نه. روسیه در اطراف محیط ژئوپلیتیک خود تجدیدنظرطلب است، اما در شرق آسیا نه.
به نوبه خود، بعید است واشنگتن در هر یک از سه جبهه تعامل عقب نشینی یا مصالحه کند. در واقع، به نظر میرسد که آمریکاییها بر اقدامات تهاجمی تکیه میکنند، با این انتظار که آنتروپی متعاقب آن پروژههای ژئوپلیتیکی رقبای آنها در پکن، مسکو و تهران را از بین ببرد. به هر حال، در حالی که ایالات متحده حتی اگر هژمونی خود را از دست بدهد، میتواند به عنوان یک قدرت بزرگ زنده بماند، تأثیر مستقیم آشفتگی ناشی از آن توسط متحدان منطقهای واشنگتن احساس خواهد شد. ایالات متحده به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک خود - تحت پوشش فاصله و بزرگترین اقیانوسهای جهان - احتمالاً احساس میکند که میتواند یک رویکرد تهاجمی در سه جبهه را به طور همزمان اتخاذ کند، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که این سیاست منجر به موفقیت شود. ایالات متحده نسبتاً نسبت به سه دشمن اوراسیایی خود برتر است، اما آتن هم زمانی که در جنگ پلوپونز از اسپارت شکست خورد همینطور بود. در واقع، قدرتهای اوراسیا در تلاش نیستند به ایالات متحده حمله کنند یا آنها را نابود کنند، هدف بازی استراتژیک آنها این است که طرحهای تک قطبی آن را کنار بزنند و کیش و مات کنند.
جهان شاهد جنگ سرد نوین در یک محیط چند قطبی است. نتیجه همچنان نامشخص است. رقابت استراتژیک کنونی بی ثبات است، نه تنها به دلیل کثرت بازیگران، بلکه به این دلیل که شبح جنگهای متعارف، تهدیدات هستهای و استفاده از فاکتورهای غیرنظامی اعمال قدرت در هم تنیده شدهاند. علاوه بر این، اگرچه این مناقشه بیشتر بر خشکی اوراسیا متمرکز است، اما از افق سرزمینی کانونهای اصلی خود فراتر میرود. به عنوان مثال، حضور تجاری چینی در آمریکای لاتین قوی است و روسیه نیز در آفریقا شاهد پیشرفتهای متعددی است. به عبارت دیگر، این رقابتها در فضاهای جنگی ثانویه طنینانداز میشوند. علاوه بر این، همپوشانیهای خاصی وجود دارد. برای مثال، کره شمالی و ایران از جنگ روسیه در شرق اوکراین حمایت میکنند. پیامد جالب این آشفتگی ژئوپلیتیکی این است که حواسپرتیها و فرصتهایی راهبردی ایجاد میکند تا قدرتهای میانی -مانند برزیل، هند مکزیک، آفریقای جنوبی، ترکیه- بتوانند بدون نیاز به جانبداری به شیوهای با اعتماد به نفس فزاینده عمل کنند.
همهی نشانهها هشدار میدهد که ترکیب سه برخورد استراتژیک موازی ممکن است نتایج فاجعه باری به همراه داشته باشد. در این میان، تنش در حال افزایش است و زودتر به نقطه جوش بحرانی خواهد رسید، مگر اینکه معاملات دیپلماتیک هوشیارانه انجام شود تا تضمین کند که رقابتها به طور طولانی مدیریت میشوند تا ثبات استراتژیک سیستمی از بین نرود. خرد ماکیاولیایی میآموزد که بهتر است بر فضیلت تکیه کرد تا بر فراز و نشیبهای خائنانه سرنوشت. به هر حال، در هنر دولتمردی، بازدارندگی و پیمانهای غیراخلاقی فاوستی بر جنگهای قابل اجتناب با انگیزههای حداکثری، اینرسی یا ایدئولوژیهای مقدس ترجیح داده میشوند و زمان رو به اتمام است.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
از افسانه تا واقعیت: شانس اسرائیل برای حمله به تأسیسات هستهای ایران
-
مخالفت روسیه و آمریکا با حمله به سایتهای هستهای ایران
-
تفاوتهای پزشکیان با روحانی و خاتمی
-
فوری؛ انفجار بسیار شدید در ضاحیه بیروت/ گزینه اصلی رهبری حزبالله لبنان ترور شد؟
-
تاکتیکهای ویرانگر جنگی جدید؛ چهار سناریوی تلآویو برای لبنان
-
سیگنال مهم خلیج فارس به تهران در بحبوحه تنشهای تلآویو
-
ترور یکی از رهبران ارشد حماس
-
غافلگیری صادق 2 برای آمریکا
-
رخنه اطلاعاتی در ترور سیدحسن نصرالله