مرکز پژوهشهای مجلس اخیرا گزارشی در خصوص نحوه حمایت موثر از کارگران در زمینه حقوق بیکاری یا بیمه بیکاری ارائه داده است. اکوایران در این گزارش به بررسی اهمیت و ماهیت این سیاستها پرداخته است.
با ظهور دولت رفاه در اروپا و آمریکای شمالی در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم، سیاستهایی برای حمایت از بیکاران در جامعه طراحی شد که به سیاستهای غیرفعال بازار کار مشهور شدند. این سیاستها برای کمکهای مالی به کارگرانی بود که بهصورت غیرارادی بیکار شدند. اجماع کینزی که در سیاستگذاری اقتصادی نیمه اول قرن بیستم غالب بود، از نقش سیاستهای غیر فعال بازار کار در حفظ تقاضای کل حمایت کرد. با این حال، بحرانهای اقتصادی دهههای 1970 و 1980 منجر به ارزیابی مجدد این سیاستها شد. زیرا برخی استدلال کردند که اهدای سخاوتمندانه مزایای بیکاری میتواند انگیزه جست و جوی شغل را کاهش داده و به افزایش نرخ بیکاری ساختاری منجر شود.
سیاستهای غیرفعال بازار کار
سیاستهای غیرفعال بازار کار برای ارائه حمایت مالی و غیرمالی به افرادی طراحی شدهاندکه بیکار یا دارای اشتغال ناقص هستند. این سیاستها طیف متنوعی از مداخلات را شامل میشوند که هدف اصلی آنها بهبود زندگی بیکاران و افزایش اشتغال است. سیاست بیمه بیکاری و طرحهای بازنشستگی زودهنگام از مهمترین سیاستهای غیرفعال بازارکار هستند که در ایران هم اجرایی شدهاند. طراحی و اجرای سیاستهای غیرفعال بازارکار مستلزم درنظر گرفتن ملاحظات پیچیدهای است؛ از جمله ارائه حمایتهای لازم بدون تضعیف انگیزه کار.
این سیاستها معمولا با ایجاد شبکه حفاظتی و تامینی برای افراد در طول دورههای بیکاری، تضمین سطح زندگی پایه و ثبات سطوح مصرف در اقتصاد طراحی شدهاند. مبنای نظری این سیاستها در اقتصاد رفاه ریشه دارد که برای نقش بیمه اجتماعی در کاهش ریسک درآمدی و کاهش فقر و نابرابری تاکید میکند. این سیاستها از سه منظر تبیین میشوند؛ از منظر اجتماعی، این سیاستها با هدف کاهش فقر و نابرابری از طریق ایجاد یک شبکه حفاظتی و تامینی برای افراد بیکار طراحی شدهاند. در واقع این سیاستها میتوانند هزینههای اجتماعی مرتبط با بیکاری، از جمله فقر، انزوای اجتماعی و مشکلات بهداشتی را کاهش داده و درنتیجه به انسجام و ثبات اجتماعی یاری رسانند. از لحاظ سیاسی، اتخاذ سیاستهای غیرفعال بازار کار تعهد به عدالت اجتماعی و انصاف دولت را منعکس میکند و اطمینان حاصل میکند که افراد در برابر خطرهای بیکاری در یک اقتصاد بازار، محافظت میشوند. از لحاظ اقتصادی، سیاستهای غیرفعال بازار کار طراحی شدهاند تا آثار نامطلوب بیکاری را با ارائه حمایت موقت درآمدی که به ثبات تقاضای کل کمک میکند و از رکود عمیقتر جلوگیری میکنند، کاهش دهند. البته باید توجه شود که در دورههای رکود تورمی، این سیاستها ممکن است فشارهای تورمی و بیکاری را تشدید کنند، لذا در چنین شرایطی اجرای این سیاستها باید همراه با ملاحظاتی باشد.
بیمه بیکاری
بیمه بیکاری پایه و اساس سیاستهای غیرفعال بازار کار است که حمایت مالی موقت را به کارگران واجد شرایطی که به دلایلی خارج از کنترل، شغل خود را از دست دادهاند، ارائه میدهد. برای واجد شرایط شدن مزایای بیمه بیکاری، افراد معمولا باید معیارهای خاصی را برآورده کنند؛ مانند یک دوره حداقل اشتغال قبلی، سابقه درآمد کافی و از دست دادن شغل بهصورت غیرارادی. این معیارها برای هدف گیری حمایت به کسانی که واقعا نیازمند هستند و جلوگیری از سوء استفاده احتمالی از سیستم طراحی شدهاند. مزایا معمولا به عنوان درصدی از درآمدهای قبلی محاسبه میشود که یک سقفی دارد و برای مدتی محدود (معمولا برای چندماه تا یکسال) متغیر است. این پارامترها بهمنظور تعادل بین تامین درآمد حداقلی و انگیزههای بازگشت بهکار تنظیم میشود.
انگیزه اصلی برای بیمه بیکاری تامین حمایت مالی موقت به کارگرانی است که بهطور غیرارادی شغل خود را از دست دادهاند. بیمه بیکاری از افت شدید سطح زندگی که ممکن است به فقر و بی ثباتی اجتماعی منجر شود جلوگیری میکند. در دوران رکود اقتصادی، هنگامیکه بیکاری افزایش مییابد، پرداختهای بیمه بیکاری بهطور خودکار افزایش مییابد و به حفظ تقاضای کل کمک میکند. همچنین بیمه بیکاری به کارگران بیکار زمان بیشتری برای برای جست و جوی شغل مناسب میدهد و بهطور بالقوه منجر به تطابق بهتر بین کارگران و کارفرمایان میشود. این امر میتواند کارایی اقتصادی را تقویت کرده و بهروری نیرویکار را با حضور در جایگاه مناسبتر، افزایش دهد. سیستمهای بیمه بیکاری غالبا از طریق مشارکتهای کارفرمایان، کارکنان و یا هردو تامین مالی میشوند و یک صندوق مشترک ایجاد میکنند که از آن مزایا پرداخت میشود.
طرحهای بازنشستگی پیش از موعد
طرحهای بازنشستگی پیش از موعد به کارگران مسن اجازه میدهد قبل از رسیدن به سن بازنشستگی قانونی از بازار کار خارج شوند. این طراحها ابتدا برای مقابله با نرخهای بالای بیکاری معرفی شدند تا کارگران مسنتر را تشویق کنند که شغلهای خود را ترک کنند و به این ترتیب فرصتهایی برای کارگران جوانتر ایجاد شود. در حالی که طرحهای بازنشستگی پیش از موعد میتوانند در کوتاهمدت بیکاری را کاهش دهند، اما پیامدهای بلندمدتی نیز برای مشارکت در بازار کار و پایداری سیستم بازنشستگی به همراه دارند. این طرحها میتوانند مشارکت نیرویکار کارگران مسنتر را کاهش دهند و منجر به کمبود مهارتهای بالقوه و افزایش فشار بر سیستمهای بازنشستگی شوند.
نکته مهمی که در طراحی سیاستهای غیرفعال بازار کار باید رعایت شود حفظ تعادل بین انگیزه نیرویکار و حمایت از آن است؛ یعنی حمایت از بیکاران نباید به حدی برسد که انگیزه کار کردن آنها مختل شود.
امروزه کارآمدترین سیستمها در جهان، حمایتهای غیرفعال (مانند بیمه بیکاری) را با سیاستهای فعال بازار کار (مانند کمک به کاریابی، مشاورههای شغلی و برنامههای آموزشی) ترکیب میکنند. این رویکرد دوگانه هم به فرد بیکار کمک میکند تا از نظر مالی تامین باشد و هم او را برای بازگشت سریعتر و موفقتر به بازار کار توانمند میسازد. اکوایران در گزارش بعدی، به تجربه سیاستهای غیرفعال بازار کار در دنیا خواهد پرداخت.