در آرژانتین، ۲۱ سپتامبر به عنوان «روز اقتصاددان» گرامی داشته میشود. این نامگذاری به افتخار مانوئل بلگرانو، یکی از پدران بنیانگذار آرژانتین است که در ۲۱ سپتامبر ۱۷۹۴ به عنوان نخستین دبیر «کنسولگری سلطنتی بازرگانی بوئنوس آیرس» منصوب شد. این نهاد که برای مدیریت و حفاظت از منافع تجاری امپراتوری اسپانیا تأسیس شده بود، در دستان بلگرانو به کانونی برای ترویج ایدههای اقتصادی نوآورانه و انقلابی بدل گشت که پایههای فکری استقلال آینده آرژانتین را بنا نهاد.
بلگرانو، حقوقدان و نظامی بود و بیشتر به خاطر طراحی پرچم آرژانتین و رهبری نظامی در جنگهای استقلال شهرت دارد، در واقع یک اقتصاددان اندیشمند و پیشرو بود. او که در دانشگاههای سالامانکا و وایادولید اسپانیا تحصیل کرده و عمیقاً تحت تأثیر ایدههای روشنگری اروپا و متفکرانی چون آدام اسمیت، فرانسوا کنه و فیزیوکراتها قرار گرفته بود، از مقام خود در کنسولگری برای به چالش کشیدن نظام انحصاری و محدودکننده مرکانتیلیستی اسپانیا استفاده کرد. او در گزارشهای سالانه خود و همچنین از طریق نشریاتی چون «کورئو د کومرسیو» به طور خستگیناپذیری از لزوم آزادی تجارت، توسعه کشاورزی، ترویج صنعتگری، ایجاد زیرساختها (جادهها و بنادر) و اهمیت آموزش فنی و مهندسی دفاع میکرد.
برای بلگرانو، استقلال سیاسی بدون آزادی و توسعه اقتصادی بیمعنا بود. او معتقد بود که ثروت واقعی یک ملت نه در انباشت طلا و نقره، بلکه در بهرهوری نهفته است. او با درکی عمیق از واقعیتهای منطقه، سیاستهایی را پیشنهاد میکرد که مستقیماً در جهت منافع تولیدکنندگان محلی و شکستن انحصار تجار اسپانیایی بود.
انتخاب این روز خاص برای گرامیداشت اقتصاددانان آرژانتینی، ادای احترامی است به این حقیقت که نخستین تلاشهای جدی برای تدوین یک سیاست اقتصادی ملی و مستقل، توسط فردی صورت گرفت که اقتصاد را نه به عنوان یک علم انتزاعی، بلکه به مثابه ابزاری برای دستیابی به رفاه عمومی و حاکمیت ملی میدید. این میراث فکری، پس از گذشت بیش از دو قرن، در فضای پرالتهاب اقتصادی آرژانتین همچنان زنده است و الهامبخش بحثها و سیاستگذاریهای کلان کشور، از جمله در دوران ریاستجمهوری اقتصاددانی چون خاویر میلی است که با رویکردی کاملاً متفاوت، اما با همان شور و حرارت برای تغییر بنیادین ساختارهای اقتصادی، پا به عرصه گذاشته است.

چهرههای اثرگذار بر سیاستهای اقتصادی خاویر میلی: امیلیو اوکامپو، کارلوس رودریگز، دایانا موندینو، داریو اپشتاین، روکه فرناندز و فدریکو استورزنگر

خاویر میلی به همراه خسوس هوئرتا دسوتو و فیلیپ باگوس
خاویر میلی، پدیدهای در سیاست معاصر آرژانتین، پیش از آنکه به عنوان یک چهره سیاسی رادیکال و ساختارشکن شناخته شود، مسیری طولانی را در دنیای آکادمیک و حرفهای اقتصاد پیموده است. رزومه دانشگاهی و فکری او، کلیدی برای درک بنیانهای نظری سیاستهای اقتصادیای است که امروز به عنوان رئیسجمهور آرژانتین به اجرا میگذارد. میلی مدرک کارشناسی خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه بلگرانو در بوئنوس آیرس دریافت کرد. این دوره، پایههای دانش اقتصادی او را شکل داد، اما این مطالعات تکمیلی او بود که جهانبینی اقتصادیاش را به طور بنیادین دگرگون کرد. او دو مدرک کارشناسی ارشد در اقتصاد کسب کرد: یکی از «مؤسسه توسعه اقتصادی و اجتماعی» (IDES) و دیگری از دانشگاه معتبر تورکواتو دی تلا (Universidad Torcuato Di Tella). جالب آنکه، به گفته خود میلی، او در دوران تحصیلات اولیه و کارآموزی در بانک مرکزی آرژانتین، با چارچوبهای کینزی اقتصاد کلان کار میکرد. اما مشاهده بحرانهای تورمی شدید و مستمر آرژانتین در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰، او را نسبت به کارایی راهحلهای مداخلهگرایانه دولتی عمیقاً بدبین کرد. این سرخوردگی فکری، او را به سمت مطالعه مکاتب اقتصادی دگراندیش سوق داد و در این میان، مکتب اتریش بیشترین تأثیر را بر او گذاشت. او به طور مشخص تحت تأثیر آثار موری روتبارد، نظریهپرداز آنارکو-کاپیتالیسم، و همچنین فریدریش هایک و لودویگ فون میزس قرار گرفت. این متفکران، با تأکید بر فردگرایی روششناختی، نظم خودجوش بازار، کارآفرینی به عنوان نیروی محرکه اقتصاد و نقد ویرانگرشان بر برنامهریزی متمرکز دولتی و سوسیالیسم، شالوده فکری جدیدی برای میلی فراهم آوردند. او دولت را نه راهحل، بلکه ریشه اصلی مشکلات اقتصادی، به ویژه تورم، میدانست و مفهوم «کاست سیاسی» را برای توصیف نخبگان حاکمی به کار برد که از طریق مداخله در اقتصاد، منافع خود را تأمین میکنند.
علاوه بر این غولهای فکری مکتب اتریش، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین چهرهها بر اندیشه میلی در جهان اسپانیاییزبان، اقتصاددان اسپانیایی، خسوس هوئرتا د سوتو است. د سوتو که از برجستهترین نمایندگان معاصر مکتب اتریش به شمار میرود، با تحلیلهای خود در زمینه چرخه تجاری، نظریه پول و بانکداری و نقد سوسیالیسم، تأثیر عمیقی بر شکلگیری دیدگاههای اقتصادی لیبرتارین در آرژانتین و سایر کشورهای اسپانیاییزبان داشته است.
میلی بارها از د سوتو به عنوان یکی از مراجع فکری اصلی خود یاد کرده است. پیش از ورود به دنیای سیاست، میلی بیش از دو دهه به عنوان استاد دانشگاه در حوزههای اقتصاد کلان، اقتصاد رشد، اقتصاد خرد و ریاضیات برای اقتصاددانان فعالیت داشت و بیش از ۵۰ مقاله آکادمیک به رشته تحریر درآورد. او همچنین به عنوان اقتصاددان ارشد در شرکتهای خصوصی بزرگ و همچنین به عنوان مشاور اقتصادی دولت آرژانتین در مرکز بینالمللی حل و فصل اختلافات سرمایهگذاری (ICSID) فعالیت کرده است.
این سابقه طولانی در بخش خصوصی و آکادمیک، به او دیدگاهی انتقادی نسبت به عملکرد بخش دولتی و سیاستهای اقتصادی رایج در آرژانتین بخشید. امروزه، به عنوان رئیسجمهور، او تیمی از مشاوران اقتصادی را گرد هم آورده است که منعکسکننده دیدگاههای لیبرتارین و بازار آزاد او هستند. اگرچه وزیر اقتصاد او، لوئیس کاپوتو، چهرهای عملگراتر و با سابقهای در دولتهای پیشین است، اما حلقه مشاوران نزدیک میلی، رویکرد رادیکالتری را نمایندگی میکنند. او یک «شورای مشاوران اقتصادی» را تأسیس کرده که مستقیماً زیر نظر ریاستجمهوری فعالیت میکند و هدف آن تدوین استراتژیهای اقتصادی بلندمدت است. ریاست این شورا بر عهده دمیان ریدل، یک اقتصاددان با سابقه کار در وال استریت و معاون پیشین بانک مرکزی آرژانتین، قرار دارد. این شورا شامل چهرههای برجسته دیگری از دنیای اقتصاد و تجارت است، از جمله: آلک اوکسنفورد، کارآفرین، ادواردو باستیتا، فعال در حوزه لجستیک و زیرساخت؛ تدی کاراگوزیان، یک صنعتگر برجسته در حوزه نساجی؛ و سباستین براون، کارآفرین و سرمایهگذار. علاوه بر این شورای رسمی، چهرههایی چون امیلیو اوکامپو، کارلوس رودریگز، دایانا موندینو، داریو اپشتاین، روکه فرناندز، فدریکو استورزنگر، رئیس سابق بانک مرکزی و معمار اصلی برنامه مقرراتزدایی دولت، و اقتصاددانان دیگری نظیر فاوستو اسپوتورنو، آریل کورمبرگ و میگل بوگیانو که در دوران کمپین انتخاباتی نیز از مشاوران نزدیک او بودند، همچنان در حلقه فکری و مشورتی او نقش مهمی ایفا میکنند. این ترکیب از دانشگاهیان، کارآفرینان و متخصصان مالی، نشاندهنده تلاش میلی برای پیوند دادن نظریههای رادیکال اقتصادی مکتب اتریش با تجربیات عملی بخش خصوصی و بازارهای مالی است، رویکردی که هدف نهایی آن، به گفته خود او، بازگرداندن آرژانتین به مسیر شکوه اقتصادی قرن نوزدهم از طریق آزادسازی کامل اقتصاد و به حداقل رساندن نقش دولت است.
