اولین ترند مهم، تمرکز بر بهرهوری است. رشد اقتصادی دیگر تنها با افزایش سرمایه یا نیروی کار اتفاق نمیافتد. بسیاری از کشورها با کاهش جمعیت فعال و افزایش هزینهها مواجهاند، بنابراین بهرهوری به اولویت اصلی تبدیل شده است. جالب اینکه، افزایش بهرهوری معمولاً توسط تعداد محدودی از شرکتهای پیشرو رقم میخورد؛ شرکتهایی که با استفاده از فناوری، داده و نوآوری، تأثیری عمیق بر کل اقتصاد و زنجیرههای تجاری دارند.
ترند دوم و سوم به بازآرایی زنجیرههای تأمین و استراتژی «چین + ۱» مربوط میشود. پس از بحرانهایی مثل کرونا و تنشهای سیاسی، شرکتها متوجه شدهاند تمرکز بیشازحد روی یک کشور ریسک بالایی دارد. بنابراین، علاوه بر چین، کشورهای دیگری مانند ویتنام، هند یا مکزیک نیز وارد زنجیره تولید شدهاند. این تغییرات پیچیده، اما ضروری و مرحلهای هستند.
ترند چهارم، رشد سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. شرکتها با سرمایهگذاری در کشورهای باثبات و دارای قوانین شفاف، نه تنها تجارت کالا، بلکه انتقال دانش و فناوری را نیز تقویت میکنند.
ترند پنجم، تبدیل ESG به الزام واقعی است. محیطزیست، مسئولیت اجتماعی و حاکمیت شرکتی، معیارهای جدی در تصمیمگیری تجاری و سرمایهگذاری شدهاند و میتوانند بر انتخاب شریک تجاری و دسترسی به بازارهای جهانی تأثیر بگذارند.
ترند ششم، دیجیتالیشدن تجارت و استفاده گسترده از هوش مصنوعی است. شرکتها با بهرهگیری از داده و هوش مصنوعی، تقاضا را پیشبینی، موجودی را مدیریت و هزینهها را کاهش میدهند و تجارت جهانی را هوشمندتر و دادهمحورتر میکنند.
در نهایت، ترند هفتم، افزایش تنشهای تجاری و تغییر قواعد بازی است. تجارت اکنون بیش از پیش جنبه سیاسی پیدا کرده و شرکتها و دولتها باید در فضایی فعالیت کنند که نااطمینانی، قاعده اصلی آن است.
در مجموع، بهرهوری، انعطافپذیری، فناوری و پایداری، بیش از حجم صرف مبادلات اهمیت دارند. کشورها و شرکتهایی که بتوانند خود را با این هفت ترند جهانی تطبیق دهند، شانس بیشتری برای موفقیت در اقتصاد آینده خواهند داشت.