به گزارش اکوایران، در شرایطی که همکاری‌های متقابل تهران و مسکو در سال‌های اخیر به شکل گسترده‌ای رو به افزایش بوده، بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و احتمال احیای کمپین فشار حداکثری این پرسش را ایجاد کرده که این سیاست روابط این دو بازیگر را به کدام سو خواهد برد.

نیکول گراجوسکی، عضو برنامه سیاست هسته‌ای در بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی و همکار پروژه مدیریت اشاعه هسته‌ای در دانشکده کندی هاروارد و ار رابینوویتز،  استادیار مدعو در دانشگاه استنفورد با انتشار یادداشتی در مجله فارن‌افرز این موضوع را مورد بررسی قرار داده‌اند. اکوایران این یاداشت بلند را در دو دو بخش ترجمه کرده که بخش اول آن را در ادامه می‌خوانید:

توازن ظریف

در پی جنگ داخلی سوریه و وخیم شدن اوضاع دولت بشار اسد، دولت روسیه در نهایت در سال ۲۰۱۵ برای نجات متحد خود تصمیم به مداخله گرفت. با این همه، مداخله روسیه در سوریه، مسکو را مجبور به حفظ یک توازن حساس میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل کرد. در واقع، در حالی که مسکو عملیات نظامی را با ایران هماهنگ می‌کرد، همچنان کانال‌های دیپلماتیک با اسرائیل را حفظ کرده و حتی به نظر می‌رسید تلاش می‌کند نفوذ جمهوری اسلامی در سوریه را محدود کند.

اما تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ و واکنش آن به حملات ۷ اکتبر حماس در اسرائیل، این توازن را بر هم زد. وابستگی فزاینده مسکو به فناوری نظامی جمهوری اسلامی، روسیه را به تهران نزدیک‌تر کرد. یک دهه پس از آغاز مداخله در سوریه، اکنون ایران و روسیه روابط بی‌سابقه‌ای ایجاد کرده‌اند که به واسطه تحریم‌های غرب و همکاری‌های نظامی طرفین تقویت شده است. اکنون به نظر می‌رسد روسیه که زمانی معمار توافق محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران بود، اکنون به یک عامل بالقوه برای توسعه برنامه هسته‌ای تهران تبدیل شده است.

ایران روسیه

با آسیب‌های وارد شده به محور مقاومت در پی حوادث پس از ۷ اکتبر، سقوط حکومت اسد، و ادامه جنگ در اوکراین که وارد سومین سال خود شده، اکنون مسکو و تهران به یکدیگر روی آورده‌اند. حمایت نظامی جمهوری اسلامی ایران برای روسیه حیاتی شده و توسعه هسته‌ای ایران با کمک روسیه به سرعت در حال تبدیل شدن به قوی‌ترین اهرم جمهوری اسلامی علیه اسرائیل و غرب است. برای ایالات متحده و اسرائیل، این رابطه جدید خطر تثبیت ظهور یک محور ضدغربی قدرتمند را به همراه دارد. اما یک کارزار «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران، که بسیاری از مقامات دولت ترامپ طرفدار آن بودند، ممکن است ایرانِ در آستانه هسته‌ای شدن را بیشتر به روسیه نزدیک کند. 

میدان آزمایش حیاتی

سوریه به عنوان یک میدان آزمایشی حیاتی برای همکاری نظامی ایران و روسیه عمل کرد. با وجود نبود تعهدات دفاعی رسمی یا تجربه عملیاتی مشترک قبلی، مسکو و تهران از پاییز ۲۰۱۵، هم‌زمان با مداخله نظامی روسیه در سوریه، چارچوب‌های جامعی برای هماهنگی نظامی و دیپلماتیک توسعه دادند. عملیات یکپارچه هوایی و زمینی آن‌ها به بشار اسد اجازه داد تا به‌طور موقت مناطق کلیدی را بازپس گیرد و عملاً حکومت را برای یک دهه دیگر حفظ کرد.

روسیه سوریه

این سازوکارهای هماهنگی که در میدان نبرد آزموده شده بودند، در گسترش همکاری نظامی روسیه با جمهوری اسلامی پس از حمله به اوکراین نیز مفید واقع شدند. کانال‌های همکاری موجود، مانند ساختارهای فرماندهی یکپارچه، پروتکل‌های اشتراک‌گذاری اطلاعات، و مسیرهای تأمین تجهیزات که در سوریه شکل گرفته بودند، در جنگ اوکراین مورد استفاده قرار گرفتند.

نبرد بین جنگ‌ها از کانال پوتین

روسیه هم‌زمان با همکاری نظامی با جمهوری اسلامی ایران، یک رابطه دیپلماتیک محتاطانه با اسرائیل برقرار کرد. آنچه به عنوان یک کانال کاهش درگیری برای جلوگیری از برخوردهای نظامی غیرعمدی در سوریه آغاز شد، به دیپلماسی فعال بین بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، تبدیل شد.

این دیپلماسی شامل ده نشست سطح بالا بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ بود که بر حمایت روسیه از اسد و حضور جمهوری اسلامی در سوریه متمرکز بود. پوتین موافقت کرد حضور ایران در سوریه، به‌ویژه در ارتفاعات جولان نزدیک مرز اسرائیل، را محدود کند و در مقابل، نتانیاهو اجازه داد نیروهای اسد به ارتفاعات جولان بازگردند و حملات اسرائیل در سوریه محدود شود تا از بی‌ثباتی بیشتر حکومت  جلوگیری شود.

بنیامین نتانیاهو ولادمیر پوتین اسراییل روسیه

 

نتانیاهو در داخل اسرائیل از روابط خود با روسیه به نفع خود استفاده کرد و در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۹، روابط نزدیک خود با پوتین را به‌عنوان نشانه‌ای از توانایی خود به‌عنوان یک بازیگر زیرک در عرصه جهانی معرفی کرد.

اسرائیل نیز برنامه خود را از طریق «نبرد بین جنگ‌ها» دنبال کرد که هدف آن جلوگیری از ایجاد زیرساخت‌های نظامی دائمی جمهوری اسلامی ایران در سوریه و قطع مسیرهای تأمین سلاح جمهوری اسلامی به حزب‌الله از طریق عملیات مخفیانه و حملات هوایی بود.

جنگ اوکراین و فروپاشی استراتژی پوتین در شام

پیش از گسترش حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، مسکو تلاش می‌کرد روابط خود را با ایران و اسرائیل حفظ کند، در حالی که هر کدام منافع متضاد خود را دنبال می‌کردند، که این امر نشان‌دهنده دشواری حفظ توازن منطقه‌ای بود.

از یک سو، مسکو چشم خود را بر عملیات اسرائیل علیه جمهوری اسلامی و متحدان غیردولتی آن در سوریه می‌بست. بر اساس مکالمات واتس‌اپی که اخیراً توسط گروه هیئت تحریر الشام در دمشق به دست آمده است، روسیه حتی سعی داشت دیداری بین اسد و یوسی کوهن، رئیس وقت موساد، در کرملین ترتیب دهد تا نفوذ جمهوری اسلامی ایران در سوریه را محدود کند (اسد در نهایت عقب‌نشینی کرد). اما از سوی دیگر، مسکو با ایران برای حمایت از اسد همکاری می‌کرد و به‌طور مخفیانه مستقیماً حزب‌الله را مسلح می‌کرد. طبق اطلاعات اسرائیلی، بیش از ۷۰ درصد تسلیحات حزب‌الله که در لبنان ضبط شده‌اند، ساخت روسیه بودند و مستقیماً از طریق پایگاه دریایی طرطوس روسیه در سوریه تأمین می‌شدند.

اگر حمله به اوکراین در سال ۲۰۲۲ نبود، روسیه شاید می‌توانست روابط خود با هر دو طرف را مدیریت کند؛ حمله‌ای که روند اتفاقات در سوریه را تغییر داد و استراتژی کرملین تحت تناقضات خود فروپاشید.

جنگ اوکراین

با تشدید تحریم‌ها و افزایش انزوای روسیه از غرب، مسکو جمهوری اسلامی ایران را به عنوان شریکی قابل اعتماد در دو جنگ شناسایی کرد. با انتقال نیروهای زمینی از سوریه به اوکراین، روسیه حضور هوایی خود را در پایگاه هوایی حمیمیم حفظ کرد، اما پشتیبانی زمینی از دولت اسد را به نیروهای تحت حمایت جمهوری اسلامی واگذار کرد. این تغییرات در ابتدا در حفظ نفوذ روسیه در سوریه مؤثر بود، اما به تثبیت بیشتر حضور نظامی جمهوری اسلامی ایران در منطقه منجر شد -امری که باعث نگرانی مقامات اسرائیلی شد. اسرائیل در واکنش، تلاش‌های خود را برای محدود کردن نفوذ ایران در سوریه افزایش داد.

این پویایی جدید در مه ۲۰۲۲، زمانی که نیروهای روسی مستقر در سوریه برای اولین بار از موشک‌های ضدهوایی S-300 روسیه علیه جت‌های اسرائیلی که اهدافی را در شمال غرب سوریه هدف قرار داده بودند، استفاده کردند، مشهود بود. با این وجود، اسرائیل درباره جنگ اوکراین عمدتاً سکوت اختیار کرد تا همکاری روسیه در سوریه را حفظ کند. بنیامین نتانیاهو در مصاحبه‌ای در مارس ۲۰۲۳ تأکید کرد که خلبانان اسرائیلی «بسیار نزدیک» با خلبانان روسی فعالیت می‌کنند. حالا توازن ناپایداری که روسیه ایجاد کرده بود، به طور فزاینده‌ای شکننده شده بود. رویدادهای پس از حمله ۷ اکتبر حماس، این توازن را به کلی از بین برد.