به گزارش اکوایران، دونالد ترامپ تهاجم خود را آغاز کرده است، با مجموعه‌ای از اقدامات سیاستی و دستورات اجرایی که هدف آن بازتعریف رویکرد آمریکا به جهان است. در این مسیر، ترامپ به وضوح نشان داده که این دولت متعلق به اوست: این بار هیچ «جمعی از آدم بزرگ‌ها» برنامه‌های او را متوقف نخواهد کرد.

اما حتی اگر وفاداری شعار اصلی دولت دوم ترامپ باشد، همچنان در داخل دولت و جنبش سیاسی که او رهبری می‌کند، بحث‌های فکری عمیقی وجود دارد. سیاست خارجی ترامپ بر اساس قضاوت او در مواجهه با یک رقابت ایدئولوژیک - و برخی نبردهای شدید بوروکراتیک - میان پنج مکتب فکری کلیدی شکل خواهد گرفت.

به نوشته هال برندز، استاد سیاست بین‌المللی دانشگاه جانز هاپکینز برای بلومبرگ، هر ریاست جمهوری یک ملغمه فکری است، زیرا هر دولت طیف وسیعی از دیدگاه‌ها را به همراه می‌آورد. در نهایت، سیاست توسط رئیس‌جمهور تعیین می‌شود. اما بحث‌های داخلی اهمیت دارند، زیرا گزینه‌هایی که به رئیس‌جمهور ارائه می‌شوند را شکل می‌دهند و اغلب بازتاب‌دهنده ابهامات در دیدگاه جهان‌بینی یک رهبر هستند.

مناقشات درون دولت ترامپ بیشتر از حد معمول مهم خواهد بود زیرا این رئیس‌جمهور اغلب تحت تأثیر آخرین فردی قرار می‌گیرد که می‌بیند، و همچنین به دلیل شکاف‌های عمیقی که میان جناح‌های رقیب در داخل دولت وجود دارد.

تقابل 5 دیدگاه در دولت ترامپ

شاهین‌ها

نخستین گروه، «شاهین‌ها» هستند. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، و مایک والتز، مشاور امنیت ملی، برای هماهنگ ماندن با ترامپ مواضع خود را در مسائل کلیدی، به‌ویژه اوکراین، تعدیل کرده‌اند.

مارکو روبیو

این گروه به تثبیت‌ کردن برتری آمریکا باور دارند. آن‌ها خواهان مهار تهاجمی کشورهایی همچون ایران، روسیه، چین و کره شمالی هستند که در مناطق حیاتی اوراسیا، علیه منافع آمریکا عمل می‌کنند. این مشاوران به اتحادهای آمریکا اهمیت می‌دهند، حتی اگر اکنون مأموریت داشته باشند مجدداً آن‌ها را مذاکره کنند. آن‌ها همچنین به دنبال تقویت پایگاه هژمونیک آمریکا در جهان از طریق آنچه والتز «دکترین مونرو 2.0» می‌نامد هستند - تلاشی تازه برای مقابله با نفوذ چین و دیگر قدرت‌های متخاصم در قاره آمریکا.

«اول آسیا»یی‌ها

گروه بعدی «اول آسیا»یی‌ها هستند. البریج کولبی، که در موقعیت کلیدی معاون سیاسی وزارت دفاع قرار دارد، و هم‌پیمانان او بر این باورند که خطر جنگ با چین در حال افزایش است، بنابراین واشنگتن باید تعهدات خود در اروپا و خاورمیانه را در اولویت پایین‌تری قرار دهد. برخی از هم‌پیمانان کلیدی ترامپ، مانند سناتور جاش هاولی، نیز همین دیدگاه را دارند.

این گروه از متحدان آمریکا در اروپا می‌خواهند که بیشتر به خود متکی باشند و از دوستان ایالات متحده در منطقه آسیا-اقیانوسیه انتظار دارند که سهم بیشتری در دفاع جمعی ایفا کنند. آن‌ها چین را عمدتاً به‌عنوان یک مشکل نظامی می‌بینند، بنابراین بیشتر بر تقویت توازن در غرب اقیانوس آرام تمرکز دارند تا رقابت با پکن برای برتری اقتصادی و فناوری در سطح جهانی.

آمریکا چین

حامیان «بازگشت به خانه»

اول آسیایی‌ها با گروه «بازگشت به خانه» اشتراکاتی دارند. این گروه سیاست آمریکا را از دریچه جنگ‌های طولانی در عراق و افغانستان می‌نگرند. هدف اصلی آن‌ها جلوگیری از گرفتار شدن آمریکا در باتلاق‌های جدید خاورمیانه از طریق کاهش شدید مشارکت این کشور در این منطقه است.

این جناح همچنین نسبت به کمک به اوکراین تردید دارد، زیرا نگران خطر تشدید تنش با روسیه هستند. برخی مشاوران معتقدند آمریکا باید بودجه دفاعی خود را کاهش دهد و از نقش رهبری جهان دست بکشد. جِی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور و تولسی گبرد، نامزد ترامپ برای ریاست جامعه اطلاعاتی آمریکا، اغلب این دیدگاه‌ها را مطرح کرده‌اند - دیدگاه‌هایی که در میان مقامات میانی پنتاگون نیز طنین‌انداز است.

ملی‌گرایان اقتصادی

گروه چهارم، ملی‌گرایان اقتصادی هستند که سیاست خارجی را عمدتاً از منظر تجارت می‌نگرند. وزیر خزانه‌داری ترامپ، اسکات بسنت، و نامزد او برای وزارت بازرگانی، هاوارد لوکنیک، استدلال می‌کنند که برای «عظمت دوباره آمریکا» باید از تعرفه‌ها به‌عنوان ابزاری بی‌رحمانه برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی و مقابله با رویه‌های ناعادلانه تجاری استفاده کرد.

ملی‌گرایان اقتصادی همچنین از تلاش ترامپ برای دستیابی به «سلطه در هوش مصنوعی» و «سلطه انرژی» حمایت می‌کنند. آن‌ها رقابت ایالات متحده و چین را عمدتاً به‌عنوان یک مسابقه اقتصادی می‌نگرند و حاضرند با دوستان سنتی آمریکا مانند کانادا و مکزیک به همان اندازه سخت‌گیر باشند که با دشمنان سنتی مانند مسکو و پکن برخورد می‌کنند.

اقتصاد آمریکا جورجیا

تندروهای MAGA

در گروه آخر، تندروهایی قرار دارند که پیرو شعار «عظمت را دوباره به آمریکا بازگردانیم» هستند. این گروه که شامل استفان میلر، معاون رئیس دفتر کاخ سفید، می‌شود، جنبه‌های ترامپیستی دستور کار ترامپ را نمایندگی می‌کند، از جمله دشمنی او با کمک‌های خارجی و حمایت از تصرف آشکار سرزمین‌ها. آن‌ها سیاست خارجی را به‌عنوان امتداد سیاست داخلی می‌بینند و مسائلی مانند مهاجرت غیرقانونی را در صدر روابط با همسایگان جنوبی آمریکا قرار می‌دهند. این رویکرد بیش از آنکه یک استراتژی باشد، یک نگرش است. همان‌طور که یکی از دستیاران ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری او گفت: «ما آمریکا هستیم، رفیق.» تأثیرگذاری این گروه از نزدیکی آن‌ها به غرایز خام ترامپ ناشی می‌شود.

دامنه وسیع احتمالات

دامنه احتمالات در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ به‌شدت وسیع است، زیرا طیف دیدگاه‌ها بسیار گسترده است. ترسیم این چشم‌انداز کمک می‌کند تا اتحادهای تاکتیکی که ممکن است شکل بگیرند و درگیری‌های داخلی که ممکن است بروز کنند، شناسایی شوند.

اول آسیایی‌ها و گروه «بازگشت به خانه» هر دو خواهان خروج از خاورمیانه هستند، اما در مورد میزان ریسکی که آمریکا باید برای حفاظت از تایوان دموکراتیک بپذیرد اختلاف نظر دارند. شاهین‌ها و ملی‌گرایان اقتصادی می‌توانند بر سر اعمال تعرفه‌ها و کنترل‌های صادراتی بیشتر علیه چین توافق کنند، اما در مورد میزان سخت‌گیری نسبت به متحدان اختلاف دارند.

شاهین‌ها و تندروهای MAGA به دنبال احیای دکترین مونرو هستند، اما دیدگاه‌های متفاوتی درباره اعمال فشار بر کشورهایی مانند پاناما یا گرینلند دارند - و همچنین در مورد اینکه آیا تمرکز بر قاره آمریکا وسیله‌ای برای تقویت نقش گسترده‌تر آمریکا در جهان است یا جایگزینی آن. آنچه این گروه‌ها را متحد می‌کند، ادعای همه آن‌ها در مورد نمایندگی از دستور کار واقعی ترامپ است، زیرا جلب رضایت او برای پیروزی در درگیری‌های داخلی حیاتی است.

آمریکا مکزیک

اشتباه نکنید: این‌ها اختلافات جزئی بوروکراتیک نیستند. دولتی به رهبری ترامپ که از اهرم‌ها و سیاست‌های سخت‌گیرانه برای تقویت پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) استفاده کند، بسیار بیشتر از دولتی که به سادگی از آن کناره‌گیری می‌کند، به ثبات بین‌المللی کمک خواهد کرد. تفاوت بزرگی وجود دارد بین دولتی که از تعرفه‌ها و کنترل‌های صادراتی برای مهار رقبای خطرناک استفاده می‌کند و دولتی که این ابزارها را بی‌پروا و به شیوه‌ای که موجب تفرقه در جهان دموکراتیک می‌شود به کار می‌برد.

در طیف گسترده‌ای از مسائل - از ایران و اوکراین گرفته تا تایوان و موارد دیگر - اختلافات در تیم ترامپ می‌تواند شدید باشد. چهار سال آینده شاهد نبردی مداوم برای جلب رضایت ترامپ خواهد بود؛ نبردی که در عین حال تلاشی برای شکل‌دهی به جهان گسترده‌تر نیز خواهد بود.