به گزارش اکوایران، با قضاوت بر اساس شدت تبلیغات روسیه و یأس در میان اروپایی‌ها، ولادیمیر پوتین هیچ‌گاه به این اندازه به پیروزی در جنگ اوکراین نزدیک نبوده است. بااین‌حال، سه سال پس از آغاز تهاجم او در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، هنوز مشخص نیست که معنی این «پیروزی» دقیقاً چیست. اهداف او مبهم هستند. «عملیات نظامی ویژه» او در خفا برنامه‌ریزی شد. دولت روسیه، همانند مردم این کشور، از جزئیات آن بی‌خبر بودند.

به نوشته اکونومیست، پوتین از دفاع از حاکمیت روسیه سخن می‌گوید، اما آنچه در آینده رخ خواهد داد به عواملی خارج از کنترل او بستگی دارد: سیاست داخلی اوکراین، تلاش‌های اروپا برای تقویت نظامی خود و، از همه مهم‌تر، دونالد ترامپ. مذاکرات با دولت ترامپ از ۱۸ فوریه در عربستان سعودی آغاز شده است. 

مذاکره از نوع ترامپی

دونالد ترامپ خواهان پایان دادن به این جنگ «مسخره» است، اما هیچ برنامه‌ای برای آن ندارد. در تئوری، گزینه‌های او از قطع کمک‌های تسلیحاتی به اوکراین تا دادن تسلیحات هسته‌ای به این کشور متغیر است. اما اعمال فشار بر اوکراین آسان‌تر از روسیه است، بنابراین او در حال تکرار مواضع کرملین است. این هفته، ترامپ ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین را مقصر آغاز جنگ دانست و او را «دیکتاتور» خواند. مدت‌هاست که پوتین خواهان حذف زلنسکی از صحنه بوده؛ حالا ترامپ هم چنین خواسته‌ای دارد.

مذاکرات بی‌سر و ته برای پوتین کاملاً مطلوب است. درحالی‌که ترامپ آن‌ها را راهی برای پایان جنگ می‌بیند، پوتین آن‌ها را یک پله از یک درگیری بزرگ‌تر تلقی می‌کند. رهبر روسیه بر این باور است که توان پایداری بیشتری نسبت به اوکراین یا ناتو دارد. مانند یک بازیکن حرفه‌ای پوکر، پوتین مهارت بالایی در نمایش اعتمادبه‌نفس و قدرت دارد. اما در واقعیت، او کارت‌های قدرتمندی در دست ندارد و پایان جنگ ممکن است برای او در داخل روسیه چالش‌هایی ایجاد کند. ازاین‌رو، او به کمک ترامپ نیاز دارد.

آمریکا روسیه

وضعیت روی زمین

هر ارزیابی از موضع مذاکراتی روسیه باید با بررسی وضعیت نظامی آن آغاز شود. ارتش روسیه عملکرد بسیار ضعیفی داشته است. سرعت پیشروی به‌شدت کند است: از ژوئیه گذشته، نیروهای روسیه برای تصرف شهر پوکروفسک با دشواری‌های فراوانی مواجه بوده‌اند و تلفات آن‌ها سرسام‌آور است. بیشتر دستاوردهای روسیه در هفته‌های نخست جنگ به دست آمد. در آوریل ۲۰۲۲، پس از عقب‌نشینی روسیه از شمال اوکراین، مسکو ۱۹.۶ درصد از خاک اوکراین را در اختیار داشت و تعداد کشته‌ها و زخمی‌هایش حدود ۲۰ هزار نفر برآورد می‌شد.

امروز، روسیه تنها ۱۹.۲ درصد از خاک اوکراین را در کنترل خود دارد، درحالی‌که شمار تلفات آن (کشته و زخمی) بنا بر ارزیابی منابع بریتانیایی به ۸۰۰ هزار نفر رسیده است. یک مقام ارشد غربی می‌گوید: «دو ارتش صرفاً به این دلیل به نبرد ادامه می‌دهند که نمی‌توانند متوقف شوند، نه به این خاطر که واقعاً امیدی به دستیابی به یک پیروزی قاطع دارند.» 

میزان فرسایش تجهیزات روسیه حیرت‌آور است. برای نمونه، ذخایر زرهی قدیمی این کشور که طی چندین دهه از دوران شوروی انباشته شده بود، به‌شدت تحلیل رفته است. بیش از نیمی از ۷,۳۰۰ تانک ذخیره روسیه از بین رفته‌اند. از تانک‌های باقی‌مانده، تنها ۵۰۰ دستگاه را می‌توان به‌سرعت نوسازی کرد. تا ماه آوریل، ممکن است روسیه ذخایر تانک‌های T-80 خود را به پایان برساند. در سال گذشته، تعداد سیستم‌های توپخانه‌ای که روسیه از دست داد، دو برابر مجموع دو سال قبل از آن بود.

استخدام سربازان قراردادی نیز روزبه‌روز پرهزینه‌تر می‌شود. بسیج عمومی یک ریسک سیاسی جدی برای کرملین محسوب می‌شود. نظرسنجی‌های عمومی نشان می‌دهد که اکثر مردم روسیه خواهان پایان جنگ هستند.

جنگ اوکراین

بار سنگین اقتصادی

اقتصاد روسیه توانسته است ضربه تحریم‌ها را تحمل کند، آن هم به لطف مدیریت حرفه‌ای بانک مرکزی، قیمت‌های بالای کالاهای صادراتی و سیاست‌های مالی انبساطی. بااین‌حال، تخصیص مجدد منابع از بخش‌های تولیدی به مجتمع نظامی-صنعتی موجب تورم دو رقمی شده است. نرخ بهره به ۲۱ درصد رسیده و کمبود نیروی کار به مشکلی حاد تبدیل شده است.

آمارهای اقتصادی نیز چندان قابل اعتماد نیستند: برای مثال، سازمان آمار روسیه به طور مداوم ارقام رشد اقتصادی را تغییر می‌دهند. اما گزارشی که از بانک مرکزی و وزارت اقتصاد روسیه به خبرگزاری رویترز درز کرده است، هشدار می‌دهد که قبل از کاهش تورم، رکود اقتصادی رخ خواهد داد. اولگ ویوگین، معاون سابق بانک مرکزی، معتقد است که دولت به زودی باید بین کاهش هزینه‌های نظامی و تورم افسارگسیخته یکی را انتخاب کند. 

صندوق ذخیره ارزی روسیه در حال تخلیه شدن است. به گفته میخائیل زادورنوف، وزیر دارایی پیشین، دارایی‌های نقدی این صندوق از ۷.۴ درصد تولید ناخالص داخلی به کمتر از ۲ درصد کاهش یافته است. صادرات که در سال گذشته ۴۱۷ میلیارد دلار ارزش داشت، تحت فشار تحریم‌ها و کاهش قیمت جهانی کالا قرار گرفته است. در دسامبر ۲۰۲۴، صادرات روسیه نسبت به سال قبل ۲۰ درصد کاهش یافت.

کیریل روگوف، تحلیلگر اندیشکده «Re: Russia»، استدلال می‌کند که تحریم‌ها و کاهش تدریجی قیمت سبد صادراتی روسیه (ازجمله فولاد و محصولات کشاورزی) توان این کشور برای ادامه جنگ را محدود خواهد کرد. 

ترامپ بازیچه پوتین شده است؟

چنین آسیب‌پذیری‌هایی باعث شده است که برخی در غرب باور داشته باشند که در شرایط کنونی، پیشنهاد امتیازات سریع به کرملین از سوی آمریکا اشتباهی راهبردی است. حتی اگر غرب نتواند تضمین‌های امنیتی محکمی به اوکراین بدهد، می‌تواند با حفظ تحریم‌ها، روسیه را مهار کند. بااین‌حال، ترامپ بیشتر بر تحقق وعده خود برای پایان سریع جنگ تمرکز دارد تا مهار و بازدارندگی روسیه در سال‌های آینده.

یکی از مقامات آمریکایی می‌گوید: «ما بالاخره پوتین را در موقعیتی قرار داده‌ایم که سه سال است برای آن تلاش می‌کنیم. بسیار تأسف‌بار خواهد بود اگر اجازه دهیم او پیروزی را از دل شکست بیرون بکشد.»

آمریکا روسیه

پوتین بر این باور است که ترامپ نه‌تنها عجول است، بلکه به‌راحتی می‌توان او را فریب داد، و دقیقاً به همین روش با او بازی می‌کند. او ترامپ را با تعریف و تمجید و وعده‌های فوری تحت تأثیر قرار داده است. برای نمونه، در ۱۱ فوریه، مارک فوگل، شهروند آمریکایی که روسیه در سال ۲۰۲۱ بازداشت کرده بود، آزاد شد - کاری که جو بایدن موفق به انجام آن نشده بود. پوتین همچنین وعده فعالیت‌های اقتصادی سود‌آور را می‌دهد.

بااین‌حال، خواسته‌های اصلی پوتین تغییر نکرده است. او خواهان یک اوکراین غیرمتعهد است که نیروهای مسلح آن از نظر تعداد و تجهیزات محدود باشد و پایگاه‌های نظامی غربی در آن وجود نداشته باشد. او همچنین خواستار به رسمیت شناختن کریمه و چهار منطقه الحاق‌شده جدید به‌عنوان بخشی از خاک روسیه است. مهم‌تر از همه، پوتین در ژوئن گذشته اعلام کرد که «ماهیت پیشنهاد ما یک آتش‌بس موقت یا آتش‌بس مشروط نیست» که تحریم‌ها را پابرجا نگه دارد و به اوکراین اجازه تجدید قوا بدهد. بلکه او به دنبال «یک توافق نهایی» است که تحریم‌های غرب علیه روسیه را لغو کند و امکان بازسازی ارتش روسیه را فراهم آورد. 

حتی اگر جنگ فعال پایان یابد، پوتین همچنان به تلاش برای تضعیف اروپا و بازگرداندن روسیه به موقعیت یک قدرت بزرگ ادامه خواهد داد. استیو کاوینگتون، مشاور فرمانده عالی ناتو در اروپا، معتقد است که هدف پوتین درهم‌شکستن اوکراین و برچیدن نظم جهانی پس از ۱۹۴۵ تحت رهبری آمریکا است.

پوتین سال گذشته به دیپلمات‌های خود گفت: «کل سیستم امنیتی یورو-آتلانتیک در برابر چشمان ما در حال فروپاشی است.» او همچنین استدلال کرد که اروپا «در حال حاشیه‌ای شدن در توسعه اقتصادی جهانی است، به آشوب کشیده شده و هویت فرهنگی و جایگاه بین‌المللی خود را از دست می‌دهد.»

این دیدگاه در اظهارات جی.دی. ونس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، در کنفرانس امنیتی مونیخ در ۱۵ فوریه نیز منعکس شد - همان کنفرانسی که در سال ۲۰۰۷، پوتین در آن برای اولین‌بار عزم خود را برای مقابله با غرب اعلام کرد. کرملین امیدوار است که احزاب راست‌گرای طرفدار روسیه، که مورد تحسین ونس هستند، در انتخابات اروپا قدرت بیشتری کسب کنند.

دست‌های پنهان کرملین 

اولویت اصلی پوتین، حفظ قدرت است. پایان جنگ برای او خطراتی به همراه دارد، از جمله بازگشت صدها هزار سرباز زخمی و تشدید رقابت بین جناح‌های مختلف حاکم. بااین‌حال، دیپلماسی ترامپ به نیروهای میانه‌رو در روسیه که به‌طور خاموش با جنگ مخالف بوده‌اند، فرصت نفس کشیدن داده است.

اقتصاد روسیه

این گروه، که شامل کارآفرینان خصوصی، اقتصاددانان و برخی تکنوکرات‌ها هستند، قدرت سیاسی چندانی ندارند اما به این امید بسته‌اند که ترامپ و تیمش بتوانند مسیر روسیه را تغییر دهند. آن‌ها که توانایی مقابله مستقیم با پوتین را ندارند، در تلاش‌اند او را متقاعد کنند کهکاهش تنش با غرب نه‌تنها امنیتش را تهدید نمی‌کند، بلکه آن را تقویت خواهد کرد.

در مقابل، گروهی قرار دارند که می‌توان آن‌ها را «منتفعان جنگ» نامید. اگر تقابل با غرب، پایه حکومت پوتین است، خشونت و فساد، چسبی است که آن را در کنار هم نگه می‌دارد.

الیگارش‌ها از سهمیه‌های صادرات نفت و دیگر کالاها در بازارهای خاکستری که توسط تحریم‌ها ایجاد شده‌اند، سود می‌برند. این گروه به‌سادگی از امتیازات پرسود خود دست نخواهند کشید. در همین حال، نهادهای امنیتی روسیه نیز به دنبال نیروهای ناسیونالیست افراطی‌ای خواهند بود که هرگونه توافق صلح را خیانت تلقی کنند.

ترامپ حق دارد که بخواهد کشتار را متوقف کند. اگر آتش‌بس، به اوکراین اجازه بازسازی بدهد، باعث افزایش هزینه‌های دفاعی اروپا شود و برخی تحریم‌ها را بر اقتصاد آسیب‌دیده روسیه حفظ کند، می‌تواند به شکست جاه‌طلبی‌های پوتین منجر شود.

اما پوتین روی این شرط‌بندی کرده است که یا می‌تواند جنگ را بیشتر از اوکراین ادامه دهد، یا این‌که ترامپ را به توافقی بکشاند که روسیه را دوباره به اقتصاد جهانی بازگرداند، اوکراین را به کشوری تجزیه‌شده و نیمه‌ورشکسته تبدیل کند، و اروپا را چنان گیج و سردرگم کند که دیگر توان دفاع از خود را نداشته باشد.