پرونده هسته‌ای ایران پس از فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی به نقطه‌ای سرنوشت‌ساز رسیده است. با باقی‌ماندن کمتر از 30 روز تا نهایی شدن آن، بحث خروج ایران از NPT بار دیگر در محافل سیاسی و رسانه‌ای داغ شده. در این گزارش به بررسی این پیامدهای این تصمیم در گفت‌وگو با کارشناسان پرداخته‌ایم.

فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی، پرونده هسته‌ای ایران را در نقطه‌ای حساس قرار داده است. اکنون تنها ۳۰ روز فرصت باقی است تا ایران بتواند از بازگشت تحریم‌های شورای امنیت جلوگیری کند. این شرایط، یادآور بحران‌های سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ است و هم‌زمان بحث خروج احتمالی ایران از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) را به یکی از موضوعات داغ هفته تبدیل کرده است؛ طرحی که در مجلس شورای اسلامی با قید سه فوریت مطرح شده و نگرانی‌های جدی در داخل و خارج کشور ایجاد کرده است.

پرسش اصلی که کارشناسان بر آن تأکید دارند، این است که آیا خروج از NPT می‌تواند راه‌حلی برای وضعیت موجود باشد یا کشور را وارد مسیر پرهزینه‌تری خواهد کرد؟ پاسخ تقریبا روشن است: «خروج، راه نجات نیست؛ بلکه آغاز بحرانی تازه است.»

انزوای مطلق یا توافق پرهزینه

قاسم محبعلی، دیپلمات پیشین، معتقد است ایران در آستانه «انزوای مطلق» قرار دارد. به گفته او، اگر در این فرصت محدود راه‌حلی دیپلماتیک پیدا نشود، هزینه هرگونه توافق آینده به شدت افزایش خواهد یافت. محبعلی تأکید می‌کند که خروج از NPT به عنوان واکنشی به فعال شدن مکانیسم ماشه، تنها تقابل را تشدید می‌کند و هیچ دستاورد واقعی برای کشور نخواهد داشت. حتی در صورت بروز جنگ، نهایتا ایران مجبور به توافق خواهد شد، اما این توافق بسیار پرهزینه‌تر خواهد بود.

خطر فصل هفتم منشور ملل متحد

سید جلال ساداتیان، تحلیلگر مسائل بین‌الملل، خروج از NPT را «بازی خطرناک با امنیت ملی» توصیف می‌کند. او هشدار می‌دهد که چنین اقدامی می‌تواند پرونده ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دهد؛ فصلی که به جامعه جهانی اجازه می‌دهد اقدامات قهری، از تحریم‌های گسترده تا عملیات نظامی، را علیه کشوری که تهدیدی برای صلح جهانی تلقی می‌شود، اجرا کند. ساداتیان تأکید می‌کند که در این سناریو تنها آمریکا یا اسرائیل مقابل ایران نخواهند بود و ناتو و برخی کشورهای منطقه نیز ممکن است وارد عمل شوند.

هزینه تصمیمات هیجانی بر دوش مردم

غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی، نماینده پیشین مجلس، با انتقاد از فضای تصمیم‌گیری داخلی، می‌گوید: مجلس سیزدهم یکی از بی‌اثرترین مجالس تاریخ ایران بوده و تصمیمات اخیر، از جمله طرح خروج از NPT، بیشتر مبتنی بر شعارهای احساسی و تصمیمات شتاب‌زده است تا پژوهش‌های حقوقی و عقلانیت سیاسی. به گفته او، هزینه چنین تصمیماتی نه بر دوش سیاستمداران، بلکه بر دوش مردم خواهد بود؛ مردمی که پیش‌تر بحران‌های اقتصادی و اجتماعی متعددی را تجربه کرده‌اند. تجربه نشان داده که خروج از پیمان‌های بین‌المللی، ایران را برنده نمی‌کند بلکه بیشتر بازنده خواهد کرد.

از آرمان‌گرایی منفعلانه تا الگویی شبیه کره شمالی

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس، می‌گوید خروج از NPT در عرف بین‌الملل، به معنای حرکت به سمت تولید سلاح هسته‌ای است؛ الگویی که کره شمالی دنبال کرد. اما موقعیت ژئوپولیتیکی ایران و ساختار اجتماعی آن چنین مسیری را غیرممکن می‌کند. او تأکید دارد که این اقدام تنها بهانه‌ای برای غرب و اسرائیل خواهد بود تا پرونده ایران را ذیل ماده ۴۲ فصل هفتم ببرند و مجوز اقدامات نظامی علیه کشور صادر شود.

فلاحت‌پیشه ریشه وضعیت موجود را در «آرمان‌گرایی منفعلانه» داخلی می‌داند؛ رویکردی که فرصت‌های دیپلماتیک دولت بایدن و شرایط ناشی از جنگ اوکراین را از دست داده و ایران را دوباره به شورای امنیت بازگردانده است.

واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی

غلامرضا حداد، کارشناس مسائل بین‌الملل، با نگاهی اقتصادی می‌گوید ایران امروز «روی لبه پرتگاه نیست، بلکه سقوط کرده اما هنوز به زمین نخورده است». او یادآور می‌شود که کشور با بحران‌هایی همچون ناترازی آب، برق و گاز، رکود تورمی و جمعیت گسترده زیر خط فقر روبه‌رو است. خروج از NPT تنها به تأیید ادعاهای مخالفان درباره اهداف نظامی ایران منجر می‌شود و «حق غنی‌سازی» که محصول همین معاهده است را بی‌اعتبار خواهد کرد. او معتقد است که طرح چنین ایده‌هایی نشان می‌دهد بخشی از تصمیم‌گیران در یک «جهان موازی» زندگی می‌کنند و واقعیت‌های کشور را نمی‌بینند.

تجربه‌های گذشته و درس‌های امروز

کارشناسان یادآوری می‌کنند که ایران پیش‌تر در سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ تجربه‌ای مشابه داشته است: رشد اقتصادی منفی، کاهش شدید فروش نفت و تورم افسارگسیخته. در آن زمان نیز در نهایت راهی جز مذاکره باقی نماند و توافق برجام حاصل شد. امروز شرایط به مراتب پیچیده‌تر است؛ از جنگ‌های منطقه‌ای تا بحران‌های داخلی. بنابراین تکرار مسیرهای پرهزینه گذشته منطقی نیست.

دیپلماسی؛ تنها راه عبور از بحران

جمع‌بندی کارشناسان روشن است: خروج از NPT نه تنها به سود ایران نیست بلکه تبعات سیاسی، اقتصادی و امنیتی جدی به دنبال خواهد داشت؛ از انزوای مطلق در نظام بین‌الملل گرفته تا احتمال جنگ تمام‌عیار و تشدید بحران‌های داخلی. در مقابل، دیپلماسی – هرچند دشوار و پرهزینه – تنها مسیر حفظ امنیت و منافع کشور است.

پرسش اصلی اکنون این نیست که «آیا باید از NPT خارج شویم؟»، بلکه این است که «چگونه می‌توانیم از فرصت کوتاه باقی‌مانده برای دستیابی به توافقی کم‌هزینه‌تر استفاده کنیم؟» پاسخ به این پرسش، سرنوشت آینده کشور را تعیین خواهد کرد.