این متن از اولین نوشته‌های آین رند در ستون روزنامه‌ها است که در تاریخ 17 جون 1962 در لوس‌آنجلس تایمز به چاپ رسیده است. *

Ayn-Rand آین رند

 ترجمه امین فهیما


در یک کنفرانس فروش در رندوم هاوس، متعاقب چاپ «اطلس شانه‌هایش را بالا انداخت»، یکی از فروشدگان کتاب از من پرسید، آیا می‌توانم جوهره فلسفه‌ام را، در حالیکه بر روی یک پا ایستاده‌ام، ارائه کنم. من اینگونه بیان نمودم.

1. متافیزیک: واقعیت عینی 

2. معرفت شناسی: استدلال 

3. اخلاق: نفع شخصی 

4. سیاست: کاپیتالیسم

اگر این‌ها را ترجمه شده به زبان ساده می‌خواهید، چنین خوانده خواهند شد: 1. " طبیعت حکم می‌راند و باید مورد اطاعت قرار گیرد." یا " آرزو کردن آن را نمی‌سازد." 2. " شما نمی‌توانید کیک‌تان را بخورید و آن را نیز داشته باشید." 3. انسان هدفی فی‌نفسه است." 4. " به من آزادی بدهید یا مرگ عطا کنید."

اگر به این‌ها با انسجام کامل باور داشته باشید، به عنوان پایه عقایدتان، یک نظام فلسفی کامل خواهید داشت تا شما را در مسیر زندگی هدایت کند. اما باور داشتن آن‌ها با انسجام کامل – فهمیدن، تعریف کردن، اثبات کردن، و اعمال کردن آن‌ها – نیازمند حجم زیادی از تفکر است. به خاطر همین است که فلسفه نمی‌تواند در حال ایستادن بر روی یک پا مورد بحث قرار گیرد – یا حتی در حال ایستادن بر روی دو پا که در هر دو طرف یک فنس  قرار دارد. این دومی، موضع فلسفی غالب امروز است، به ویژه در حوزه سیاست. 

در فضای یک ستون، تنها می‌توانم مختصری از موضعم را ارائه کنم، به عنوان چهارچوبی مرجع برای تمام مطالب آینده‌ام. فلسفه من، عینیت‌گرایی ، اعتقاد دارد که:

1. واقعیت به عنوان مطلقی عینی وجود دارد – حقایق، حقایق هستند؛ مستقل از احساسات، آرزوها، امیدها و ترس‌های انسان

2. استدلال (قوه‌ای که مواد تامین شده به وسیله حواس انسان را تشخیص داده و یکپارچه می‌سازد) تنها وسیله انسان برای درک واقعیت، تنها منبع دانش او، تنها راهنمای عمل او، و وسیله اساسی بقای او است. 

3. انسان – هر انسانی – هدفی فی‌نفسه است، نه وسیله‌ای برای اهداف دیگران. او باید به خاطر خودش وجود داشته باشد، نه خودش را برای دیگران فدا کرده و نه دیگران را فدای خودش کند. جستجوی نفع شخصی عقلانی خودش و شادی خودش، والاترین هدف اخلاقی او است. 

4. نظام سیاسی-اقتصادی ایده‌آل، کاپیتالیسم لسه‌فر  است. این نظامی است که در آن انسان‌ها با یکدیگر، نه به عنوان قربانی و جلاد، نه به عنوان ارباب و برده، بلکه به عنوان مبادله‌گر مواجه می‌شوند، با تبادل آزادانه و دلخواه سود مشترک. این نظامی است که در آن هیچ انسانی نمی‌تواند ارزش‌ها را به وسیله متوسل شدن به زور فیزیکی از دیگران تحصیل کند، و هیچ انسانی نمی‌تواند استفاده از زور فیزیکی در برابر دیگران را آغاز نماید. حکومت تنها به عنوان پلیسی عمل می‌کند که از حقوق انسان‌ها دفاع می-نماید؛ از نیروی فیزیکی، تنها در ارتباط و تنها علیه کسانی استفاده می‌کند که آغازگر استفاده از آن هستند، مانند مجرمان یا مهاجمان خارجی. در نظام کاپیتالیسم کامل، باید جدایی کاملی بین دولت و اقتصاد وجود داشته باشد (اما از نظر تاریخی، هنوز وجود نداشته است)، به همان طریق و به همان دلیل جدایی دولت و کلیسا. 

آین رند

آین رند، نویسنده و فیلسوف روسی - آمریکایی است که مهم‌ترین آثار او «اطلس شانه‌‌هایش را بالا انداخت»، «سرود»، «برای روشنفکر جدید» و «کاپیتالیسم؛ آرمان ناشناخته» در ایران منتشر شده‌اند. 

کاپیتالیسم، نظامی بود که در ایالت متحده به وجود آمد. موفقیت، پیشرفت و دستاوردهای آن در تاریخ بشر بی‌سابقه است. فلسفه سیاسی آمریکا بر پایه حق انسان نسبت به حیات خودش، به آزادی خودش، و جستجوی شادی خودش، بنیان گذاشته شده، که معنای آن این است: بر مبنای حق وجود انسان به خاطر خودش. این کد اخلاقی ضمنی آمریکا بود، اما به صراحت فرموله نشده بود. این همان نقص در زره فکری آن بود، که اکنون دارد نابودش می‌کند. آمریکا و کاپیتالیسم دارند به خاطر فقدان پایه اخلاقی نابود می‌شوند. 

این نابودگر، اخلاقیات نوع‌دوستی  است. 

نوع‌دوستی باور دارد که انسان هیچ حقی ندارد که به خاطر خودش وجود داشته باشد، که خدمت به دیگران تنها توجیه اخلاقی وجود او است، و اینکه خودقربانگری  والاترین وظیفه اخلاقی او است. تجلی سیاسی نوع‌دوستی، جمع‌گرایی  یا دولت‌گرایی  است، که اعتقاد دارد زندگی و کار انسان به دولت تعلق دارد – به جامعه، به گروه، به دسته، به نژاد، به ملت – و اینکه آن دولت می‌تواند به هر روشی که مایل باشد به خاطر هرچیزی که خیر قبیله-ای جمعی خود می‌پندارد، از شر او خلاص شود. 

" از آغازش، آمریکا به وسیله برخورد نظام سیاسی‌اش با اخلاقیات نوع‌دوستانه، تکه تکه شد. کاپیتالیسم با نوع‌دوستی ناسازگار است؛ آن‌ها نمی‌توانند در یک انسان یا یک جامعه، همزیستی داشته باشند. امروز، این تضاد به اوج خودش رسیده؛ انتخاب واضح است: یا یک اخلاقیات جدید مبتنی بر نفع شخصی، که نتایج آن آزادی، عدالت، پیشرفت و شادی انسان بر روی زمین است – یا اخلاقیات کهن نوع‌دوستی، با نتایج بردگی، زور وحشیانه، وحشت پایدار، و کوره‌های قربانگری." (نقل قول از کتاب برای روشنفکر جدید)

شما می‌توانید نتایج عملی نوع‌دوستی و دولت‌گرایی را در تمام دنیای امروز پیرامونمان ببینید – مانند اردوگاه‌های کار اجباری روسیه شوروی، که در آن‌ها بیست و یک میلیون زندانی سیاسی بر  روی ساخت و ساز پروژه‌های دولتی کار می‌کنند و از سوء تغذیه برنامه ریزی شده می‌میرند، حیات بشر دارد از غذا ارزان‌تر می‌شود – یا اتاق‌های گاز و سلاخی جمعی آلمان نازی – و وحشت و گرسنگی چین سرخ – یا هیستری کوبا که در آن حکومت، انسان‌ها را برای فروش می‌گذارد – یا دیوار برلین شرقی که نوع بشر به منظور فرار از آن از روی بام‌ها می‌جهد یا در فاضلاب‌ها می‌خزد، در حالیکه نگهبانان به کودکان در حال فرار، شلیک می‌کنند. 

این جنایات را مشاهده کنید، سپس از خودتان بپرسید که آیا هیج کدام از آن‌ها ممکن می‌بود اگر انسان‌ها، این ایده را که انسان حیوان قربانی است، که باید برای "خیر عمومی"  قربانی شود، نمی‌پذیرفتند. سخنرانی‌های رهبران سیاسی آن کشورها را بخوانید و از خودتان بپرسید کدام برهان برای آن‌ها باقی می‌ماند اگر واژه " فداکاری"  نه به عنوان یک ایده‌آل اخلاقی، بلکه به عنوان یک شرارت ضد بشری که واقعا هست، در نظر گرفته می‌شد. 

و آنگاه، به سخنرانی‌های دولت کنونی‌مان (کندی) گوش کنید – و همان پرسش را از خودتان بپرسید. 

 


* برخی از ارجاعات و اشارات مقاله، ناظر بر مسائل روز زمان نوشتن آن بوده که به دلیل حفظ امانت، بدون تغییر، آورده شده‌اند.

 

اطلس